4
اهمیت ظاهر در ازدواج
سلام .من دختری 24ساله هستم حدودا چندماهی هست بایه آقایی آشناشدم ایشون 30سالشون هست.ازهمان ابتدا قصد ازدواج داشتیم تا همین الان .به خاطر درس من قرارشدخرداد سال بعد بیان خواستگاری.ایشون ازلحاظ اخلاقی و رفتار به من زیاد شباهت دارن ازنظر تحصیلات وخانواده و کار و لحاظ مالی شرایط مناسبی دارن فقط تنها مشکلی که از ابتدا داشتم قد ایشون هست که 172می باشد من خودم 165 هستم ولی همیشه مرد قد بلند مورد پسندم بود.هروقت میبینمش ناخداگاه این موضوع میاد توی ذهنم و تنها مساله ای هست که فکرم درگیرشه و نپسندیده وخیلی به چشمم میاد بااینکه واقعا دوستش دارم این موضوع ازارم میده .به نظرتون چکار باید کنم؟ایا این دلیلی میتونه باشه که من بخوام بگم نه؟
از پيامبراكرم(ص) روايت شده: “اطلبوالخير عند حسان الوجوه؛ خير و خوبي ها را نزد زيبا چهره ها جستجو كنيد”. داشتن همسر زيبا، از سعادت و خوشبختي است و زمينه ساز سرور و نشاط است.
زيبايي يك امتياز است و در شيريني و سعادت زندگي زناشويي تأثير بهسزايي دارد. به طوري كه لازم است يكديگر را از نظر اندام و چهره و شكل ظاهري دوست داشته باشند.
حسن ظاهر و داشتن جمال از اهميت زيادي برخوردار است و گمان نشود حال كه دختر مورد نظر داراي معيارهاي اساسي مثل ايمان، صداقت، … است پس داراي هر نوع كيفيت ظاهري بود بايد انتخاب كرد و اقدام به ازدواج نمود. بلكه بايد از جمال و زيبايي ظاهري كافي نيز برخوردار باشد و به عبارت ديگر با شما تناسب داشته و مورد پسند باشد . غفلت از اين نكته و يا بي اهميت جلوه دادن آن و بي توجهي به اين تناسب (تناسب ظاهري با شما) چه بسا موجب مشكلات در زندگي مشترك شود زيرا اگر از نظر ظاهري مورد پسند نباشد و نتواند همسر را ارضا كند ، شيطان انسان را به گناه مي كشاند. نكته ديگر اين كه زيبايي ظاهري ارتباط مستقيم با لذت بردن و ارضاء غرايز جنسي دارد، بنابراين تمايل به همسر زيبا در جوانان امري طبيعي است و حتي كساني كه ساير شرايط از قبيل ايمان، اصالت و شرافت خانوادگي و… را در انتخاب همسر مد نظر قرار مي دهند دوست دارند كه همسرشان زيبا نيز باشد.
البته بايد توجه داشت كه زيبايي يك معيار و اندازه معين و قانون استاندارد ندارد بلكه تا حدودي به سليقه افراد بستگي دارد. حتي ممكن است فردي در نظر كسي زيبا باشد و در نظر ديگري زشت. اگر انساني قيافه ظاهري و اندام همسرش را نپسندد و او را دوست نداشته باشد ممكن است به طور ناخواسته به او ستم و جفا كند و از او بهانه و ايراد بگيرد و زندگي را بر او تلخ نمايد.
ميتوان گفت زيبايي به اندازهاي بايد باشد كه همديگر را بپسندند و جذابيت كافي براي همديگر داشته باشند و متناسب با ويژگيهاي خود، ديگري را انتخاب كند. به عبارت ديگر از نظر ظاهري نيز بايد كفو همديگر باشند.
به هر حال زيبايي دوستي امري فطري است و همه افراد زيبايي را دوست مي دارند و زيبايي مصاديقي دارد كه يكي از آنها همين زيبايي ظاهري است.
بنابراين بر اساس روايات ضمن اينكه زيبايي طرف مقابل مي تواند در كنار شرائط ديگر مطرح باشد (و دليل آن هم واضح است چون زندگي واهداف آن در قبال محبت زن و مرد به هم معني پيدا مي كند و نمي توان تأثيرات صورت و خصوصيات جسم را در آن منكر شد) اما نبايد فراموش كرد زيبايي يك صفت كمال است كه اگر با صفات و معيارهاي اساسي مثل تدين، اخلاق، عقل، شرافت خانوادگي همراه باشد ارزش خواهد داشت ولي به هيچ وجه ملاك اصلي و اولي را نبايد زيبايي قرار داد.
لذا در روايات به صراحت بيان شده كه زيبايي نبايد تنها ملاك قرار گيرد و اولويت اول انسان در ازدواج باشد.
رسول گرامي اسلام( مي فرمايند : “كسي كه با زني تنها به خاطر جمالش ازدواج كند خوشايند خود را از او نبيند و كسي كه با زني به خاطر مال و ثروتش ازدواج كند، خدا او را با همان مال واگذارد، بر شما باد به زني كه دين داشته باشد.” و در روايتي ديگر رسول اكرم(ص) فرمودهاند: ايّاكم و خضراء الدّمن قيل يا رسول اللّه و ما خضراء الدمن؟ قال المرأة الحسناء في منبت السوء ؛ از گلهاي زيبايي كه در جاهاي متعفن ميرويد بپرهيزيد، سؤال شد كه منظور چيست؟ فرمودند: زن زيبايي كه در خانوادهاي پليدپرورش يافته باشد »،
تذكر چند نكته:
همسر زيبا، موجب شادي و ماية دلگرمي است و در روايات اسلامي به اين موضوع توجه شده، امّا به دو مطلب مهم بايد توجه داشت
۱ـ زيبايي حلاّل همة مشكلات نيست و خيال نشود هر كسي همسر زيبا دارد، حتماً در آغوش خوشبختي آرميده است. نيازي به ارائه سند و آمار نيست هر كسي كه در اجتماع زندگي مي كند، به آساني مي يابد كه چه بسا زوج هاي زيبايي كه، زندگي آنان مرگ تدريجي است. قهر و غضب، تلخي و جدايي نتيجه اين است كه در ازدواج فقط به “جمال ظاهري يا مال و موقعيت اجتماعيِ همسر و خانواده اش توجه شده، به ملاك هاي اصلي توجه لازم نشده است. ايمان و اخلاقِ نيكو از مهم ترين معيارها است امّا تناسب هم شرط موفقيت است، مثلاً تفاوت زياد ايمان و پايبندي به دين ميان همسران، براي هر دو مشكل ساز است. يكي از ضعف ايمان همسر رنج مي برد و ديگري از شدت پايبندي و تقيّدش به مسايل ديني.
زيبايي امري نسبي است. بستگي دارد با چه ديدي و از كدام منظر به همسر نگريسته شود.
در انتخاب همسر ايده آل گرايي و مطلق گرايي را بايد كنار گذاشت. همسري كه از هر جهت ايده آل و باب ميل انسان باشد و همه ويژگي ها و ملاك ها را در حد عالي داشته باشد، دست نيافتني است.
فكر معقول بفرما گل بي خار كجاست
كسي كه منتظر همسري است كه از لحاظ ايمان و تقوا، اخلاق نيكو، اصالت خانوادگي و زيبايي ظاهري درحد عالي باشد، آيا خودش از چنين ويژگي هايي در حد عالي برخوردار است؟! زيبايي ظاهر ملاك درجه دوم است. اگر معيارهاي اصلي و اوّلي در حد مطلوب و زيبايي مورد پسند باشد، پيشنهاد ازدواج را بايد پذيرفت.
از نظر طبيعي و با توجه به روحيات زن و مرد، مسئلة زيبايي همسر براي مرد مهم تر است. آن چه بيشتر براي زن مهم است، شخصيت مرد و جايگاه او و رفتار او درجة محبت و عشق وي نسبت به همسر و … است. زيبايي ظاهر در مرتبة بعدي قرار دارد
با سلام و احترام خدمت شما
ایشان قدشان آن طور که مد نظر شما است نیست، دیگر چه چیزی ان طور که شما می خواهید نیست؟ راستش را بخواهید خیلی چیزهای دیگر هم هست که در زندگی مشترک آن طور که می خواهید نخواهد بود خودتان را اماده کنید . قضاوت دیکران هم برایتان بی ارزش باشد زیرا آنها همیشه حرفی برای گفتن دارند . اگر واقعا او را دوست دارید و معیارهای مناسبی در او می بینید بهتر است برای ازدواج قدم بردارید ولی حتما از مشاوره پیش از ازدواج نیز کمک بگیرید و تا مسائل و ویژگی هایتان را بررسی کند. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵
دقیقامنم یه خواستگاراینطوری دارم ک همه چی همه چیش خوبه اما قدش فقط چندسانت ازمن بلندتره.شایدم هم قدیم.
عقلم میگه بااین ازدواج کنی خوشبخت میشی چون خیلی پسره خوبیه وکمترپسرب این خوبی دیدم.ولی بخاطرقدش…
ودلم هم دنبال کس دیگس ک میدونم باهاش خوشبخت نمیشم
یکی از سخت ترین و بدترین دو راهی هایی که ممکنه در زندگی هر کس به وجود بیاد همین مسئله هست … خودم مدت ها درگیر این مسئله بودم و هستم … با دختری آشنا شدم که از نظر باطن و ویژگی های درونی روی زمین بینظیره اما وقتی به ملاک آخر یعنی ظاهر رسیدم متاسفانه نتونستم دل خودم رو راضی کنم … مدت هاست که با خودم درگیرم که چ انسان پلیدی هستم که اون دختر یا بهتر بگم فرشته رو از خودم دور کردم و دلش شکست … حالا هم بیش تر از هر چیز نگرانش هستم که آیا بعد از رابطه ای که داشتیم آیا این بریدن من از رابطه براش قابل هضم و درک هست یا نه ؟؟
اگه کسی میتونه کمکم کنه واقعا دارم از درون خورد میشم .