سلام. من یه دختر ۱۸ ساله هستم و یه پسرخاله ۲۲ ساله دارم. من با پسرخالم از بچگی همبازی بودم و تا حدودی روابطمون خوب بود تا اینکه وقتی ۱۲ سالم بود چندین بار ازم درخواستای جنسی میکرد. مثلا میگفت میذاری به پاهات دست بزنم یا بوست کنم؟منم رد میکردم تا اینکه کم کم ازش ترسیدم و رفت و آمدمو تا چندسال باهاش قطع کردم. بعد تا سه سال پیش که یه شب همو دیدیم و باهم حرف زدیم فهمیدیم چقد طرز فکرامون و اخلاقامون شبیه به همدیگست.
خلاصه اونشب از هر دری حرف زدیم و بعد از اون شب خیلی باهم صمیمی شدیم. دیگه خبری از پیشنهادای جنسی نبود. خیلی با همدیگه حرف میزدیم و مشورت میکردیم. همو تشویق میکردیم. انگیزه میدادیم. اون از موفقیتام خوشحال میشد همونطوری که من میشدم. من کاملا باهاش احساس راحتی میکردم و از اونجایی که تک فرزندم اون شد تنها همدمم. تا اینکه دوماه پیش خیلی جدی پیشنهاد سکس داد بهم. من با شوخی و خنده اما کاملا قاطعانه رد کردم. توی این دو ماه هنوزم باهم صمیمی هستیم و من یا اون هر هفته خونه همدیگه‌ایم. با اینکه من رد کردم اما هنوزم گهگاهی تو شوخیا پیشنهاد میده و منم رد میکنم اما حتی یذره هم رو رابطه‌ی صمیمیمون تاثیر نذاشته.
من واقعا پسرخالمو دوست دارم. عاشقش نیستم حتی وابسته هم نیستم فقط چون توی شرایط سخت کنارم بوده انگار برام حکم تکیه گاهو داره. برام حتی جای برادر نیست. برای یه دوست صمیمیه که از هر دری باهاش حرف میزنم. من نمیخوام رابطم جور دیگه ای شه اما واقعا میخوام یک بار و برای همیشه بفهمم چرا این پیشنهادو بهم میده درصورتی که خودش بارها گفته که حسش بهم مثل یه دوست معمولیه نه بیشتر. و اینکه چیکار کنم تا بفهمه دوست ندارم بهم پیشنهاد بده چون چندین بار گفتم من آدمش نیستم.
لطفا کمکم کنید چون نمیخوام بعدا مشکلی پیش بیاد. ممنون