سلام ، من حدود یازده سال با همسرم آشنا شدم و ما عاشق هم شدیم و شش سال پیش بخاطر وضع مالی خوبی نداشت یک مراسم نامزدی کوچک گرفتیم و بدون عروسی ازدواج کردیم بعد از دوسال ازدواج کاملا یک آدم دیگه شد البته نا گفته نماند که وضع مالیش بهتر شد و الان حدود دو ساله که متوجه شدم که انتظاراتی که من ازش داشتم رو برآورده نمیکنه با وجود اینکه در توانش هست منظورم از انتظارات مالی. و احساسی بود . حالا مشکل من اینه که جرات جدا شدن رو ندارم با اینکه امتحان کردم و لحظه آخر پشیمون شدم ، دلیل این چی میتونه باشه ؟ اینکه هنوزم دوستش دارم ؟ یا جرات ندارم؟ یا از آینده و تنهایی میترسم؟ همیشه این سؤال‌ها رو از خودم میپرسم و نمیتونم جواب قانع کننده ای برای خودم پیدا کنم . ممنون میشم اگه بتونید در این باره کمکم کنید تا راه درست و بهتر رو انتخاب کنم