سلام جناب دکتر
خسته نباشید
ببخشید من یک مسئله ای پیدا کردم که روح و روان و زندگیمو ریخته به هم
حدودا ۱۴ ساله ازدواج کردم و بعد از ۴ سال تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم و بع از  پیگیرهای حدودا ۵ ساله…..با آی وی اف دوقلو دار شدیم….
در حین اون پیگیرها مشخص شد همسرم با همکارش ارتباط داره ، سکس برام مشخص تشد ولی ارتباط اس ام اسی بله….خودش کلی ابراز پشیمونی و عذرخواهی و قول عدم تکرار
بعد بچه دار شدیم و این سالها اون تلاش میکرد اعتماد منو به دست بیاره اما منم واقعا نمیتونستم مجدد کامل اعتماد کنم چون قبلا از اعتماد مطلقم ضربه خوردم ازش
تو این همه سال من پسورد موبایل و همه چیو داشتم و من هم ازون چیزی پنهان نداشتم
تا اینکه الان دو ماهه اومدیم کانادا و روزی که بیرون بود من فیسبوکش رو چک کردم و یه مکالمه بودار با فردی نامشخص که الان اکانت و عکسی نداشت دیدم
ببخشید….ولی لاس خشکه
و اون هم متوجه شد من موبایلش رو چک کردم
من ناراحت و دل نگران از خیانتی دوباره
و اون عصبانی از تجاوز من به حریم خصوصیش
کلی دعوا و جر و بحث
نهایتا اون پسوردهاش رو عوض کرد
من گفتم ما تا حالا با هم ازین داستانها نداشتیم و

اما نه اون‌ پسورد رو دوباره تغییر داد و نه دل من پاک شد ازین داستان
تا دوباره چند روز پیش من لب تاپش رو لازم داشتم و ازش پسورد خواستم….اون بیرون بود و نداد و گفت نمیدم….تو دنبال چی هستی و ….
خلاصه الان واقعا به نقطه ای رسیدم که احساس میکنم اگر چیزی برای قایم کردن نداره چرا این رفتار رو داره و پسورد گذاشته و خلاصه ته دلم به فکر جدایی ازش هستم
نمیتونم بهش اعتماد کنم
و از طرفی دو تا دختر ۴.۵ ساله دارم که دستشونو گرفتم و دو ماهه آوردمشون اینجا
واقعا نمیدونم چه کنم ؟ نمیدونم راه درست چیه؟
خواهش میکنم منو راهنمایی بفرمایید