سلام.۱هفته س پدر نامزدم فوت شده و من خیلی نگران حالشم .همش میگه ارومم خوبم نگرانم نباش گریه نمیکنه حرف نمیزنه هیچی. اصلا نمیتونم بفهممش..بعد از این همه سال انگار غریبه ایم باهم…خیلی عصبی و بی حوصله س .خودش مادرش و ۲تا خواهراش الان تو خونه ن که میگه من باید مواظبشون باشم مسئولیتم زیاد شده ادم سابق با شرایط سابق نیستم.من کاملا درک میکنم این حرفاشو ولی نمیدونم چیکار کنم.ما از هم دوریم کنارش نیستم که شاید بتونم ارومش کنم..ولی وقتی ۴کلمه حرف میزنیم بزور جواب میده فقط میخاد فرار کنه یا بگه تو درک نمیکنی.حس میکنم ازم متنفره..موندم چیکار کنم؟ باهاش حرف بزنم سراغش برم یا یکم تنهاش بزارم تا بهتر شه؟؟نمیدونم از اینکه میبینم هیچ اهمیتی ندارم براش از اینکه ارامششو با من نمیتونه پیدا کنه خیلی ناراحتم بیشتر از اون با حرفاش دلمو میشکنه.من بازم نگران حالشم میخام بهش کمک کنم اما نمیدونم راه درست چیه؟