با سلام.
شش سال پیش با دختری دانشجو آشنا شدم که در خوابگاه زندکی میکرد. رابطه ما کم کم شدت گرفت که شامل رابطه قوی عاطفی و جنسی بود. بعد از دوسال ایشان به خانه من نقل مکان کرد و عملا وارد یک ازدواج سفید شدیم. هر دو قصد ازدواج داشتیم ولی چون از مخالفت خانواده ایشون مطمعن بودیم، کل صحبت خواستگاری و چاره جوییش به حاشیه رفت. ما کماکان به زندگی مشترک ادامه دادیم و ایشون مشغول دانشگاه رفتن بود تا رابطه ما وارد فاز مشکلات رابطه ای شد. به حالت بازی پینگ پنگ که من عمل اشتباهی میکردم و ایشون دلخور میشد و در نتیجه ایشون عملی میکرد که من دلخور میشدم و تنشها همینطور کم کم در یکی دو سال آخر بیشتر شد. ایشون به دلیل حساس بودن و اذیت شدن از تنشها بارها صحبت از اتمام رابطه کردند . اوایل من نگران میشدم ولی وقتی دیدم صبح با حالت تهدید جدایی از خونه میره بیرون و عصر با روی خوش برمیگرده، دیگه تهدیدها برام‌عادی شد و خصوصا نگرانیم کمتر شد وقتی که خودش گفت حرفهایی که میزنه وقتی عصبانی هست رو جدی نگیرم و دلش با منه. همانطوری که من رابطمون رو ابدی حساب میکردم و اختلافات رو نرمال میدونستم و بودنش در کنارم رو خیلی دوست داشتم.
صحبت چند موقعیت آشنایی به منظور ازدواج از طرف دوستان و فامیل برای ایشون هم در چند سال گذشته اومده بود و چون ایشون هیچوقت علاقه ای به قرار ملاقات نمیگذاشتند، نگرانی خاصی نداشتم تا که این اواخر که یک روز ایشون به من گفت که شخصی که در انگلیس مشغول تحصیل هست از طریق خانواده علاقه به ملاقات داره. دو روز بعد که از عوض شدن رفتارش نگران شده بودم مستقیما ازش پرسیدم و ایشون گفت که قرار برای دیدن این شخص گذاشته و اینکه دیگه تحمل این رابطه رو نداره و تصمیم گرفته واقعا از رابطه خارج بشه.
ملاقات آنها انجام شد و هفته بعد ایشون از خونه من رفت تا الان که ایشون علاقه زیادی به این شخص جدید پیدا کرده و رابطه نزدیکی به هم پیدا کردند و بزودی خواستگاری رسمی هم قراره انجام بشه. وارد جزییات سختی های روحی و احساسی که من با این اتفاقات داشتم نمیشم. سوال من برمیگرده به نکته ای که الان شاید آخرین اختلاف نظر ما باشه که برای حلش از شما کمک میخوام چون میخوام کار درست رو انجام بدم. نظر به اینکه ایشون برای رفت وآمد به دانشگاه با اتوبوس سختی میکشید من برای ایشون یک خودرو خریدم که کاملا در این سالها در اختیار ایشون بوده. در این شرایط جدید من از ایشون میخوام که ماشینو به من برگردونه ولی ایشون قبول نمیکنه. علت هم به خاطر هزینه های نگهداری ماشین در این سالها که متقبل شده مثل بیمه و تعویض روغن و غیره. و بحث ها و اذیتهایی که ایشون شدن سر توقع من به دقت کردن به نگهداری ماشین و به غر نشدن بدنه ماشین که الان دور تا دور ماشین تورفتگی داره.
ایشون میگه ماشین رو به همون قیمتی که من سالها پیش خریدم به ایشون با شرایط چند ماهه بفروشم و من دلیلی برای چنین کاری نمیبینم و ترجیح میدم خودرو رو که به نام خودم هم هست به من برگردونه.
یک نکته دیگه که ایشون بارها گوشزد کرده به اینکه به خاطر رابطه با من، کامل کردن تحصیلاتش دو سال اضافه طول کشیده و اگر وارد این رابطه نمیشد به موقع مدرکش رو گرفته بود و اون موقع کار براش بوده و الان یک چیزی حدود چند صد میلیون تومن به خاطر من در ضرره که مسعولش مت هستم . اضافه کنم که من در هیچ کدام از تصمیم های ایشان دخالت نکردم و هر چی اتفاق افتاده با رضایت طرفین بوده و در واقع تحصیل ایشون همیشه در الویت رابطه ما بوده که بعضی تنشها هم ریشه اش همین بوده.
با پوزش از متن طولانی که لازم دونستم مطرح بشه تا قضاوتی درست امکان پذیر باشه، پیشاپیش از وقت و راهنمایی شما ممنونم.