سلام و خسته نباشید. حدودا 5 سال از ازدواج بنده می گذرد. در این مدت با مشکلات زیادی از جانب همسرم و خانواده اش دست و پنمه نرم کردم و تمام موقعیت های شغلی خانوادگی و همه چیز را تقریبا از دست دادم ولی عاشقانه همسرم را دوست دارم و در دل او را بخشیدم. اکنون مشکل بزرگی برایمان حادث شده و آن هم فاصله 80 کیلومتری محل سکونت و کار همسرم است که سه سال است هر روز آن را طی می کند و هر روز ذره ذره استرس من زیاد شد. اکنون 6 ماهه باردارم و این استرس به حدی رسیده که حتی نوع مرگ او را هم در ذهنم می بینم و حتی طاقت ندارم تنها به خیابان برود. این مساله باعث شده من هم با او مسیر را همیشه طی کنم . حتی تا کنون چند بار تنها راه نجات را یا طلاق یا خودکشی انتخاب کردم و مستاصل شدم. نیازمند کمک روحی هستم چون فهمیدم مشکل بنده روانشناختی است و ممکن است مرا به جنون بکشد. لطفا راهنماییم کنید.