سلام اسم من علیه ۲۴ سالمه من ۵ سال پیش کارشناسی عمران خوندم و از اون موقع تا یک سال بعدش یکی دوتا کار های موقتی داشتم که تمام شد نظر به این که خیلی مذهبی هستم تو سن ۲۳ سالگی تصمیم گرفتم که ازدواج کنم و امید داشتم با این کار خدا بهم در های زیادی رو باز میکنه اما بدبختانه بعد از عقد نامزدم کلا تغییر کرد و توقعات آن چنانی داشت منم که صفر کیلومتر بودم و به کمک پدرم نامزد کرده بودم کلا رابطمون کم رنگ شد و بلاخره منجر به طلاق شد من دوسش داشتم اما او فقط مادیات رو دوست داشت کلا عوض شده بود از روزای اولش ….
خوب خلاصه این طلاق خیلی من رو درهم شکست و الانم خیلی ناامید شدم خیلی از این که بیکار و مجردم اینم بگم که خیلی واسه کار تلاش کردم اما هیچ هیچ هیچ
میخام کمکم کنید شاید افسردگی دارم اما خیلی نا امید شدم من دوس دارم که تا سن ۳۰ سالگی ازدواج کنم چون بعد اون دیگه برای من بی معنی میشه ……