سلام من 17 سال دارم حدود 2 سال پیش پدرم رفتاراي عجیب از خود نشون میدم تا اینکه یه شب به بهانه اینکه ماساژم بده چون اون مدت درد استخوان داشتم تو اتاقم اومد و کمرو شروع کرد ماساژ دادن اما حس میکردم بیشتر از اینکه ماساژ بده سعی در این داره ک به اندامم دست بزنه نمیدونستم باید چیکار کنم فقط ساکت بودم و خیلی می ترسیدم تا اینکه دستشو لرد رو سينم و سينم و گرفت اول از رو لباس ولی بعد دستش و لرد زیر لباسم کم کم حس کردم داره شونم خیس میشه و فهمیدم با زبونش داره رو شونم ميکشه بدنم یخ زده بود و دوست داشتم بمیرم از اون به بعد تمام سهیم این بود ک تو خونه با بابام تنها نباشم و ازش فراری بودم به هیچکس هم نمی تونستم چیزی بگم فقط دو سه بار دیگه این اتفاق افتاد اما هنوز نمیتونم با خودم کنار بیام تو خونه احساس آرامش ندارم و شب ها نمیتونم خوب بخوابم و ترس تو وجودمه حتی امسال ک سال کنکورمه آرامش ندارم به نظرتون چیکار باید بکنم باید باور کنم ک اتفاقی بوده یا…?