3
بلاتکلیفی
سلام
من پنج سال با پسری دوست بودم و بعدش که همسرم اومدن خاستگاری جداشدم و ازدواج کردم
تون اقا هیچ علاقه ای به من نداشت و فقط هر وقت پول میخواست بهم پیام میداد
ولی من با گذشت یک سال از ازدواجم تازه داره خاطراتم بازسازی میشه و راه رفتن همسرم و حتی بغلش هم بوی اون اقا رو میده
من راضی به ازدواج با همسرم نبودم و الان هم مجبورم باهاش زندگی کنم
مرد بدی نیست ولی چون سطح فرهنگش خیلی پایین تره نمیفهمه من چی میگم پ هم خودش و هم خانواده اش خیلی سطح اجتماعیشون پایینه
من نمیدونم چجوری باید اون اقا رو از زندگیم بیرون کنم چون واقعا دارم اذیت میشم
سلام به شما دوست عزیز
روابط طولانی مدت می تواند باعث ایجاد وابستگی زیادی برای فرد شود و اگر اگر بین جدایی از رابطه و ازدواج خود فاصله ای ایجاد نکنند ممکن است با شرایط مشابه شما روبرو شوند مخصوصا اگر که ازدواج براساس معیارهایشان صورت نگرفته باشد .
دوست عزیز دقت کنید که در مورد رابطه قبلی خود شما بیان می کنید که (تون اقا هیچ علاقه ای به من نداشت و فقط هر وقت پول میخواست بهم پیام میداد) و این نشان می دهد که حتی با طولانی بودن رابطه بازهم نیازهای شما برطرف نشده است و بر مبنای وابستگی و یا ترس از تنها و امید به تغییر ایشان به این رابطه ادامه داده اید .
گاهی افراد برای حفظ رابطه تن به کارهایی مانند ساپورت مالی و یا رابطه جنسی و… می زند که این مسیر آسیب زا می باشد چون فردی که برای از دست ندادن او بخواهید هزینه کنید و در آن نیازهای شما نیز پاسخ داده نشود تنها می تواند باعث شود که شما تایم زیادی را در رابطه بگذرانید و موقعیت های دیگر خود را از دست بدهید .
اینکه در زمان فعلی شما همسرتان را با دوست پسرتان مقایسه می کنید به این دلیل می تواند باشد که مشا هنوز به مرحله پذیرش و جدایی از ایشان نرسیده اید و با کمال گرایی و بزرگنمایی که از نظر روانی برای این اقا داشته اید و یا دارید این مسیر مقایسه ادامه پیدا می کند .
بهتر است به صورت حضوری چند جلسه شناخت درمانی را دریافت کنید تا بتوانیم به شما کمک کنیم وارد مرحله پذیرش نسبت به گذشته خود شوید و در کنار آن بر اساس شناخت و شرایط فعلی زندگیتان در مورد ادامه و یا قطع آن تصمیم گیری کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
با سلام خدمت شما دوست عزیز
مشخص است که با این وضعیت تحت فشار و استرس زیادی هستید و احساسات ناخوشایند شما کاملا قابل درک است.
اما با توجه به توضیحات اندکی که دادید به نظر می رسد اکنون هم دچار تردید و سردرگمی شدیدی هستید و خودتان هم دقیقا نمی دانید چه می خواهید.
در حالی که اولین قدم این است که بتوانید یک تصمیم مشخص در این زمینه بگیرید و بر همان اساس هم پیش بروید و تاز مانی که مشخص نشود دقیقا چه می خواهید این احساسات ادامه خواهند داشت.
اگر کمی بیشتر درباره خودتان، سن و سالتان توضیح می دادید بهتر می توانستید راهنمایی دریافت کنید.
اما به طور کلی تصمیم گیری برای ازدواج تصمیم ساده ای نیست ولی شما خودتان این تصمیم را گرفته اید و کسی شما را مجبور نکرده و حتما هم در آن دوران فکر می کردید و اینگونه تشخیص دادید که برایتان بهتر است با این آقا ازدواج کنید وگرنه رضایت نمی دادید.
مسئله اینجا است که اصولا تصمیم گیری به این صورت است که ما در آن یکسری چیزها را از دست می دهیم و یک سری چیزها را به دست می آوریم و اگر فکر کنیم که در یک تصمیم گیری قرار است صد در صد برد داشت باشیم و گزینه ای که انتخابش نکرده ایم صد در صد ناخوشایند بوده و ما اصلا برایمان جذابیتی مداشته است، سخت در اشتباهیم و نشاندهنده این است که ذات و ماهیت فرایند تصمیم گیری را هنوز نشناخته ایم.
از آنجا که کار ذهن ما هم مدام تولید افکار مختلف است آن زمانی که قرار است تصمیم بگیریم بر ویژگی های منفی آن گزینه ای که انتخابش نمی کنیم متمرکز می شود و بعد از آن دست به مقایسه می زند و همان گزینه را طوری برای ما پر و بال می دهد که گویی بهترین گزینه بوده است.
در حالی که اگر چنین بود در آن پنج سال اتفاقی افتاده بود وو آن آقا اگر قصدشان ازدواج بود حتما اقداماتی برای این امر انجام داده بودند.
پس اکنون به گزینه ای می اندیشید که در واقع هیچ گاه وجود نداشته است چرا که تا جایی که به نظر می رسد، هدف و نیت اصلی شما ازدواج بوده است نه ادامه دادن دوستی.
مسئله مهم دیگری که ایم موضوع را پیچیده تر کرده است این است که شما پنج سال با یک فردی در ارتباط بودید و حتما هم با امید ازدواج و به نتیجه رسیدن این رابطه بوده است و پس از جدایی بلافاصله با یک فرد دیگر ازدواج کرده اید و در واقع جدایی شما به دلیل پیش آمدن یک موقعیت ازدواج بوده است و ظاهرا شما انقدر این خواسته برایتان مهم بوده است که حتی فرصت و مهلتی ندادید که مدت زمانی بگذرد.
به این معنا که در ابتدا باید تصمیم به جدایی از آن فرد شکل می گرفت و پس از گذشت زمانی تصمیم به ورود به رابطه جدید و ازدواج رخ می داد.
اصولا هر جدایی به این صورت نوعی شکست عاطفی- احساسی محسوب می شود و ظاهرا آن فرد هم جذابیتهای خودش را داشته که شما را در رابطه نگه داشته است.
پس شما در واقع باید اول مسئولیت انتخاب و تصمیم خودتان را بپذیرید و نسبت به این انتخاب متعهد باشید و ببنید در نهایت می خواهید چه کنید؟
و چاره ای جز پذیرش واقعیت ندارید، واقعیت این است که آن آقا رفته است و طالب ازدواج با شما نبوده است.
در حالی که شما خواهان ازدواج بوده اید و با مورد ازدواجی که داشتید ازدواج کرده اید و اکنون همسر این مرد هستید با تمام کمی ها و کاستی ها و نقاط مثبت منفی که دارد.
و اساسا اگر می خواهید در این ازدواج بمانید باید تمرکزتان را به جای مقایسه ایشان با آن نفر قبلی، بر بهبود رابطه و نقاط مثبتی که ایشان داشته اند و باعث پذیرش شما برای ازدواج شده اند قرار دهید.
با توجه به تمام این مطالب به شما توصیه می شود برای تصمیم گیری بهتر و رهایی از این سردرگمی و در ادامه دانستن اینکه چگون به مسیری که انتخاب کرده اید ادامه دهید و برای اینکه راهکارهای عملیاتی در این زمینه دریافت نمایید، حتما برای دریافت مشاوره حضوری یا غیر حضوری اقدام نمایید تا بتوانید کمک حرفه ای و تخصصی در این راستا دریافت نمایید.
با سلام خدمت شما
دوست عزیز مشخص است که با این وضعیت تحت فشار و استرس زیادی هستید و احساسات ناخوشایند شما کاملا قابل درک است.
اما با توجه به توضیحات اندکی که دادید به نظر می رسد اکنون هم دچار تردید و سردرگمی شدیدی هستید و خودتان هم دقیقا نمی دانید چه می خواهید.
در حالی که اولین قدم این است که بتوانید یک تصمیم مشخص در این زمینه بگیرید و بر همان اساس هم پیش بروید و تاز مانی که مشخص نشود دقیقا چه می خواهید این احساسات ادامه خواهند داشت.
اگر کمی بیشتر درباره خودتان، سن و سالتان توضیح می دادید بهتر می توانستید راهنمایی دریافت کنید.
اما به طور کلی تصمیم گیری برای ازدواج تصمیم ساده ای نیست ولی شما خودتان این تصمیم را گرفته اید و کسی شما را مجبور نکرده و حتما هم در آن دوران فکر می کردید و اینگونه تشخیص دادید که برایتان بهتر است با این آقا ازدواج کنید وگرنه رضایت نمی دادید.
مسئله اینجا است که اصولا تصمیم گیری به این صورت است که ما در آن یکسری چیزها را از دست می دهیم و یک سری چیزها را به دست می آوریم و اگر فکر کنیم که در یک تصمیم گیری قرار است صد در صد برد داشت باشیم و گزینه ای که انتخابش نکرده ایم صد در صد ناخوشایند بوده و ما اصلا برایمان جذابیتی مداشته است، سخت در اشتباهیم و نشاندهنده این است که ذات و ماهیت فرایند تصمیم گیری را هنوز نشناخته ایم.
از آنجا که کار ذهن ما هم مدام تولید افکار مختلف است آن زمانی که قرار است تصمیم بگیریم بر ویژگی های منفی آن گزینه ای که انتخابش نمی کنیم متمرکز می شود و بعد از آن دست به مقایسه می زند و همان گزینه را طوری برای ما پر و بال می دهد که گویی بهترین گزینه بوده است.
در حالی که اگر چنین بود در آن پنج سال اتفاقی افتاده بود وو آن آقا اگر قصدشان ازدواج بود حتما اقداماتی برای این امر انجام داده بودند.
پس اکنون به گزینه ای می اندیشید که در واقع هیچ گاه وجود نداشته است چرا که تا جایی که به نظر می رسد، هدف و نیت اصلی شما ازدواج بوده است نه ادامه دادن دوستی.
مسئله مهم دیگری که ایم موضوع را پیچیده تر کرده است این است که شما پنج سال با یک فردی در ارتباط بودید و حتما هم با امید ازدواج و به نتیجه رسیدن این رابطه بوده است و پس از جدایی بلافاصله با یک فرد دیگر ازدواج کرده اید و در واقع جدایی شما به دلیل پیش آمدن یک موقعیت ازدواج بوده است و ظاهرا شما انقدر این خواسته برایتان مهم بوده است که حتی فرصت و مهلتی ندادید که مدت زمانی بگذرد.
به این معنا که در ابتدا باید تصمیم به جدایی از آن فرد شکل می گرفت و پس از گذشت زمانی تصمیم به ورود به رابطه جدید و ازدواج رخ می داد.
اصولا هر جدایی به این صورت نوعی شکست عاطفی- احساسی محسوب می شود و ظاهرا آن فرد هم جذابیتهای خودش را داشته که شما را در رابطه نگه داشته است.
پس شما در واقع باید اول مسئولیت انتخاب و تصمیم خودتان را بپذیرید و نسبت به این انتخاب متعهد باشید و ببنید در نهایت می خواهید چه کنید؟
و چاره ای جز پذیرش واقعیت ندارید، واقعیت این است که آن آقا رفته است و طالب ازدواج با شما نبوده است.
در حالی که شما خواهان ازدواج بوده اید و با مورد ازدواجی که داشتید ازدواج کرده اید و اکنون همسر این مرد هستید با تمام کمی ها و کاستی ها و نقاط مثبت منفی که دارد.
و اساسا اگر می خواهید در این ازدواج بمانید باید تمرکزتان را به جای مقایسه ایشان با آن نفر قبلی، بر بهبود رابطه و نقاط مثبتی که ایشان داشته اند و باعث پذیرش شما برای ازدواج شده اند قرار دهید.
با توجه به تمام این مطالب به شما توصیه می شود برای تصمیم گیری بهتر و رهایی از این سردرگمی و در ادامه دانستن اینکه چگون به مسیری که انتخاب کرده اید ادامه دهید و برای اینکه راهکارهای عملیاتی در این زمینه دریافت نمایید، حتما برای دریافت مشاوره حضوری یا غیر حضوری اقدام نمایید تا بتوانید کمک حرفه ای و تخصصی در این راستا دریافت نمایید.