با سلام، ضمن تشکر از شما
بنده با پسری هم سن خودم ۲۲ ساله دوست هستم که بسیار انسان خوبی هستند در مقایسه با هم سن و سال هایشان، ورزشکار و اهل هیچ کار غیر اخلاقیی نیستند.
در رابطمان هم مشکلی نیست و بسیار زیبا و خوب بهم علاقمند هستیم. اما ایشان شرایط ازدواج را ندارند، نه شرایط مالی مناسب نه خانواده آرام و خوب نه سربازی رفته اند و نه هنوز مدرک لیسانس خود را اخذ کرده اند.
ما بیش از ۲ سال هست که باهم آشنا هستیم اما مشکلی که من را اذیت میکند بسیار این است که ایشان با توجه با مشکلاتی ک گفتم بسیار ذهنشان را درگیر میکنند و عمق ناراحتی و احساس بی ارزشی میروند و دوست صمیمی هم ندارند که اوقات خودرا با او بگذرانند…من پس از ناراحتی ایشان واقعا از عمق دلم احساس ناراحتی میکنم، ممکن است تا ۵ دبقه پیش از فهمیدن احساس ناراحتی ایشان در بهترین حال ممکن باشم اما با دیدن افسردگی ایشان ابتدا با حرفای خوب و نکاتی ک ب ذهنم میرسد سعی در خوب کردن حال ایشان دارم اما ایشان بیشتر احساس بدی پیدا میکنند و من به اوج غم میروم….خواستم که در صورت امکان کمکی به من‌کنید.
متشکرم