2
ترس
با سلام دختری ۱۷ساله هستم تقریبا دوسال پیش بود که پسری همسن خودم به من درخواست دوستی داد مدت ها گذشت که این قضیه باعث شد من باهاش دوست بشم اون همیشه ادعا میکرد که دوسم داره و من فک میکنم این یه عشق بچگانه بود کم کم گذشت که من به اون دل بستم ولی اون گذاشت و رفت و بعد چند ماه برگشت و من بازهم قبولش کردم که دوسال این ماجرا طول کشید اتفاق های زیادی افتاد و من بعد مدت ها به این نتیجه رسیدم که باید باهم قطع رابطه کنیم .
ولی ایشون اصلا اینو نمیخواد و من اصلا درکش نمیکنم اون پسر برای من خط و نشون میکشه .یا باهاش بمونم و با اون رابطه جنسی داشته باشم
یا اون اذیتم میکنه و تهدیدم میکنه که آبروتو میبرم
لطفا راهنمایی کنید
سلام به شما دوست عزیز
شماها در سنی قرار دارید که در آن گرایش به جنس مخالف بیشتر دیده می شود و همین موضوع باعث می شود که در این سن احساسات هیجانی تجربه شود و این احساسات و تصمیم گیری های هیجانی باعث می شود که آسیب های زیادی برای هردو طرف وجود داشته باشد .
بهتر است در این مورد از هرگونه رابطه و در اختیار قرار دادن عکس فیلم و.. خوداری کنید و سعی کنید که در این مسیر به این فرد باج ندهید و در صورت نیاز بیان کنید که با خانوادیتان این موضوع را در میان می گذارید و از طریق قانونی نیز از ایشان شکایت می کنید .
هرگونه باج دادن به این افراد مشکلات بیشتری را ایجاد می کند پس با نادیده گرفتن این مشکلات پیش نروید .
بهتر است این روابط در سنین بالاتر و تحت نظر خانواده ها باشد تا بتوان نتیجه گیری داشت .
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی و اضطراب شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
اول از همه خوشحالیم که توانسته اید تصمیم مناسبی بگیرید چرا که فردی که از ابزار تهدید و ارعاب برای پیشبرد اهداف و خواسته های خودش استفاده می کند هرگز نمی تواند گزینه مناسبی برای رابطه سالم و یک ازدواج موفق باشد.
متاسفانه اکنون در شرایط دشواری قرار گرفته اید و سهم و نقش خودتان هم که مشخص است اما به هر حال به وجود آمده و باید سعی کنید به گونه ای این مسئله را حل و مدیریت کنید که در بلند مدت آسیب کمتری برای شما در پی داشته باشد.
به نظر می رسد اکنون دو گزینه کلی دارید یکی اینکه به ایشان باج بدهید و به خواسته اش تن بدهید که در این صورت برای همیشه گرفتار خواهید شد و هزینه بسیار زیادی را باید بپردازید، عاطفی، روانی و زمانی که هرگز قابل جبران نخواهد بود و شما را در معرض آسیب های جدی قرار خواهد داد.
گزینه بعدی این است که به ایشان باج ندهید و سعی کنید ایشان را به نوعی خلع سلاح کنید تا بداند که از طریق ترساندن و تهدید و ارعاب شما نمی تواند به اهدافش برسد و راه به جایی نخواهد برد.
البته که این گزینه هم ممکن است در زمانی برای شما هزینه بر باشد و شاید برخی چیزها را از دست بدهید اما در نهایت خودتان را از این مخمصه نجات داده اید و اصطلاحا خودتان را از چاله به چاه نخواهید انداخت و هزینه های ناشی از انتخاب این گزینه می توانند قابل جبران باشند به عنوان مثال اینکه حتی اعضای خانواده تان هم مطلع شوند، ممکن است برای مدتی درباره شما بی اعتماد وند و یا یا قضاوت منفی داشته باشند و یا محدودیت ایجاد کنند اما در نهایت می توانید دوباره اعتماد آنها را جلب کنید که البته واقعا در این مسیر هم بررسی بیشتر برای انتخاب بهترین راه نیاز است.
پس گزینه دوم خود مسیرهای متفاوتی دارد و باید دید که از چه طریقی می توانید شر این ماجرا را را با کمترین اسیب از سر خودتان کم کنید.
پس بهتر است به جای تمرکز بر خود این مشکل بر حل و مدیریت آن به بهترین شیوه و گزینه های موجودتان در این زمینه تمرکز کنید.
به عنوان مثال یک گزینه این است که این موضوع را با یک فرد قابل اعتماد از خانواده تان که رابطه بهتری با او دارید و می توانید روی کمک و حمایت آن حساب باز کنید، مطرح کنید و از او بخواهید در این مسیر همراهیتان کند.
این فرد می تواند حتی از اقوام درجه دوم باشد که شما او را می شناسید و به او اعتماد دارید.
گزینه دیگر می تواند اطلاع دادن به پلیس فتی باشد که معمولا در اینگونه جرایم که تعداد آنها کم هم نیستند مداخلات لازم را انجام می دهند.
بنابراین در ابتدا تمام گزینه های موجود را برای خودتان فهرست وار یادداشت کنید بدون ارزیابی آنها.
در مرحله بعد از بین آنها آن گزینه ای که هزینه کمتری برایتان دارد و بهتر از بقیه به نظر می رسد را انتخاب و آن را انجام دهید.
برای این کار می توانید تصور کنید که دوست صمیمی شما در چنین موقعیتی قرار گرفته است، ببینید اگر از شما در این زمینه مشورت می خواست چگونه او را راهنمایی می کردید و چه توصیه ای برای او داشتید.
دریافت مشاوره فرد هم می تواند به شما بسیار کمک کند تا بهتر با این بحران روبرو شوید.