من یک معلمم. دوسال پیش با شوهرم تو محل کارم که اونم سرباز معلم بود آشنا شدم.
از همون ابتدای آشنایی بهم دروغ گفت. از دو زنه بودن پدرش. اینکه ماشین داره. دامداری داره و ….
بعد ازدواج پدرش ماشینو ازش گرفت . بعدا فهمیدم که ۳۰ میلیون وام گرفته و به پدرش داده. همیسه پدرش پیش من تحقیرش میکرد و من عصبی میشدم.
تا اینکه یک مغازه زدیم و به دلایلی مجبور شدیم جمعش کنیم و وسایل مغازه رو دادیم به پدر شوهرم که اونجا هم بهمون کلک زد و ۹ میلیون بهمون ضرر زد و پولمونو نداد.
درضمن تو دوران نامزدی حامله شدم. شوهرم قول داد بریم سقط کنیم و تاعروسی معطل کرد و بعدش به همه گفت و مجبور شدیم بچه رو نگه داریم.
از وقتی از وقتی ازدواج کردم اصلا اختیار حقوقمو ندارم.
شوهرم خیلی از روابطش با خانواده خودشو ازم مخفی میکنه.
وانمود میکنه که با پدرش رابطه ای نداره و ازش ناراحته ولی بهش بی اعتماد شدم. همش عصبی ام. حالم بده . نمیتونم بهش اعتماد کنم. نمیدونم چیکار کنم. به خاطر دخترم که یه سالشه نمیتونم قهر کنم و یا باهاش دعوا و بحث کنم..