من کاملا سر در گمم.
21 سال سن دارم . تیکه ها یا شوخی هایی از اطرافیانم میشنوم راجب ازدواج .
ولی من هنوز با منطق و فلسفه ازدواج کنار نیومدم. حتی احساس میکنم که با ازدواج کردن جلو راه های رسیدن به آرزو هامو میگیره. یا اینکه چرا باید همه ازدواج کنن بعضی ها باید باشن تا بتونن جامعه رو برای بقیه بهتر کنن.
از طرف دیگه میگم که من هر چه صبر کنم و کمالات وجودمی رو بیشتر کنم ممکن آدم بهتری برای ازدواج گیرم بیاد. موضوع بعدی اینکه من حتی نمیتوانم با پسری رابطه دوستی برقرار کنم. دوستی معمولی در حد مجازی رو میتونم. ولی یکی که میگه بیا دوس باشیم یا حتی بگه بیا بریم بیرون همو ببینیم نمیتونم. با تنهایی خودم خیلی لذت میبرم. باید بگم که یه رابطه دوستی کودکانه در سنین خیلی پایین داشتم که آون تنها رابطه من بود .