سلام خسته نباشید من و نامزدم ۵ سالی باهم دوست بودیم البته سنمون کم بود من ۱۷ سالم بود شروع کردیم،هفته ی دیگه عقدمونه،یه مقداری باهم متفاوتیم، مثلا ما اهل حجاب نیستیم اصلا،ولی اونا از ما پوشیده تر هستن ولی با من مشکلی ندارن منو بخوان تغییر بدن اونجوری که هستم پذیرفتن و راحتم،یه چیزایی حس کردم ولی من واقعا دو دل شدم نمیدونم چیکار کنم الان جوریه همچیو بهم بزنم یا چیزی نگم؟ میترسم سکوتم به ضررم تموم بشه! یه سری رفتار های خاصی میبینم که نگرانم کرده، مثلا رفتیم عروسی بعدش برگشتیم همش میگف پسرای فامیلتون نگات میکردن بدم میاد ازشون، خودشم باهاشون گرم نمیگرف، یا میگف که داشتن راجب من یواشکی باهم حرف میزدن!یا مثلا زنگ میزنه میپرسه کجایی چیکار میکنی همش اولین چیزی ک‌میپرسه سلام خوبی بعدش کجایی!!امروز با خانوادم رفتم بیرون اومدم خونه زنگ زده که کجایی! منم گفتم رفتیم بیرون فلان! بعد گف که چرا به من نگفتی یه پیام میدادی میگفتی ! هرجا برم انگار باید بش اطلاع بدم! میپرسه چی پوشیده بودی رفتی بیرون!!!!!یبار قرار بود بیاد محل کار دنبالم انتظار داشتم دم در وایسه ولی اومده بود داخل سر زده بود منو دیده بود بعد رف دم در منتظرم ایستاد!!!!یا میگه همکارای مردت نباید بهت زنگ بزنن با گوشیشون!! ولی وقتی خودش کنارمه هیچ گیری نمیده اصلا کاری نداره، با لباس پوشیدنم و رفتارام کاری نداره، فقط سوال جوابای بیخودی داره تو این شرایط که هفته دیگه عقدمه من بهم بزنم عقدو به خانوادم بگم؟؟