38
تحقير شدن توسط همسر
تحقير شدن توسط همسر
سلام من و همسرم چند ماهه عقد كرديم .گاهي اوقات بعضي از حرفاش خيلي منو آزار ميده و شخصيتمو زير سوال ميبره.مثلأ به من ميگه تو خنگي و من خيلي باهوشم.تحقير شدن توسط همسر
يه جورايي هميشه ميخواد خودشو بهترين نشون بده و منو خيلي ريز و كوچك كنه و غرورمو بشكنه.به نظر شما چطور باهاش برخورد كنم كه دست از اين كاراش بكشه؟
خب شايد يه جوري برخورد كردي كه اون دوست داره بگه از شما بالاتر و سرتره.درسته رفتار شوهرت درست نيست ولي شما هم ميتوني با سياست زنونه خودت درستش كني
همسرتون فكر ميكنه اگه با اين حرفا از شما پيشگيري نكنه اونوقت شما ازاون بالاتر ميشي
مردا خوششون مياد كه هميشه خانومشون ازشون حساب ببره و زن بايد جوري نشون بده كه به شوهرش نيازمنده و من من نكنه
چقدر واقعا زندگی عاشانه ای رهگذر توصیف کردن!!!! مرد سالم اینجور رفتارنمیکنه هم زن هم شوهرباید پشت هم باشن زندگی مگه میدون مسابقس؟
نامزد من خیلی بلندپروازه.اون خودش و خانوادش صاحب هیجی نیستند و داشته های ماروهم به حساب نمی اورند. میگی ماشین میگه فقط لامبورگینی. میگی دختر میگه فقط سوپرمدل.میگی تهران میگه فقط خیابان فرشته.
باداشته هتی بقیه زندگی میکنه و افتخوار می کنه. فلان دوستم فلان کارخانه رو داره.فلانی بنز وارد می کنه….. منم اعصابم خیلی بهم می ریزه. جکارکنم؟
همونطور که گفتم شما با چنین شخصی خوشبخت نخواهید شد چون دوست داره با داشته های دیگران زندگی کنه .. به همین خاطر بهتره درست و منطقی در مورد ادامه بی حاصل این زندگی تصمیم گیری کنید
انتقاد زن و مرد از یکدیگر در زندگی مشترک بايد طوري انجام بگيرد كه شخصيت طرف مقابل پايمال نگردد و اين امر وقتي عملي می شود كه شخص انتقاد كننده در درجه اول، كمالات و فضايل انتقاد شونده را مورد تاييد و پذيرش قرار بدهد و پس از آن از عملي كه انجام داده، سوال نمايد.
بدون ترديد انسانها نيازمند حفظ شخصيت خويش هستند و همه افراد دوست دارند رفتار و كردارشان مورد تاييد ديگران قرار گيرد چراكه تاييد شدن از سوي ديگران به آدمي جان تازه اي مي بخشد. اما نكته بسيار ظريف و حساسي كه نوعا از آن غفلت داريم اين است كه تماميت وجودي هر فرد وابسته به شخصيت اوست؛ يعني اگر فردي شخصيت او لطمه ببيند هه هستي خود را از دست مي دهد و اگر چه از نظر ظاهري همانند ديگر افراد زنده راه مي رود و سخن مي گويد، ولي پويايي، تحرك و ابداع در او مشاهده نخواهد شد، زيرا چنين انساني موجوديت خود را از دست داده است.
بنابراين براي توسعه و گسترش فعاليتها و تلاشها نخست بايد شخصيت انسانها را محفوظ داشت، چراكه عدم توجه به اين نكته مهم ضايعات جبران ناپذيري به اجتماع وارد مي كند.
يكي از مسائل زيربنايي و بسيار حساس كه رعايت آن در زندگي خانوادگي لازم و ضروري به نظر مي رسد،حفظ شخصيت زن و مرد توسط يكديگر است. زن و مرد به خاطر استحكام خانواده هر دو موظف هستند حرمت يكديگر را حفظ كنند و هرگز رودروي يكديگر قرار نگيرند، زيرا دشواري هاي خانوادگي وقتي آغاز مي گردد كه زن و مرد در برابر يكديگر ايستاده و پرده حرمت از ميان آنان بر داشته شود. بديهي است كه اين كار بسيار ظريف و دقيق است و هنرمندي و هوشمندي لازم دارد.
در زندگي خانوادگي نيز ارتباط بين زن و مرد بايد به گونه اي تنظيم شود كه ضمن وجود صميميت و صفا شخصيت طرفين حفظ گردد براي وصول به اين هدف زن و مرد هر دو موظف هستند از انجام هر گونه رفتاري كه آنان را رو در رو قرار مي دهد، به طور جدي اجتناب نمايند. در اين زمينه توجه به نكات زير مفيد و سازنده به نظر مي رسد:
يكي از مسائل خطيري كه در برخي از خانوادهها رواج دارد، مراء و جدال زن و مرد با يكديگر است. گاه زن و شوهر درباره موضوع بسيار كوچكي ساعت ها بگو مگو مي كنند، كه كمترين زيان و ضرر اين گونه برخوردها اين است كه صفا و صميميت خانوادگي لطمه مي بيند و بذر دشمني و كينه توزي در دل هر دوي آنان كاشته مي شود.
عامل ديگري كه كينه توزي را در دلها مي كارد،انتقادهاي كوبنده و تحقير كننده است. در مواردي مرد همسرش را مي كوبد و متقابلا زن هم شوهرش را شديدا مورد انتقاد قرار مي دهد.بديهي است در اين گونه موارد در درجه اول حرمت و شخصيت طرفين از بين مي رود و در درجه دوم روحيه لجبازي در زن و مرد به وجود مي آيد.
نا گفته نماند كه منظور اين نيست كه زن و مرد در برابر خطاها و اشتباهات يكديگر بي تفاوت و ساكت باشند، بلكه هدف اين است كه انتقاد زن و مرد از يكديگر بايد طوري انجام بگيرد كه شخصيت طرف مقابل پايمال نگردد و اين واقعيت است وقتي عملي است كه شخص انتقاد كننده در درجه اول، كمالات و فضايل انتقاد شونده را مورد تاييد و پذيرش قرار بدهد و پس از آن از عملي كه انجام داده،سوال نمايد.
در نتيجه ارتباط زن و مرد در محيط خانوادگي نيز بايد ضمن بر خورداري از صفا و صميميت،توام با احترام و تكريم باشد. زن و مرد بايد نام يكديگر را با احترام بر زبان آورند و از به كار بردن كلماتي كه دلالت بر توهين و اهانت مي كند جدا خودداري نمايند و به خاطر داشته باشيم كه نام يك شخص براي او شيرين ترين و مهم ترين كلمه ها در كليه زبان هاست.
دقیقا عین نامزد من.نامزد من بچه طلاقه چون دوسش داشتم زنش شدم با چه بدبختی..اما ماشین بابای منو نمیپسنده در صورتیکه خودش ماشین نداره فقط دوستای پولدار زیاد داره.
سلام من وهمسرم پنج ساله که ازدواج کردیم وخیلی منو پیش خونوادش تحقیر میکنه مثلا منومسخره میکنه یا اینکه طوری حرف میزنه که انگارمن براش مهم نیستم وحرفمبراش ارزشی نداره حتی شده که موقع بیرون رفتن باکنایه جلویه خونوادش میگه خوش اومدی سلام برسون میگین چرا اینکارو میکنه راهکارش چیه چور میتونم کاری کنم که این حرف زدناش عوض بشه
دوست عزیز وقتی شما با حساسیت خودتون خریدار چنین رفتار هستید مسلما” ایشون به این کارش ادامه میده … پس از میزان حساسیت خودتون کم کنید و در برخورد با چنین رفتارهایی که از سر شوخی هسست شما هم با جنبه شوخی محترمانه برخورد کنید … وگرنه دلیلی برای ناراحتی و نگرانی شما در این مورد وجود نداره
سلام. من و همسرم با هم دوست بودیم در سال ۱۳۸۹ و با هم رابطه داشتیم. و به شدت به هم علاقه داشتیم. تا اینکه همسرم به من گفت خانواده ام مرا تحت فشار قرار داده اند که ازدواج کنم. و من برای ازدواجم معیارهایی دارم که تو با اینکه دختر بسیار خوبی هستی این معیارها را نداری. (من در آن زمان دانشجوی کارشناسی گرافیک بودم. شاغل بودم. سطح خانوادگیمان هم خیلی بالا نبود)در صورتی که همسرم دانشجوی دکتری دانشگاه دولتی تهران بود. خانواده اش به لحاظ مالی در سطح نسبتا خوبی بود یعنی از ما خیلی بهتر بود اما به لحاظ سوادی و تحصیلی یکسان بودیم) اما من بسیار با انگیزه درس می خواندم و کار می کردم. خلاصه با این حرف او، ما ۷ ماهی رابطه مان کات شد. و در این مدت ۷ ماه بسیار سختی کشیدم و نتوانستم او را فراموش کنم.و شاید دو سه بار به بهانه های مختلف بهش زنگ میزدم. تولدش رو تبریک می گفتم و…
تا اینکه او بعد از ۷ ماه بعد از چندجا خواستگاری رفتن به من زنگ زد و گفت که من میخواهم با تو ازدواج کنم.
منم خواستگار داشتم اما دلم پیش او بود و از روی دوست داشتن زیاد ازدواج با او را قبول کردم.
اما وقتی با او ازدواج کردم مشکلات ما بر سر اختلافات مالی و فرهنگی که بود شروع شد.
در ضمن همسرم بسیار آدم خوبی است. مهربان است. از من چیزی کم نمی گذارد در زندگی. من هم با او بسیار مهربان هستم و تلاش می کنم خواسته هایش را اجابت کنم. خانواده هایمان هم بسیار خوب هستند. اما خانواده من به لحاظ مالی و سوادی چون سطح بالایی ندارند این مسئله شوهرم را بسیار اذیت می کند و هم با حرف هایش مرا تحقیر می کند. مثلا هرچندوقت یکبار به من می گوید که من از خواسته هایم گذشت کردم و با تو ازدواج کردم چون تورا دوست داشتم. من می تونستم با یه دختری ازدواج کنم که از سطح مالی بالایی برخوردار باشه و رفتم فلان جا باباش دکتر بود اما چون تو را دوست داشتم با تو ازدواج کردم.
او دیشب به من گفت که تو هیچ قدردانی از من نمی کنی که من از خواسته هایم گذشتم و با تو ازدواج کردم.
او اصلا از با خانواده من بودن لذت نمی برد. و با کلیه اعضای فامیلم چون دکتر مهندس نیستن و هم سطح و هم کلام او نیستند لذت نمی برد.
من بهش حق می دهم. چون او بسیار زحمت کشیده تا استاد دانشگاه شده. اما همش به او می گویم که دلت بزرگ باشه. با ادمای ضعیف مهربان باش. از خدا بخواه که روزی زندگیمونو زیاد کنه. بهش میگم پدر و مادر من شاید پولدار نباشن اما همیشه دعاشون پشت سرته. دوستت دارن.
او همش احساس می کنه که در انتخاب خانواده همسرش می تونسته بهتر عمل کنه و اشتباه انتخاب کرده. اما همش هم این را می گوید که من تو را دوست داشتم.
حالا مشکل من اینه که با شنیدن این حرفا خیلی تحقیر می شم.
من یه دختری بودم که تو سن کم کار می کردم درس می خوندم و با سیلی صورتمو سرخ نگه می داشتم. من خیلی زحمت کشیدم که بتونم درس بخونم کار کنم و نیازهای مالی خودمو برطرف کنم. اما بعد از عقد او از من خواست که به خاطر نیاز مالی کار نکنم. او مرا تأمین می کند. اما این باعث شد که نتوانم جهیزیه خوبی بیاورم و او خودش در خرید جهیزیه کمک کرد. در صورتی که خواهرش همزمان با من ازدواج کرد و پدر و مادرش برای او بهترین چیزها را فراهم کردند.
او از انتخاب خانواده من راضی نیست (با آنها بدرفتاری نمی کنه ولی خیلی خودخوری می کنه) روش نمیشه جایی از خانواده همسرش حرف بزنه
من باید چیکار کنم؟
دوست عزیز باید بدونید غرور پله اول و آخر سقوطه … ایشون به مدرک دکترا رسیده که کار سختی در حال حاضر نیست و شما با ایشون چند سال تحصیلی فاصله دارید … ایشون باید فکر کنه اگر روزی حافظه خودش رو از دست بده بازم اینطور میتونه مغرور باشه … این از ضعف افراده که پای خواسته های خودشون نیستند و به جای شاکر بودن به فکر تنوع طلبی در زندگی هستند
با ایشون صحبت کنید اگر نمیتونید رو در رو صحبت کنید تمام حرفهای دلتون رو برای ایشون بنویسید … شاید تلنگری باشه که به خودش بیاد … چون ما تجربه های زیادی در این مورد روابط داشتیم
من هم خیلی کم طاقت هستم و زود اشکم درمیاد. وقتی او این حرفها را میزنه اولش میگم اشکالی نداره تو سعی کن مهربون باشی. وقتی حرفمو قبول نمیکنه بهش میگم تو فکر کردی کی هستی چرا انقدر از بالا به من نگاه می کنی؟ چرا انقدر خودتو سطح بالا می بینی؟ مگه تا حالا از خانواده من بدی دیدی؟ مگه بی احترامی دیدی؟
او بعد از یه شب دعوا خوب میشه. ولی دوباره یکی دو ماه بعد یادش میفته و این داستان تا حالا چندبار در زندگیمون تکرار شده.
قبل از ازدواج پدرش بهش گفته اگه خانواده همسرت از تو ضعیف تر هستند تو سعی کن دستشونو بگیری… تو سعی کن دل بزرگی داشته باشی. من خیلی باهاش حرف میزنم. هم بهش حق میدم هم حق نمیدم. امروز کلی واسه دعوای دیشب خیلی عذر خواهی کرد و گفت تو خود منی… من فقط حرف های دلمو میزنم که خالی بشم و ازت میخوام بهم حق بدی و درکم کنی… میگه وقتی من کنار خانواده تو هستم هیچ حرف مشترکی ندارم. بهشون اصل احترامی نمیکنم ولی حرف مشترکی هم باهاشون ندارم.
اصلا نمیگه قطع ارتباط کنیم..
شاید به دوستاش که با خانم دکتر و خانواده های سطح بالا ازدواج کردن یه جورایی حسرت میخوره…
همه دوستان و اطرافیانش دنبال کیس های بالاتر از خودشون هستند.
همسرم منو خیلی دوست داره اینو مطمئنم…
نیاز به مشاوره حضوری دارم. دلم می خواد یه مشاور حضوری با من و همسرم صحبت کنه… دلم میخواد همسرم بفهمه که ارزش آدمها به کلاس و شخصیت اجتماعیشون نیست. کما اینکه خودش قطعا اینو میدونه… چون با افراد ضعیف توی فامیل خودشون این حسو نداره… میگه رابطه من با فامیل خودم نسبیه… خودم که انتخاب نکردم… رابطه ام با فامیل تو سببیه و دلم نیمخواد برای رفت و آمد اونارو انتخاب کنم. دوست نداره به غیر از خونه پدر من که اونم به خاطر اینکه بی احترامی نباشه زیاد خونه فامیل من بیاد. میگه طرز تفکرمون یکی نیست اذیت میشم.
عزیزم به نظر من یه بخشی از رفتار همسرتون شاید بگم ۵۰درصدش به شما مربوطه یعنی خود کم بینی شما نسبت به خودت و خانوادت باعث میشه همسرت همین افکارو احساس ها رو بهت برگردونه . پس اگه میخوای چیزی عوض بشه اول خودتو بالا ببین ارزش آدما به داشته هاشون نیست بلکه همینکه خدا خواسته تو باشی پس ارزشمندی تو به اندازه ارزشمندترین زن روی زمین ارزشمندی جلوی شوهرت یکم سعی کن مدل خودشیفته ها بشی مدل همسرت بشو البته بخشهای خوبش منظورمه سعی کن از خودت و خانوادت پز بدی و خوبی هاتونو بگو و باور کن که کافی هستی . یک مدت روی اینها و افکارت کار کن و اینکه تو لایق هستی تو به اندازه زن دوستای شوهرت و به انداره اون خانم دکترها ارزشمند و لایق هستی . مطمئن باش بخش زیادی از تردید همسرت به تو و خانوادت بخاطر حسیه که تو به خودت و خانوادت داری. از خدا ک م ک بخواه که خودتو ارزشمند و کافی و لایق بدونی
سلام خسته نباشید
من ۴۳ سال دارم و پزشک هستم همسرم هم فوق لیسانس برق هستند با این که از نظر تحصیلی هم رده ایم ولی اون خیلی منو تحقیر می کنه مدام به من میگه که تو از مغزت استفاده نمی کنی تو اصلا فکر نمی کنی تو از همه تصمیم ها فرار می کنی تو ترسویی و امثال اینها
من شوهرم رو واقعا دوست دارم ولی این بهانه گیری هاش واقعا خستم کرده خیلی غرغرو شده در مورد همه چیز از من ایراد می گیره و اصلا نکات مثبت و زحمتی رو که من می کشم نمیبینه
چی کار کنم ؟ افسرده شدم و نگران این وضعیت من رو بچه هام تاثیر بگذاره
خب این رفتار نوعی مقابله با بالاتر بودن شماست که به این صورت تظاهر میکنه … و متاسفانه اگر شما هم در این مورد کوتاه بیایت تاثیری نداره … بهتره در این مورد حضورا” با مشاوری مجرب مشورت کنید و با توجه به نوع شخصیت ایشون راهکارهایی رو اول برای ارامش خودتون و سپس برای ایشون به کار بگیرید به هر حال اگر تغییری صورت نگیره باید تصمیم سختی رو در زندگی بگیرید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام جن ۵ ساله ازدواج کردم شوهرمو دوست دارم اونم منو خیلی دوست داره
اما گاها به من بی احترامی میکنی و حرفاش توهین امیزه.اگر به فرض من یه اشتباهی بکنم و یا بحثی بینمون پیش بیاد بعضی وقتا حرفای نامحترمانه میزنه مثلا ۱ بار گفته بیشعور و بیشخصیت و …یا یه بار یه کم باهاش با لحن خشن حرف زدم بهم گفت لات .همیشه اشتباه از من نیست .نمیدونم چکهر کنم .حس بدی دارم احساس تحقیر و توهین و حرمت شکنی
عطفا راهنماییم کنید
سلام
نسیم هستم ۲۶ ساله من با همسرم ۵ ماه ازدواج کردم همسرم قبل از ازدواج با یکی از همکارانش که الان مطلقه هست رابطه جنسی داشته و اینو از طریق پیامکی که با دوست صمصمیش زده بوده قبلا فهمیدم همسرم الان هنوز با اون خانوم همکاره و متوجه شد من اینو فهمیدم و چون مربوط به گدشته بوده من بهش گفتم به گدشتت کار ندارم و ار لحظه ای که با من ازدواج کردی همه
همسرم براش ابروش چیش خانوادش خیلی مهمه و تا الانم ازش چیزی ندیدم و در گدشته هم اونطوری که به دستش پیام داده بود معلومه از روی علاقه با اون خانوم ارتباط نداشته و همش شیطنت بوده
حالا به نظرتون من هنوز اجازه بدم با اون خانوم همکار باشه یا بگم شغلاو عوض کن
همه چی به طرف مقابل شما بستگی داره … اگر بخواد کاری انجام بده خیلی راحت میتونه و ربطی به تغییر محل کارش نداره …
چون تغییر شغل در زورگار امروز بسیار سخت و مشکله
اگر به شما اطمینان داده بهش اعتماد کنید
سلام . همسر من هم همین اخلاق رو داره و بعد از ۱۳ سال زندگی مشترک و داشتن یه بچه ۸ ساله هنوز هم من رو تحقیر میکنه و هر چی دلش میخواد میگه و باعث شده من عصبی بشم و بچه ام هم زیاد احترام هیچکدوم رو نگه نداره . دوست عزیر از همین الان که نامزد هستی مشکلت رو حل کن و اصلا ساده از کنارش رد نشو . چون شوهر منم دقیقا همینطوره و از نظر تحصیلات و کار دقیقا مثل هم هستیم و خانواده من از خانواده اون سر هستند ولی از اول با کوچک کردن من و خانواده ام میخواست خودش رو بکشه بالا . خدا میدونه تو این ۱۳ سال چقدر نراحتی های روحی و جسمی گرفتم که همه شان از اعصاب بود .
سلام همسر منم متاسفانه منو خیلی تحقیر میکنه ازدواجمون سنتی بوده الان یک پسر چهار ساله دارم بعضی وقتا خیلی خوبه خیلی احترام میذاره ولی گاهی اوقات که عصبانی میشه اصلا نمیتونه خودشو کنترل کنه مخصوصا جلوی جمع حتی دوستاش هر چی به دهنش میرسه بهم میگه حتی جلوی خونواده خودمم شده که بهم بی احترامی کنه من تو اون لحظه فقط سکوت میکنم ولی خیلی داغون میشم بعدش خودش پشیمون میشه عذر خواهی میکنه الکی توجیه میکنه مثلا میگه من بیرون اعصابم خوردبود نتونستم عصبانیتمو کنترل کنم ولی دیگه وقتی عذرخواهی میکنه فایده ای نداره بهش گفتم خیلی بهم بر میخوره خیلی داغون میشم همون لحظه پشیمون میشه ولی دوباره تکرار میشه کارش. خیلی وقتا سعی میکنم کاری نکنم که عصبانی بشه ولی فایده نداره همیشه شبا تو تنهاییم گریه میکنم
راستی همسرم از لحاظ سواد هم خوبه لیسانس حسابداری داره و شغلش کارمند بانک هست. خودمم لیسانس اموزش ابتدایی دارم و معلم هستم. پیش مشاور هم نمیاد لطفا راهنماییم کنین
زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید. خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید:
زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: “ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داری”
و یا: “خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم”
همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این “هدیه” ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید.
اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید.
از پیشنهادت ممنونم
یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: “از پیشنهادت ممنونم” و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
ممنونم، شاید حق با تو باشه
“بایرن کیتی” در کتاب خود با عنوان: “عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟” معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: “ممنوم، شاید حق با تو باشه” است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شو،د باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید.
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل.
اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: “زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم.” فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: “من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی” به او بگویید: “ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم” و یا “الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد”
با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.
سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد:
شما نیاز به تایید دیگران ندارید
گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید ۱۰۰% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: “کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟” ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید، آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید.
راهی سریع برای ایجاد عزت نفس – به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید
آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟
در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است.
در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:”او می خواهد از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند.” اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید. در یک چنین شرایطی باید از خودتان سؤال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟ (هیچ چیز معنای حاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید.
داستان زندگی شما چیست؟ آیا باید از آن گذشت؟
آیا منعکس کننده اعتقادات شماست؟
باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید، آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمیتوانند شما را دوست داشته باشند. اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد. اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سؤال ببرید.
انعکاس دادن – کلید درک شخصی
نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید
زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند.
هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.
نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند
زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
۱- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
۲- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
۳- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک “هدیه” پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
۴- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.
۵- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.
گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
با سلام
چند وقتی است که باخانمی شیرینی خوردیم و برای شناخت همدیگر به مشاوره هم مراجعه میکنیم. موضوعی که جدیداً برای ما اتفاقی افتاده این هستش که حدود ۵ ماه است که بیکار شدم و دنبال کار هستم.
در این مدت رفتارهای این خانم بسیار با تغییر کرده از طرفی می گه دوستت دارم و از طرفی به من همش سرکوفت میزند که تو اگر پولهایت رو جمع میکردی فلان و فلان میشود. اتفاقی که افتاد جدیداً خانواده این خانم شروع به بازسازی خانهشان کردن و این خانم از من خواستن که به پدر و مادرشان به گم بی آیند خانه بنده و این مدت رو تا درست شدن منزلشان اینجا ساکن باشند.
این خانم و مادرشان از روزهای اول شروع به ایراد گرفتن همهچیز و وسایل خانه من شدند.برای مثال ظرفشوی خانهات اشغالِ، لباسشوی خانه خیلی عقبافتاده است اصلاً لباسها رو خوب نمیشو ره. یخچال خانهات خیلی بزرگِ این صحبتها رو یکبار به زبان نیاورده چند بار حال اینکه تمامی این وسایل بهترینها توی بازار الآن هستند( بالاترین مدل ظرفشویی سامسونگ،بالاترین مدل لباسشویی بوش و یخچال ساید بالاترین مدل سامسونگ که هنوز روی بیلبوردها تبلیغ می شه.( تنها جواب بنده به ایشان این بود موردی نداره درصورتیکه شما در منزلتان وسایل بهتر از این داشتید حرفتان رو قبول میکنم و همه اینها رو رد میکنم میره .این ها رو نمیگم که خدای ناکرده کسی رو تحقیر کنم نه از این منظر که بابا جان اگر از کسی ایراد میگیرید میبایست قبلش خودتون یه حداقل های رو از نظر دانش و غیره رو داشته باشید.
همچنین در این مدت فهمیدم که این خانوم و مادرشون بسیار ادم های عجول و پول دوستی هستند. برای مثال در این ۱۸ روزی که در خانه من ساکن بودند تمام گوشت و مرغ های و خیلی چیزهای دیگه رو تمام کردند بدون اینکه آنها رو بخرند و جایگزین کنند . تازه رفتم و دوباره کلی گوش و مرغ و و وگرفتم و رفتار اونها همچنان ادامه داشت گوی من میزبانی با چند ستاره هستم و همچنان اونها در حال دور ریختن چیزهای بودند که تاریخ انقضا شون تمام شده. و و و
موردی که چند روزی هست من رو بهم ریخته این هست این خانم شروع به تخریب من کرده برای مثال میگه پرده های اتاقم رو نصب کن. این کار رو انجام دادم امده به جای دستت درد نکنه میگه تو هیچی بلد نیستی همه کارها رو خراب میکنی حالا چی شده چوب پرده دو سرش چند میلیمتر با هم متفاوت شده. بهش میگم نه ابزار دقیقی داشتم و نه چهار پایه مناسبی. مگه نه تو فقط بلدی کار خرابی کنی و و و
مورد بعدی که دیشب اتقاق افتاد این بود در حین رفتن به مهمانی مدادی داشتند که یک محافط و قلاف داشت که از سرش می افتاد من گرفتم و بخشیش که گشاد کرده بود رو بریدم و بعد جا زدم، چشمتون روز بد نبینه امد و شروع کرد. تو اصلان مهندس نیستی. تو کار خراب کنی هیچ کاری از دستت بر نمیاد تو مهندس قلابی هستی پرده اتاقم رو خراب کردی تو کارها رو خوب انجام نمیدی و مهندس قلابی رو چند بار تکرار کردند.
راستش خیل بهم ریختم اصلاً انتظار یک همچنین تحقیرهای رو نداشتم داشتم فکر میکردم که چهکارها ازسر محبت انجام دادم و اینطور دست مزد میگیرم حال اینکه فقط سکوت کرده بودم و (به این فکر میکردم که بهش بگم که اگر کسی رو که تحصیلات فوقلیسانس رو از دانشگاه خواجه نصیر با نمره خیلی گرفته مهندس قلابی نام بگذاری وای بحال دیگران). اما چیزی نگفتم و بهشون گفتم از دستت دلخورم و باید سر فرصت روی این مسئله با مشاور صحبت کنیم.
حالا از دیشب همش دنبال خواندن مطالبی بودم که آرامم کنه که به این صفحه روبرو شدم.
از تون میخواهم راهنماییم کنید چراکه احساس میکنم جای که انسانها همدیگر رو تحقیر میکنند دنیایی خوبی رو نمیتوانند برای هم بسازند. و میخواهم که جدیتر روی این مسائل و رابطه فکر کنم.
لطفا راهنماییم کنید
ممنونم
دوست عزیز شما در دوران نامزدی هستید و برای اینکه انتخاب درستی داشته باشید باید شناخت پیدا کنید … امروز شما وارد مرحله ای شدید که نشون میده ایشون در آینده میتونه همراه خوب و مطمئنی باشه ؟
هر رفتاری که امروز میبینید در آینده هم میتونه تکرار بشه پس در این مورد باید خوب کنید آیا در آینده با دو بچه هم میتونید چنین شرایطی رو تحمل کنید ؟
شاید خیلی رک و بی پرده در این مورد با شما صحبت کردیم ولی شما از همین امروز باید روی همین رفتارها شناخت پیدا کنید…
واکنش نشان دادن در مقابل افرادی که شما را تحقیر و خوار کرده و ارزش هـایتـان را زیر سؤال می برند، قدری دشوار و دردناک است. گاهی اوقات زخم هایی که اینگونه افراد به شما وارد می آورند، ممکن است تا ابد باقی بمانند.مـن خــودم به شخصه زمانیکه به گذشته بر می گردم افراد بســیار زیادی را به خاطر می آورم که در برهه های مختلف زنـدگی مرا تحقیر می کردند و ارزش ها و توانایی هایم را دسـت کـم مــی گرفتند. مطمئنـــم که همه شما تجربه ای مشـابه من داشته اید، شاید کمتر کسی باشد که در طول زنـدگی خود با افراد این چنینی برخورد نکرده باشد. بهترین تکــنیک این است که یاد بگیریم به جای اینکه برخورد تند از خود نشان بدهیم، با آنها مدارا کنیم.
در این قسمت من چند تکنیک شخصی به شما آموزش می دهم تا یاد بگیرید چگونه می توان از پس این افراد برآمد:
باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند.
باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون:
– به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند.
– قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند.
افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد.
شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید. قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
سلام همسر من خیلی لهن بد وبی ادبی داره به عالم آدم حرفهای زشت میزنه به شوخی مدام به من فحش میده یا مسخرم میکنه وقتیم ناراحت میشم بجای اینکه عذر خواهی کنه تازه ازم طلبکار موندم چکار کنم توروخدا راهنماییم کنید این ازدواج دوم منه طلاق خیلی برام سخته.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
اولین و مهمترین اشتباهی که بیشتر افراد به آن دچار میشوند این است که وقتی میخواهند به همسرشان بفهمانند فلان عمل و یا رفتارش درست نیست، سعی میکنند وی را تغییر دهند؛ برای همین در این کار شکست میخورند. مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که دست از تلاش برای تغییر و اصلاح همسرتان بردارید؛ به عبارت دیگر بهتر است این واقعیت را بپذیرید که تنها یک چیز در دنیا تحت کنترل شماست و آن «خودتان» هستید؛ اینکه چگونه فکر میکنید، چگونه عمل میکنید و حتی چگونه احساس میکنید. همسر من در چه مواقعی عصبانی میشود و به احتمال زیاد بددهنی میکند؟
بهتر است بدانید که ما با هر کسی ازدواج کنیم، آن فرد قطعاً ویژگیهایی خواهد داشت که از دید ما دوست داشتنی نیست. تنها کاری که از دست ما برمی آید این است که آن ویژگیها را بشناسیم و در صدد کنار آمدن با آنها و مدیریت شرایط باشیم. یادتان باشد منظور از کنار آمدن، تایید آن رفتار نیست، بلکه منظور پذیرش آن رفتار و سعی در هماهنگ شدن با مسئله است؛ به نحوی که کمترین آسیب و بیشترین بهره نصیب همه اعضای خانواده شود. به طور مثال ممکن است وقتی همسرتان با بیپولی، ترافیک، مشکلات کاری و… روبه رو میشود، عصبانی شود؛ در چنین شرایطی بهتر است که عوامل ایجاد کننده عصبانیت را بشناسید و رفتار خودتان را طوری تنظیم کنید که اولا از عواملی که باعث بروز تنش میشود، پیشگیری شود و ثانیا در شرایط بروز تنش، زمینه کاهش آن را فراهم کنید.
از خودتان بپرسید سهم من در به وجود آمدن شرایط عصبانیت و بددهنی همسرم چقدر است؟ درواقع چه چیزهایی را رعایت نمیکنید که موجب درگیری بیشتر میشود؟ مثلاً نابلدی در نحوه گفتوگو، ادامه دادن بحث در مواقع پرهیجان، انتقاد غیر منصفانه و…؟
در همه تعارضها معمولاً هر دو نفر سهمی دارند. پس بهتر است سهم خود را در ایجاد تعارض بشناسید و در صدد کم کردن آن باشید.
این را بدانید که وقتی فردی مثل «دیگ زودپز» جوش میآورد و سوت میزند (بددهنی میکند) بهتر است فقط شعله را کاهش دهید؛ گاهی با سکوت، گاهی همدلی و یا حتی عذرخواهی؛ نه اینکه در صدد دفاع از خود برآیید، بحث را ادامه دهید و مدام ایراد بگیرید.
تشخیص دهید که ویژگیهای مثبت واقعی همسرتان کدام است؟ چند بار این ویژگیها را با همسرتان در میان گذاشته و از وی قدردانی کردهاید؟ «نگاه شکرگزارانه به زندگی، به انسان آرامش پایدار میدهد». همواره نعمتهایی در اطراف ما وجود دارد که به خاطر تکراری شدن، از دید ما پنهان میماند. نگاه به موهبتها به انسان سعه صدر میدهد و باعث میشود در مواقع عصبانیت، قدرت بیشتری برای مدیریت شرایط داشته باشید. این ویژگیها را با همسر و فرزندانتان درمیان بگذارید تا فرهنگ قدردانی در خانواده شما گسترش یابد. همسرتان در شرایطی که عصبانی میشود، چه انتظاری از شما دارد؟ بهتراست خیلی شفاف از وی بپرسید که در این شرایط، دوست دارد شما چه کاری انجام دهید. در این گفتوگو سعی کنید که اطلاعات دقیقی به دست آورید؛ مثلا «منو عصبانی نکن» مبهم است و بهتر است به طور مثال بگوید که «وقتی از خانوادهات طرفداری میکنی، عصبی میشوم و اگر چیزی نگویی من هم ادامه نمیدهم».
بهتر است در این گفتوگو فقط شنونده بوده و در صدد کسب اطلاعات بیشتر باشید. فرزندانتان از شما چه چیزهایی میآموزند؟ بگذارید فرزندان دلبندتان از شما مدیریت شرایط بحرانی، انعطاف پذیری و صبوری را یاد بگیرند. این ویژگیها در آینده میتواند زندگی آنها را نیز نجات دهد
من سه ماهه عقد کردم شوهرم با اینکه خودش زشته مدام قیافه منو تحقیر میکنه و میگه تو زشتی و با ارایش قابل تحمل میشی. در حالیکه دماغ خودش گندست و موهاش ۸۰ درصد ریخته و از من زشت تره و در قیاس با نامزد سابقم خیلی پایین تر و بدقیافه تره. من چیکار کنم؟
تا وقتی شما به این حرفا حساسیت نشون بدید ایشون به رفتارش ادامه میده ولی اگر بحث ایشون رو بصورت طنز ببینید و بسیار راحت و ریلکس برخورد کنید ایشون هم رفتارشو ترک میکنه
از طرفی ممکنه ایشون با شما در این مورد شوخی میکنه و شما نباید با حساسیت بی مورد ایشون رو برای ادامه این کار حریص کنید
باید توجه داشته باشید که افرادی که شما را تحقیر می کنند و قصد آسیب رساندن به شما را دارند، در درجه اول باید خودشان را بیازارند تا بتوانند شما را آزرده کنند.
باید بدانید که یک انسان کامروا، موفق، و با اعتماد به نفس هیچ نیازی به تحقیر دیگران ندارد. شاید این افراد از دیگران انتقادهای سازنده ای کنند، اما هیچ گاه آنها را تحقیر نمی کنند. برخی از افراد به طور کلی نظر منفی نسبت به دیگران دارند چون:
– به دلیل کمبودهایی که احساس می کنند دوست دارند خودشان را قدرتمند تر از سایرین جلوه بدهند تا به این طریق بر تزلزل شخصیتی خود غلبه کنند.
– قبلاً کسی آنها را آزرده ساخته و چون توانایی مقابله با آن را نداشتند، با تحقیر دیگران سعی می کنند از موقعیت فعلی خود دفاع کند.
افرادی که به شدت شما را تحقیر می کنند با این کار فقط ناراحتی، عدم موفقیت، و بی هدفی خود را در زندگی به نمایش می گذارند و این مشکل آنهاست نه شما. دانستن این مطلب به شما کمک می کند که راحت تر بتوانید در کنار آنها به زندگی عادی خود ادامه دهید و حرف هایشان را نشنیده بگیرید. اگر بدانید که مشکل از طرف مقابل است نه شما، می توانید منطقی با مسائل برخورد کنید و از حرف ها و کنایه های آنها شما را آزرده نخواهد کرد.
شاید فردی که دارای چنین خصوصیاتی است یکی از نزدیکان شما باشد و برایتان سخت باشد که بخواهید از نظر عاطفی خودتان را از او جدا کنید. هیچ نیازی به این کار نیست، فقط سعی کنید در بحث هایی که او راه می اندازد، شرکت نکرده و خودتان را کنار بکشید. قصد او این است که کاری کند تا شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید. این وظیفه شماست که به آنها اجازه انجام چنین کاری را ندهید. برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد چگونگی برخورد با افراد منفی نگر به قسمت: “طرز برخورد با افراد منفی گرا” مراجعه کنید.
توضیحات و نکاتی در مورد افرادی که شما را تحقیر می کنند:
زمانیکه اینگونه افراد به شما حرفی می زنند، در پاسخ به آنها، جواب های بی شماری به ذهن شما خطور می کند. اگر چنین کاری را انجام دهید، در واقع خودتان را با آن فرد هم شان ساخته اید و این دقیقاً همان چیزی است که آنها انتظارش را می کشند. آنها می خواهند شما را عصبانی کنند تا برخورد شدیدی از خود نشان دهید، آنها میخواهند شما احساس بدی نسبت به خودتان پیدا کنید و قصدشان تنها آزار دادن و آسیب رساندن است. شما با جواب دادن به آنها در حقیقت وارد بازی ساختگی شان میشوید، و در نهایت خودتان را آزار داده اید. ممکن است بعداً به خاطر حرف هایی که در عصبانیت از دهانتان خارج شده پشیمان شوید. خوب در زمان بروز چنین حالتی چه کاری می توان انجام داد؟ بهتر است یکی از موارد زیر را امتحان کنید:
زمانیکه احساس می کنید فردی با حالت تهاجمی با شما برخورد می کند می توانید بگویید: “ازت ممنونم اما فکر می کنم بهتر است توصیه هایت را برای خودت نگه داری”
و یا: “خیلی سخاوتمندی ولی من نیازی به توصیه های تو ندارم”
همه این مسائل به دلیل خشم و نفرتی که در آنها وجود دارد، درست می شود و شما هم مجبور نیستید که بار مسئولیت زندگی آنها را به دوش بکشید. شاید آنها بخواهند که از خشم و نفرت خود به شما سهمی بدهند، اما این “هدیه” ای است که شما واقعاً نیازی به آن ندارید.
اگر به توصیه های آنها گوش کنید و هدیه های مسمومشان را قبول کنید، با این کار خشم و عصبانیت آنها را به به درون خود راه داده اید. به خودتان اجازه انجام چنین کاری را ندهید. شما هیچ نیازی به این هدایا ندارید، از کنار آنها عبور کنید.
از پیشنهادت ممنونم
یکی دیگر از واکنش های مناسبی که در مقابل این افراد می توانید از خود بروز دهید این است که به آنها بگویید: “از پیشنهادت ممنونم” و بعد هم به ادامه کار خود بپردازید. با بیان این عبارت شما در حقیقت به بحث پایان می دهید. آنها منتظر هستند که شما از خود عکس العمل نشان دهید و زمانیکه این کار را انجام نمی دهید، دیگر چیزی برای گفتن نخواهند داشت.
ممنونم، شاید حق با تو باشه
“بایرن کیتی” در کتاب خود با عنوان: “عشقت را می خواهم – آیا حقیقت دارد؟” معتقد است که بهترین واکنش در مقابل این افراد: “ممنوم، شاید حق با تو باشه” است. او اظهار می دارد زمانیکه نظرات دیگران سبب آزرده ساختن شما می شو،د باید نگاهی عمقی به درون خود داشته باشید و ببنید دلیل اصلی این رنجش خاطرها چیست. با این کار هم عکس العمل شدید نشان نداده اید، هم بر روی خود دقیق تر شده اید.
دیگران تا زمانیکه شما به آنها اجازه ندهید، نمی توانند شما را بیازارند. در برخی مواقع بهتر است نگاهی به طرز برخورد خود با طرف مقابل داشته باشید و ببینید شما چه کاری انجام داده اید که او به خودش اجازه داده تا یک چنین پیشنهاداتی نسبت به شما ارائه دهد. آیا توانایی تغییر شرایط را دارید؟ آیا به واقع عقاید او صحت دارند؟
باید ببینید که چرا این اظهار نظر خاص باعث رنجش شما می شود. عکس العمل های شما، حرف های زیادی در مورد شخصیتتان می زند. در اینجا همه چیز مربوط به شماست و نه شخص مقابل.
اجازه دهید بداند که چه احساسی دارید
اگر به فکر تلافی کردن باشید، خودتان را بی ارزش می کنید. باید خیلی رو راست به او بگویید که نظرش شما را آزرده ساخته. البته باید این کار را در نهایت آرامش انجام دهید، به عنوان مثال: “زمانیکه به نظریات من بی توجهی می کنی و آنها را نمیپذیری، واقعاً ناراحت می شوم.” فقط به آرامی بیان کنید و منتظر واکنش آنها بشوید. بهتر است این کار را زمانی انجام دهید که تک به تک با فرد مقابل تنها می شوید، این امکان وجود دارد که آنها خودشان هم متوجه نباشند که در حال آزار و اذیت شما هستند.
اگر چنین بحثی در محیط کار پیش آمد، می توانید ادامه بحث را به زمان دیگری موکول کنید، به عنوان مثال اگر یکی از همکارانتان به شما گفت: “من احساس می کنم تو نسبت به مسائل مختلف بیش از اندازه حساس هستی” به او بگویید: “ترجیح می دهم روی مسائل کاری تمرکز کنیم” و یا “الآن مسائل مهمتری برای انجام دادن وجود دارد، بهتر است به مسائل کاری توجه کنیم و موارد شخصی را بگذاریم برای بعد”
با این کار، آنها را متوجه می کنید که هم از نظرشان خوشتان نیامده و هم کاملاً حرفه ای با آنها برخورد کرده اید.
سایر نکاتی که در این زمینه باید به خاطر داشته باشید به شرح زیر می باشد:
شما نیاز به تایید دیگران ندارید
گاهی اوقات نظر دیگران به این دلیل شما را آزرده می سازد چرا که از آنها انتظار تایید ۱۰۰% داشته اید، اما نظر آنها بر خلاف انتظار شما از آب در می آید. شاید پیشنهاد آنها زیاد هم بد نباشد، اما در نظر شما بد جلوه کند، به عنوان مثال اگر سرپرست بخش به شما بگوید: “کارت واقعاً عالی بود، اما آیا میتوانی پاراگراف آخر را اصلاح کنی تا کارت قوی تر شود؟” ممکن است ناراحت شوید، و به این دلیل که توقع شنیدن چنین اظهار نظری را نداشتید، قسمت اول آنرا هم نمی شنوید، و فقط متوجه بخش انتقادی آن می شوید.
اگر این نوع اظهار نظرها را به عنوان نوعی توهین و تحقیر در نظر نگیرید، آنوقت میتوانید این نظریه را به عنوان فرصتی برای پیشبرد توانایی های خود به کار بندید.
راهی سریع برای ایجاد عزت نفس – به دنبال تایید گرفتن از دیگران نباشید
آیا آنها از داستانهای ذهنی شما با خبر هستند؟
در برخی شرایط، ممکن است نظریات دیگران در ذهن شما به منزله نوعی اهانت به شمار آید، درصورتیکه طرف مقابل به هیچ وجه قصد انجام چنین کاری را ندارد. این امر به دلیل تفکرات ذهنی شما و یا به دلیل داستان های ذهنی که برای خودتان ساخته اید، بوجود می آید، به همین دلیل چیزی را می بینید که وجود خارجی ندارد و تنها زاییده خیال و اوهام ذهنیتان است.
در اینجا برایتان مثالی می آوریم؛ فرض کنید شخصی برای شما هدیه ای آورده. اگر شما اعتقاد داشته باشید که او قصد آسیب رساندن به شما را داشته، ممکن است با خودتان فکر کنید:”او می خواهد از راههای مسالمت آمیز وارد شده و از خلق خوش من سوء استفاده کند.” اما حقیقت چیز دیگری است و او تنها قصد دارد که به شما نشان دهد تا چه حد برایش ارزش و اهمیت دارید. در یک چنین شرایطی باید از خودتان سؤال کنید که آیا واقعاً همه چیز را آنطور که هست می بینید و یا می شنوید؟ (هیچ چیز معنای حاصی ندارد تا زمانیکه شما به آن معنا ببخشید) و یا اینکه داستان ذهنی خودتان را وارد کار می کنید.
داستان زندگی شما چیست؟ آیا باید از آن گذشت؟
آیا منعکس کننده اعتقادات شماست؟
باید توجه داشته باشید که اگر خودتان احساس می کنید که فرد دوست داشتنی نیستید، آنوقت این حس به دیگران هم منتقل شده و آنها نیز تصور می کنند که نمیتوانند شما را دوست داشته باشند. اگر تصور کنید که فقط استحقاق اهانت و تحقیر را دارید، آنگاه چیزی جز این هم عایدتان نخواهد شد. اگر یک چنین تصوری دارید شاید نوبت به آن رسیده باشد که نگاه عمیق تری به درون خود انداخته و اعتقادات خود را زیر سؤال ببرید.
انعکاس دادن – کلید درک شخصی
نسبت به تحقیرهای زیرکانه هشیار باشید
زمانیکه صبر می کنید و به پیغام هایی که به طور روزانه دریافت می کنید می اندیشید، به این نتیجه می رسید که خیلی بیشتر از آن چیزی که تصور می کرده اید در معرض انتقاد و اهانت قرار گرفته اید. دلیلش هم این است که دنیا پر است از انسان هایی که قصد تحقیر دیگران را دارند. هر جایی که می روید، به هر کجا که نگاه می کنید، هر چیزی که در روزنامه می خوانید و یا در تلویزیون تماشا می کنید، و حتی تبلیغاتی که مشاهده می کنید، همه و همه قصد دارند به شما بگویند که تا زمانیکه از محصولات آنها استفاده نکنید، طرز خاصی لباس نپوشید، مطالعات خاصی نداشته باشید، طرز خاصی راه نروید، به اندازه کافی خوب نیستید. آنها به طور ماهرانه ای عزت نفس و ارزش شخصی شما را زیر سؤال می برند.
هیچ کس دوست ندارد مورد انتقاد قرار بگیرد؛ به همین دلیل اگر می خواهید سالم زندگی کنید و از عزت نفس برخوردار باشید، باید این پیغام های منفی که از سایرین در مورد شخصیتتان می شنوید را نادیده بگیرید.
نگاهی اجمالی به شیوه های برخورد با افرادی که شما را تحقیر می کنند
زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:
۱- با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.
۲- طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.
۳- آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک “هدیه” پیدا کنید؟ می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.
۴- ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری مداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.
۵- نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید (مانند تبلیغاتی که هر روزه به گوشتان می رسد) و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.
گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید.
سلام.من ۵ سال ازدواج کردم و یه دختر ۳ ساله دارم…بنا بر هزار جور مشکل و اخلاقای بدی که هردوتامون داریم دیگه هیچ عشق و علاقه ای بینمون نمونه و اگر هم یه روز باهم خوب باشیم با کوچکترین تلنگری هردو منفجر میشیم و دعوامون میشه.دیگه واقعا نمیتونم تحمل کنم و هر شب کارم گریست..جای خوابمونم بیشتر وقتا جداست دیگه از بی محبتی و بی احساسی شوهرم خسته و کلافه شدم منم زنم به محبت نیاز دارم ولی شوهرم اصلا اهل این چیزا نیس بخدا همین الان دارهاشکم میاد چیکار کنم دلم محبت و عشق میخاد
من و همسرم ۸ ساله که ازدواج کردیم. شوهرم هیچی نداشت و نداره، ولی تمام این سالها سعی کردم بهش فرصت بدم و ازش حمایت کردم. مسئله اینه که خودش اومده خواستگاری با میل خودش و به گفته خودش عاشقم شد، اما هر کاری انجام میدم از اون اول راضی نیست. همین که یه سال از ازدواجمون گذشت گفت میخوام طلاقت بدم؟ گفتم اخه چرا؟ گفت از رفتارات خوشم نمیاد، گفتم کدوم کار با اینکه به نظرم خیلی الکی بود ولی خودمو اصلاح کردم تا راضی باشه، دوباره دو ماه بعد گفت میخوام طلاقت بدم، دوباره یه بهانخ دیگه. همینطور بهانه پشت بهانه، انقدر ازم ایراد میگیره که اعتماد بتفسم اومده پایین. یه بار میگه خوشگل نیستی، یه بار میگه لاغری، یه بار میگه بالا تنت اینطوریه اوتطوریه، یه بار میگه از مدل حرف زدنت خوشم نمیاد یه بار میگی اینطوری اونطوری یعنی هر دفعه به یه بهانه میخواد طلاقم بده. کار من شده بود رفع بهانه کار اون شده طلاق….
الانم ولم کرده. باور کنید بهانه هاش الکیه، اصلا همه موندن. تو خانواده همه چه مرد چه زن معروفم به زیبایی نجابت، خانومی، خانه داری… اما ابرومو برده دم دقیقه یه چیزی میگه و ابروریزی راه میندازه و میخواد طلاقم بده. الانم که دیگه اصلا از خر شیطون نمیاد پایین. من نمیتونم طلاق بگیرم اخه، خانوادم نمیذارن. الان یه ساله که خونه پدرمم، نه اون طلاق میده میگه باید مهریه تو ببخشی اول، نه خانوادم میدارن طلاق بگیرم. پدرم به شدت متعصبه، نمیخواد طلاق بگیرم میگه همینطوری تو خونه بمون، شوهر واسه چیته. شاید دلیل این همه تحملم این چند سال این بود که میدونستم اگه شوهرم رو به زندگی راضی نکنم این سرنوشتمه به خاطر اخلاق پدرم.
حالا جالب اینه که خودش (شوهرم) انقدر عیب و ایراد داره، بیکار بوده و گاهی کار گیرش میاد اونم با حقوق کم، طوری که مجبور شدم به خاطر اینکه سوتغذیه داشتم میگرفتم کار کنم، دوشیفت. بعد حقوقم رو میرفت لباس میخرید برای خودش یا میرفت سفر، اگرم بهش نمیدادم، زنگ میزد ابروریزی این ور اون ور که زنم به درد نمیخوره، میخوام طلاقش بدم. میدونه اخلاق پدرمو که اگه باید تا اخر عمر همینطوری خونه پدرم باشم.
خواهش میکنم کمکم کنید، از یه طرف شوهرم اصلا اصلا کوتاه نمیاد، همش تحقیر و مسخرم میکنه و میگه باید طلاقت بدم. از طرفی یه پدر متعصب دارم که به فرض طلاق گرفتن تو خونه زندانی ام و مرتب بهم تهمت خواهد زد(موقع مجردیم اینکارو میکرد چه برسه به الان).
نمیدونم چکار کنم؟ توی عمرم دست از پا خطا نکردم. چیزی کم نذاشتم واسه شوهرم که لیاقتم این باشه. کمکم کنید. هر چی واسطه ها میان صحبت میکنن بی فایده ست. فقط شوهرم با ایرادای مسخره بیشتر و بیشتر داره کوچیکم میکنه.(یه نمونه ش رو میگم، خودش خیلی بدهیکله، خب، خیلی، ولی هیچ وقت مسخره ش نکردم یا به روش نیوردم گفتم زشته ادم دیگران رو به خاطر چیزی که دست خودشون نیست تحقیر کنه، اما من صورت خیلی صافی دارم وقتی یه جوش میزنم شوهرم مثل آشغال بهم نگاه میکنه و تحقیرم میکنه). کمکم کنید چطوری نجات پیدا کنم، الان فقط یه اسم تو شناسناممه. پدرمم عین خیالش نیست، منم تو خونه زندانی. حتی طلاقمم نمیگیره میگه واسه چیته ازدواج دوباره، طلاقم نمیخواد بگیری
اگه راهی هست که شوهرم اصلاح بشه و من برگردم به زندگی بهم بگید لطفا. اگه هم به نظرتون طلاق بهتره، بازم یه راهی بگید پدرمو راضی کنم. که حداقل درست برخورد کنه و راضی شه جدا شم. شاید دوباره ازدواج کردم. چون منم یه انسانم دلم میخواد همسر و بچه و یه خانواده خوب داشته باشم.
اینکه شما منتظر تغییر اخلاق شوهرتون هستید به خودتون بستگی کامل داره … شما هشت ساله با ایشون ازدواج کردید پس بهتر از هر کسی میدونید آینده این زندگی به کجا ختم خواهد شد
ولی کسی که نتونسته ۸ سال تغییر کنه پس برای بعدش هم نمیتونه تغییری کنه
بهتره در این مورد عجله نکنید و کمی با افراد با تجربه فامیل مشورت کنید و از همه مهمتر خودتون فکر کنید وشرایط رو بسنجید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
ممنون از جوابتون.
خیلی با بزرگترا مشورت کردم. ولی نه اینور راضی میشن جدا شم. نه اونور راضی میشن برم گردونن. همینطوری بلاتکلیف موندم. بزرگترا هم یه مدت صحبت کردن بعد از دو طرف خسته شدن، بی خیال شدن. همینطوری با یه اسم تو شناسنامه موندم بلکه اتفاق مثبتی بیفته. دعا کنید که پدرم دست از این تعصبات الکی برداره، درک کنه که چقدر عذاب میکشم که ادامه بدم این زندگی رو. بفهمه که حرفای دیگران به عذاب کشیدن من نمی ارزه. ما زن ها هم آدمیم.
عزیز دلم تو حق زندگی داری تو حق داری با کسی زندگی کنی که دوست داشته باشه پس خواهش میکنم این حقو از خودت نگیر . تا الان اجازه دادی شوهرت بهت توهین کنه حالا هم به پدرت اجازه دادی در مورد زندگی تو تصمیم بگیره خودت بایست و بشو قهرمان زندگیت . عزیزم درک میکنم که بخاطر حفظ زندگیت بهانه ها ی همسرتو پذیرفتی و خودتو تغیییر دادی ولی بدون رفتار درست این نبوده هر وقت جلوی ظلم کسی کوتاه بیای نه تنها خوب نمیشه که تو بی ارزش میشی که ببین چقدر محتاج و وابسته است و بی ارزش که مثلا خودشم قبول داره این ایرادو و داره رفعش میکنه در حالیکه ایراد نبوده و بهانه بوده . اول خودتو قوی کن سعی کن زندگی شاد و مستقلی برای خودت بسازی که حالت خوب باشه با هر بادی به یک سمت نرو در مورد هیکل و رفتار و.. سعی کن به استانداردهای خودت برسی نه چیزی که دیگران ازت میخوان اگر تو خودتو بخوای و قبول کنی خودتو ارزشمند میدونی بعد می تونی تصمیم بگیری که با این شوهر بمونی یا نه. تا زمانیکه تو آدم قبل باشی با این مرد یا هر مرد دیگه وارد رابطه بشی تحقیر میشی چون آدمها انعکاس درون ما هستن . بعد که واقعا احساس کردی خوشبختی با ورزش کردن، کتابهای تقویت اعتماد به نقس و عزت نفس، کلاسهای خودشناسی، محصولات و ویس های مفید گوش دادن، سرگرم شدن ب ه فعالیت های مورد علاقت ، درامد خوب داشتن و کار ابرومند و برنامه ریزی برای درامدت که صرف خودت کنی نه دیگرانی که ازش سواستفاده کنن، وقتی احساس کردی که چه شوهرت باشه چه تنها باشی حالت خوبه و خوشبخیت اون وقت هر کی بیاد تو زندگیت عاشقت میشه و به خودش اجازه نمیده رفتارهای قبل رو باهات داشته باشه حالا چه همین شوهر جه مرد دیگ ه ای . اون وقت میتونی تصمیم بگیری بمونی یا بری. موفق باشید و برای خوشبختی من و همه انسانها دعا کنید
سلام . ۸ماه که عقد کردم . یکی از مشکلاتم با خانواده نامزدم اینه که هر چی براشون میخرم از شیرینی و شکلات و هر چیز دیگه ای یا به خودم بر میگردونن اونم با حالت بدی که واسه چی اینو. اوردی چند. بار هم دم سطل اشغال دیدم. الان هم خونشونم و هفته پیش براشون سوغات محلی گرجستان اوردم الان جلوم پرت کردن که گفته بودی اینو. دوست داری پس خودت بخور حتی یه تست کوچک هم نکردن واقعا این موضوع عصبیم میکنه و نمیدونم باید چیکار کنم.
دوست عزیز تمام این اتفاقات میتونه برای شما یک نشانه باشه
شما در دوران طلایی شناخت هستید و همین رفتارو در آینده هم تجربه خواهید کرد
پس از این دوران استفاده کنید و خوب طرف مقابل رو بشناسید و اگر با شما همخوانی نداره با قاطعیت از این رابطه بیرون بیایت
سلام من سه ساله با يه پسر همسن و سال خودم دوستم و دو سال اول همه چي خيلي خوب بود و اونقد به عشق همديگه اعتماد داشتم كه نگو! اما اين سال اخر دعواهامون زياد شده، ماه ديگه قراره بياد خواستگاري و من برام يه ترديدي به وجود اومده كه از آينده و دعواهامون ميترسم ، چيكار كنم ؟ من سه سال باهاش دوست موندم كه همه اخلاقش دستم بياد ولي سال آخر خيلي عوض شده پسر و من هم خيلي خيلي وابسته شدم جوري كه دعوامون ميشه من ساعتها گريه ميكنم ، جديدا منو به شوخي زياد مسخره ميكنه و من همشو جدي ميگيرم چون تجربه نشون داده حرفاي جديشو كه نميتونه بزنه به شوخي ميگه اولش بهم ! يه مشكل ديگه اينه كه ما تو اين سه سال نزاشتم باهم رابطه جدي داشته باشيم و اون از اين موضوع خيلي ناراحته و همش اذيت ميشه و مسلما ناراحتيشو عصبانيتشو رو من خالي ميكنه با طعنه زدن و تيكه انداختن ! ازونور واقعا پسر مهربونيه و حواسش بهم هست ! من نميدونم بايد چيكار كنم و از اينده ميترسم
سللم ۲۸سال دارم و ۶ساله ازدواج کردم،یه پسر ۱/۵ ساله هم دارم،همسر منم دائما درحال کار کردنه،صبح زود میره بیرون،ظهرباشگاه و تا بیاد نهار بخوره ۴عصره،بعدم سریع میزنه بیرون واسه کاراش،شب ها هم که میاد ساکت،سرش تو گوشی و تلویزیونه،همش میگه خسته ام،حتی ماساژم میخواد،تا میام شروع کنم با هم حرف بزنیم میزنه تو ذوقم که باز من اومدم من حال ندارم حوصله این حرفارو ندارم،منم بیخیال میشم چون با دادو فریاد حرفاشو میزنه،شکستنه قلبمو حس میکنم ولی جلو گریه خودمو میگیرم نمیذارم ف کنه خردم کرده،ولی دیگه خستم کرده،کاری کرده وقتی میره بیرون حس خوبی داشته باشم.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
قابل درک می باشد که این سبک زندگی برای شما با احساسات غم و اندوه همراه می باشد اما نیاز است که در آرامش از ایشان بخواهید که به حرفهای شما گوش کنند و احساسات و ینازهای خودتان به حضور و روابط عاطفی و جنسی را برای ایشان توضیح بدهید.
یک زندگی مشترک با درک متقابل نیازهای دو طرف همراه می باشد و نیاز است که این موضوعات توجه شود تا زندگی مشترک مسیر پیشرفت و لذت برای هردو فرد باشد.
نشان بدهید و بیان کنید که تلاش او را برای زندگی مشترکتان متوجه می شوید و درک می کنید اما می خواهید که ایشان به نیازهای دیگر زندگی مشترک و شما و فرزندتان که حضور ایشان و توجه و وقت داشتن می باشد نیز توجه داشته باشند.