سلام خدمت تيم مشاوره و اعضاى محترم
من ٢٣ سالمه و دو ساله كه با فردى ٢٥ ساله ارتباط دارم.ايشون از نظر شخصيتى و طرز فكر و ظاهر مطابق با معيارهاى من هستن.ولى يه سرى شرايط باعث سردى رابطه ما شده
پدر و مادر ايشون وقتى ايشون ٢ سالش بوده از هم جدا شدن و پدر ايشون با فرد ديگه اى ازدواج كردن.ايشون وقتى ١٦ سالش بوده متوجه ميشه مادرش،نامادريه و وقتى ٢١ سالش بود مادر واقعيش رو پيدا مى كنه و تا الان پنهانى با هم در ارتباطن.تو همين جريانات پدر ايشون ورشكست ميشه و كلى مشكلات مالى و روحى واسش پيش مياد.از آذر ماه پارسال مادر ايشون(در واقع نامادريشون) سرطان دارن و روزاى خيلى سختى رو مى گذرونن
شرايط روحى نامزدم باعث شده زياد نتونه واسه رابطمون انرژى بزاره،هرچند من از احساس و وفاداريش مطمعنم و واقعا دركش مى كنم .تو اين دوره از هيچ كمكى چه مادى چه معنوى دريغ نكردم و خودشم اينو مى پذيره.ولى اين اواخر واقعا شرايط رابطمون خسته م كرده.از طرفى به ايشون حق ميدم كه حال روحى مناسبى نداشته باشه و نتونه مطابق خواسته هاى من رفتار كنه،از يه طرفم خودم احساس كمبود مى كنم بعضا
متاسفانه به دليل مشكلات مالى ايشون نتونستيم واسه ازدواج اقدام كنيم.خيلى سردرگمم…..من ايشون رو واقعا دوست دارم و خودشون از نظر رفتارى هيچ مشكلى ندارند و به خاطر همين نمى تونم تصميم قاطعانه بگيرم.اما تمايلم بيشتر به ادامه ست….
لطفا راهنماييم كنين