با سلام و عرض خسته نباشید
بنده جوانی 31 ساله هستم و از ازدواج به دلایلی که در ادامه ذکر خواهم کرد می ترسم و دل و عقل برای ازدواج مانده ام. بنده بعد از خدمت سربازی، در شرکتی مشغول به کار هستم اما این شرکت همانند سایر شرکت ها به دلیل عدم پرداخت مطالبات از سوی دولت وضعیت مالی مناسبی ندارد و تقریبا هر 6 یا 7 ماه یکبار فقط حقوق یک ماه را پرداخت می کنند ، که با این اوضاع پرداخت حقوق اصلا نمی توان به ازدواج و تشکیل خانواده فکر کرد و فکر هم نمیکنم اوضاع اقتصادی کشور به این زودی ها بهبود پیدا کند که با این تفاسیر عقل می گوید ازدواج و قبول کردن مسئولیت فرد دیگری کاملا اشتباه است و از اینکه نتونم شریک زندگیم رو از لحاظ اقتصادی تامین کنم و تو خرج زندگی بمونم خیلی میترسم، از طرفی با توجه به اینکه هر روز سنم بالاتر می رود و یه جورایی مشکل پسند تر میشم و در کل از تنهایی هم خسته شدم و نیاز به همدم دارم و فشارهایی هم که به خاطر تجرد روی من وجود دارد و نمیخواهم دچار گناه بشوم ، این حرف دلم هست .اکنون بین عقل و دلم موندم چکار کنم.آیا با شرایط اقتصادی مملکت ازدواج کار درستی هست یا خیر؟ کلا گیج شدم و تمرکزم رو به زده است لطفا راهنمایی ام کنید.
با تشکر