تردید
سلام ، من حدود یازده سال با همسرم آشنا شدم و ما عاشق هم شدیم و شش سال پیش بخاطر وضع مالی خوبی نداشت یک مراسم نامزدی کوچک گرفتیم و بدون عروسی ازدواج کردیم بعد از دوسال ازدواج کاملا یک آدم دیگه شد البته نا گفته نماند که وضع مالیش بهتر شد و الان حدود دو ساله که متوجه شدم که انتظاراتی که من ازش داشتم رو برآورده نمیکنه با وجود اینکه در توانش هست منظورم از انتظارات مالی. و احساسی بود . حالا مشکل من اینه که جرات جدا شدن رو ندارم با اینکه امتحان کردم و لحظه آخر پشیمون شدم ، دلیل این چی میتونه باشه ؟ اینکه هنوزم دوستش دارم ؟ یا جرات ندارم؟ یا از آینده و تنهایی میترسم؟ همیشه این سؤالها رو از خودم میپرسم و نمیتونم جواب قانع کننده ای برای خودم پیدا کنم . ممنون میشم اگه بتونید در این باره کمکم کنید تا راه درست و بهتر رو انتخاب کنم
سلام به شما دوست عزیز
در این مسیر همه مواردی که بیان کردید می تواند در تصمیم گیری در مورد موضوع مهمی چون طلاق نقش داشته باشد در کنار اینکه نیاز است که شما بدانید برای چه چیزی تصمیم به جدایی گرفته ای و در کنار آنکه امکان وابستگی بعد از ۱۱ سال رابطه وجود دارد و نیاز است که شما برای تصمیم گیری بهتر همه جوانب را مد نظر قرار بدهید و بعد تصمیم گیری داشته باشید .
در این مسیر بهتر است در صورت امکان با همسرتان به زوج درمانگر مراجعه کنید چون این مسیر کمک می کند تا مشکلات شما بررسی دقیق شود در کنار اینکه سبک رفتاری و شخصیتی هردوی شما نیز ارزیابی می شود و با آگاهی بیشتر نسبت به خودتان و همسرتان می توانید در این مسیر تصمیم گیری داشته باشید .
اما اگر ایشان برای بهبود زندگی مشترک و تصمیم گیری بهتر با شما همراه نشدند بهتر است خود شما به تنهایی در این مسیر اقدام کنید چون بسته به شرایط هر فرد پاسخ به این سوال که چرا برای طلاق اقدام نمی کند متفاوت می باشد .