به کمک نیاز دارم
سلام.نمیدونم از کجا شروع کنم
من 19 سالمه زندگی از اول بهم سخت گذشت و الان مشکلات مالیمون و استرسم بابت شرايط خیلی زیاد شده. من تک فرزندم
پدر مادرم وقتی من بچه بودم جدا شدن و مدتی از مادرم دور بردم ولی الان پیششم و هیچوقت نذاشتم جدایی والدینم نقطه ضعف یا دلیل ناراحتیم باشه.
توانایی مراجعه به تراپیست رو ندارم ولی خودم با خوندن مقالات متوجه شدم که احتمالا بیماری دو قطبی دارم.
نمیتونم به خانواده بگم چون مشکلات مهم تری دارن و البته که فکر میکنن من فقط دارم ادا درمیارم.
از طرفی خیلی بی اراده ام و اصلا نمیتونم کاریو تموم کنم علارقم برنامه ریزی های خیلی زیاد نمیدونم چطور باید متناسب با خودم برنامه بریزم و چطور پایبند بمونم.
مشکل پرخوری عصبیم دارم.جدیدا اصلا نمیتونم حرف بزنم یا گریه کنم فقط بغض سنگین تو گلومه.حس میکنم از همه جا موندم و به هیچ کدوم از خواسته هام نمیرسم بخاطر مشکلات مالی و بی ارادگی خودم. جدیدا حتی نمیتونم یه فیلم ببینم یا با کسی حرف بزنم انگار لال شدم.
مشکل خواب دارم و شبا اصلا نمیخوابم موهامم به شدت ریزش پیدا کرده. از خودم متنفرم میخوام همه چیزو تموم کنم ولی میترسم چون مامانم تنها میشه بدون من.
هنوز نتونستم استعدادمو پیدا کنم و شایدم استعدادی ندارم اما به خیییلی از کارها مشاغل و هنرها علاقه دارم.
مشکلات رو همیشه داشتم ولی با اومدن پاییزم حالم بدتر شده دلم میخواد بمیرم.احتیاج به کمک دارم ولی نمیتونم به کسی بگم.
سلام به شما دوست عزیز
درک می کنم که در هرصورت جدایی والدین و مشکلات مالی و سردرگمی های که در مسیر رشدی خود دارید برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم با توجه به شرایط جسمی و روحی شما نیاز است که به روان درمانگر مراجعه کنید و روند درمانی را طی کنید. انکار احساسات و یا نقش بازی کردن کمکی به شما نمی کند و تنها باعث می شود که فشار روحی بیشتری را تجربه کنید در این مسیر برای اینکه بتوان تشخیص گذاری کرد نیاز به مصاحبه دقیق می باشد و بر مبنای کلیات نمی توان آن هم بدون داشتن تخصص بر مبنای مقالات برای خودتان تشخیص گذاری کنید در کنار اینکه حتی تشخیص برای یک متخصص هم تنها یک قسمت از کار او می باشد و مهم طی کردن روند درمانی می باشد که از اهمیت زیادی برخودار است.
در این مسیر بهتر است با پدر و مادر در مورد شرایط روحی و مشکلاتی که در مسیر خواب و تمرکز و همچنین ریزش موها که به نظر عصبی می باشد و حتی لالی انتخابی خودت داشته باشید در هرصورت آنها با مدیریت شرایط مالی خود می توانند در نزدیک ترین زمان برای بهبود شرایط روحی شما کمک کنند تا به متخصص مراجعه کنید.
حتی سردرگمی که شما در شناخت استعداد و مسیر خود دارید هم مقداری از آن که طبیعی می باشد و بخاطر شرایط سنیتان است اما مقدار زیادی از آن نشعت گرفته شده از شرایط روحیتان می باشد که با بهبود شرایط روحی می توانی برای مسیر رشدی خودت نیز گام های مشخص تر ی را بر دارید.
من دررابطه ای هستم که هردو خیلی بهم علاقه مندیم ولی آقا حاضر به ازدواج نیست ومی گوید تا آخر عمر بدون ازدواج باهم باشیم.
با اینکه دوستش دارم ونمی تونم ترکش کنم نسبت به ارتباط بدون ازدواج مرددم واحساس خوبی ندارم.
ولی اینو می دونم که نخواهم توانست ترکش کنم ونمی دونم چکارکنم.
اگر به این رابطه تن بدم آیا اشکالش چیه؟ وقتی دوستش دارم ونمی تونم ولش کنم چاره دیگری هم دارم؟
می خوام بدونم وقتی دونفر واقعا همو دوست دارند وبهم تعهد باهم ماندن دارند اشکال داردبدون ازدواج باهم زندگی کنند؟
سلام به شما ثریا جان
احساساتی که به این آقا دارید قابل احترام هست اما عزیزم در این مسیر بهتر است به هدف رابطه نیز توجه کنید در هرصورت این آقا بیان می کنند هدفی مبنی بر ازدواج ندارند و سوال این است که شما نیز هدفی مشابه این آقا را دارید و می خواهید ازدواج را در پروسه رشدی خودتان نداشته باشید ؟
شما بیان می کنید هردوی شما یکدیگر را دوست دارید و بهم نیز تعهد دارید سوال این است که چه چیزی باعث می شود که وقتی همه این ها وجود دارد این مسیر به ازدواج ختم نمی شود در هرصورت اینکه در روان این آقا چه می گذرد را ما نمی دانیم اما ادامه دادن این مسیر خب می تواند سالها شما را در یک رابطه با مسیر نامشخص و یا دوستی نگهدارد و ایا شما می توانید همچین رابطه ای را بپذیرید و ازدواج را از پروسه زندگیتان حذف کنید و یا اینکه در احترام به احساسات خود نسبت به این آقا می خواهید این مسیر رشدی را با فرد دیگری تجربه کنید؟