با سلام .من پسری 27 ساله هستم . من در سال اخر تحصیل به دختری از سال پایینیام علاقه مند شدم . ایشون لر و از خانواده کم جمعیت و تحصیل کرده با سطخ اقتصادی متوسط به بالا هستن و البته ساکن لرستان.
ما ساکن کرج و ترک هستیم و سطح امتصادی خانواده ما متوسط و بیشتر پایین هستش و خانواده پرجمعیت و غیرتحصیل و کرده و کارگر دارم . من فرزند اخرم.
من با شناخت اولیه نسبت به ایشون به طور مستقیم پیشنهاد ازدواج دادم. ایشون تقریبن معیارهای اولیه من رو داشت و من ازشون خواستم بیشتر اشنا بشیم.
ایشون قبول کرد ولی دو روز بعد گفت که شرایط و امادگی ازدواج رو نداره و از من معذرت خواهی کرد.
من پاپس نکشیدم و مجدد یک هفته بعد بازم پیشنهاد دادم و گفتم بهم فرصت بدین شاید نظرتونو عوض کنم و ازش خاستم تا با خانوادهشونم صحبت کنه و ده روز قرار شد باهم در موردش چت و گفتگو کنیم . البته ایشون گفتن که امیدوار نباشم . نهایتش ایشون گفت که من در شما مشکلی نمیبینم ولی مشکل از منه و من اصلن امادگشیو ندارم. بهشون گفتم اگه شرایطتتون مهیا بود اون وقت جوابتون چی بود و ایشون گفت که شاید جوابم مثبت بود. من هر پیشنهادی و راه حلی دادم قبول نکرد .
گفتم منتظر میمونم تا درست تموم بشه ( یک سال بعد من فارغ التحصیل میشد )
گفت نه.
بهش گفتم پس الان جواب نده من بهت فرصت چند ماهه میدم تا بیشتر فکر کنی و با اکراه قبوال کرد ولی گفت که بهش امیدوار نباشم.
بعد از اون من هرشب بهش پیام میدادم و یکی دو ساعت چت میکردیم و من بیشتر شرایط زندگیم رو بهش میگفتم و حتی ایشون از من چند رمان و کتاب و همچنین دفتر خاطراتم رو گرفت.
15 روز اینطوری گذشت ولی یه شب ایشون گفت که خوب نیست این رابطه ادامه داشته باشه و گفتتن که لازم به فکر بیشتر نیست و جوابش همونیه که گفته و برام ارزوی خوشبختی کردو تمام.
الان 5 ماه ازون شب میگذره و تا بحال سراغش نرفتم . اوایل خیلی سخت بود برام ولی حالا خداروشکر بهترم ولی هنوز کمی تعلق خاطر دارم.
به نظرتون چی کارکنم بازم سراغشون برم یا نه
برام هنوز سواله که اگه جوابشون قطعن منفی بود چرا همش قبول میکرد که باهاشون تماس داشته باشم
چرا دفترم رو گرفت
چرا نمیگفت اصلن هیچ رقمه امکان نداره و جوابم منفیه چرا اینطوری برخورد میکرد
من قصدم برای ازدواج جدیه و میخام تکلیف این مورد روشن بشه واسم لطفن راهنماییم کنید