بعد از طلاق

با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و ناکامی شما کاملا قابل درک است.
پرسش و خواسته خودتان را خیلی کوتاه مطرح کرده اید و درباره اینکه چند سال دارید، چند سال با همسر سابقتان زندگی مشترک داشید و دلایل جدایی شما چه بوده است آیا درخواست از سمت شما صورت گرفته و چگونه به این تصمیم گیری رسیده بدید، هیچ توضیحی نداده اید و ر این صورت ارائه مشاوره و مطلب مفید کمی دشوار است.
اما به طور فرایند کلی تصمیم گیری همواره با بخشی از احساس تاسف همراه است چرا که در هر تصمیمی ما معمولا بخشی از مزایی را از دست می دهیم و هیچ انتخاب و تصمیمی کامل و بدون نقص و صد در صد خوب نیست.
در حالی که معمولا افراد تصوری بر خلاف این موضوع دارند و بخشی از این واقعیت را نادیده می گیرند و به دلیل همین تصورات و انتظارات نادرست بعد از مدتی دچار احساس ندامت و پشیمانی می شوند و به این نتیجه می رسند که تصمیم درستی نگرفته اند و اشتباه کرده اند.
غافل از اینکه به دلایل دیگری می تواند این گونه برداشتی رخ دهد، مثلا یکی این که ما با گذشت زمان ممکن است موارددی را ببینیم و اطلاعاتی را به دست آوریم که ادراک ما را متفاوت از قبل بکند و شاید شناخت بیشتر و کامل تری به ما بدهد و بر همین اساس ما فکر نیم در آن زمان اشتباه کرده ایم در حالی که اگر باز هم زمان بر می گشت و ما مسیر متفاوتی را می رفتیم چه بسا در مورد ان گزینه دیگر که اکنون انتخابش نردیم هم اطلاعات بیشتری کسب می کیردیم و این بار با توجه به آن ها، باز هم به این نتیجه می رسیدیم که پس آن یکی بهتر بوده است.
چرا که ما دانش و اطلاعات و شناخت محدودی داریم و بخشی از اطلاعات را تا تجربه نکنیم به دست نمی آوریم و این در مورد هم انتخاب و تصمیمی صادق است.
دلیل دیگر می تواند این باشد که ذهن ما در آن شرایط بنابر همان موقعیت بر موارد یا آسیب ها و یا نیازها و خواسته هایی متمرکز بوده و بیشتر روی آن بخش از واقعیت تاکید داشته است و آن قسمت برای ما پر رنگ تر بوده است، اما با گذشت زمان که بخشی از نیازها و خواسته های مغفولل مانده ما براورده شد و به سطحی از ثبات هیجانی رسیدیم ممکن است نظرمان تغییر کند و یا ذهن ما این بار از وسی دیگر دست به تحریف واقعیت بزند و این بار مزایای آن گزینه ای که انتخابش نکردیم را برای ما پر رنگ کند و در نظر ما جلوه یشتر بیابد.
در حالی که در هر دو حالت احتمالا ذهن ما دست به تحریف زده است و به دلیل سطح اضطراب و یا عدم آگاهی کال از تمام ابعاد موضوع، بر یک یا چند موضوع دچار بیش تخریبی و یا تخریب کمتر از واقع می شود و این هم جزوی از خاصیت ذهن ما است که همواره دچار درصدی از خطا می باشد.
معمولا در این گونه موارد در ابدا که تحت فشار هستیم فقط منفی ها و معایب را می بینیم و بعد از رهایی از آن تنش، بر مزایای آن تمرکز می کنیم و باز هم موارد منفی را نادیده می گیریم و شاید به همین دلیل همواره فرایند تصمیم گیری با تاسف همراه است.
بنابراین درباره خواسته ای که دارید و مطرح کرده اید، یعنی ابراز پشیمانی از این تصمیم و تمایل به بازگشت به آن ازدواج، باید در ابدا بررسی شود تا ببینیم چه قدر این خواسته تحت تاثیر این قبیل عواملی است که مطرح شد و بیشتر بازی ذهن ما است یا بیشتر از اینکه نشات گرفته از خواسته و نیاز درونی و واقعی باشد، از تس ها و اضطراب هایی که اکنن دارید و تجربه می کنید سرچشمه می گیرد و به عدم تحمل افکار و احساسات ناخوشایند ناشی از این دوران بر می گردد.
چرا که به هرحال حتی اگر جدایی از بدترین ازدواج هم بوده باشد دوران دشواری خواهد بود و یک رابطه ای که به هر حال مدت ها داشته ایم تمام شده و حتما هر رابطه ای حتی بدترین و آسیب رسان ترین نوع آن هم برای افراد کارکردها و مزایا و نکات مثبت و اتفاقت خوبی داشته است که بعد از اتمام به نوعی فرایند سوگواری در افراد شکل می گیرد و هر یک از طرفین فرصت می خواهند تا این رویداد را بهتر بتوانند هضم کنند و با شکل جدیدی از زندگی شان بدون دیگری کنار بیایند.
حتما احساسات ناخوشایندی هم در این میان تجربه می شوند و کاملا طبیعی و اجتناب ناپذیر هستند و باید آن ها را بشناسید و با آن ها روبرو شوید نه اینکه بترسید و بخواهید به هر طریقی اجتناب کنید.
گاهی هم این که ما به هنگام تصمیم گیری چون خیلی تحت فشار و هیجانات بوده ایم، پیامدهای انتخابمان را به درستی بررسی نکره ایم و نتوانستیم به خوبی آن ها را پیش بینی کنیم و برای آن ها راهکار و برنامه ای در نظر بگیریم و به عبارتی فرصت توانمند سازی خودمان را نداشته ایم که برای آنچه قرار است بعد از فرایند طلاق با آن روبرو شویم و در انتظار ما هست، آمادگی لازم را به دست آوریم.
چرا که احساس تنهایی، ناکامی، شکست، خشم، غم، طرد شدگی و نا امیدی بخشی از این فرایند است که راه گریزی از آن نیست و قرار نیست افرادی که حتی از بدترین ازدواج ها بیرون می آیند خیلی از این رویداد خوشحال و خشنود و راضی باشند.
و در نظر گرفتن پیامدهای طبیعی هر تصمیم و برنامه ریزی برای مقابله و مواجهه موثر با آن ها هم بخشی از فرایند تصمیم گیری است که باید در حین تصمیم گیری آن را مد نظر قرار داد تا آگاهانه مسیر مورد نظر را انتخاب کنیم و با دستان پر تری به استقبال آنچه در انتظار ما است برویم.
با توجه به این مطالب کلی که مطرح شد، لازم است مسئله شما مورد ارزیابی و بررسی بیشتری قرار بگیرد تا با دریافت کمک تخصصی و حرفه ای از یک روانشناس یا مشاور بتوانید نسبت به مساله تان دید وسیع تری بیابید و به خودتان کمک کنید که در مسیر تحقق خواسته ها و نیازهایتان اقدامات موثری انجام دهید.