ترس
سلام
پسری 21ساله هستم درحال تحصیل در مقطع کارشناسی کامپیوتر(نرم افزار)
من چند وقتیه که یه حس شدید و علاقه زیادی به یکی از هم کلاسی هام پیدا کردم به طوری که اکثر اوقات به فکرشم از صبح که بیدار میشم اولین چیزی که به ذهنم میاد اونه و تا نصفه شب.
مشکل من اینه که میترسم برم جلو بهش بگم (البته از طریق فضای مجازی هم بهش دسترسی دارم) وبزرگترین مشکلم با خودمه چون چهره ی زیبایی ندارم (معمولی) در حالی که او چهره ی زیبایی داره,حالا موندم حسم رو بهش بگم یا نه ؟ اگه اره چطور بهش بگم؟(وای چه کار سختیه)
چطور ازش بپرسم که کسی توی زندگیش هست یانه (دختر خیلی خوبیه ساده شیک با وقار و …) از طرفی میترسم بهش بگم و قبول نکنه بعد دیگه خر بیارو باقالی بارکن , و همون رابطه معمولی هم از بین بره و از طرفی هم هی توی کلاس میبینمش.
لطفا راهنماییم کنید ببخشید که زیاد شد ممنون
دوست عزیز سلام
اگر امکان دارد اطلاعات بیشتری در اختیارمان قرار دهید.هدف شما از این رابطه چیست؟
ظاهرا شرایط و امادگی ازدواج را ندارید .ایا هدف برقراری رابطه دوستی است؟ ایا مایلید در انتها این دوستی به ازدواج بینجامد؟
در مورد ترستان از اینکه چهره زیبایی ندارید در واقع معیارهای اوست که اهمیت چهره شما را مشخص میکند شاید برای او ظاهر جزو معیارهای اصلی نباشد و نگرانی شما بیمورد است.
شما هر روز در یک حالت دو دلی و سردرگمی هستید .
و این استرس و فشار مضاعفی برای شما ایجاد میکند بهتر است در تصمیم خود مصمم و قاطع باشید حتی اگر با بیان پیشنهاد خود به پاسخ منفی برسید بهتر از انست که در بلاتکلیفی بمانید.
اراده کنید و با قاطعیت تصمیم خود را مطرح نمایید در جلسه حضوری و در زمان و مکان مناسب
سربلند باشید
سلام و تشکر از راهنمایی تون
بله هدف من اینه که اولش این رابطه آشنایی باشه بعدش هم ازدواج
مشکل خاصی برای ازدواج ندارم حداکثر تا ۲ سال دیگه اگه خدا بخواد میتونم ازدواج کنم.
این جملتون خیلی درست بود (شما هر روز در یک حالت دو دلی و سردرگمی هستید ).
یه سوال دیگه حالا درخواستم رو توی فضای مجازی بهش بگم یا رو در رو(فضای مجازی راحت تره)
ممنون
سلام من ۲۰سالمه حدود ۱۰ماه پیش با پسری به طور اتفاقی اشنا شدم از طریق یه شماره گیری اشتباه اوایل فقط درمورد مسایل درسی صحبت میکردیم چون هردو کنکور داشتیم ارتباطمونم فقط از طریق پیام دادن بود ی کم که گذشت متوجه شدیم از نظر خانوادگی و اعتقادی خیلی به هم نزدیکیم اینم بگم که پسر خیلی خوبی بود و خیلی با احترام رفتار میکرد بعد ۴ ماه بهم گفت ک از من خوشش میاد و حس میکنه بهم علاقه پیدا کرده بعد از اون تا حدود یه ماه هرچند روز یه بار همدیگه رو میدیدیم ولی رفتار بدی ازش ندیدم و خیلیم ازش خوشم اومد و بهش علاقمند شدم تا اینکه رفت سرکار و به خاطر مشغله ها روابطمون خیلی کم شد بعد ازاینکه قبول شد یه شهر دیگه کاملا از نظر روحی به هم ریخته و از اینده و زندگیش ناامید شده بهم میگه ک من اینده ای ندارم و بدون کار و پول نمیتونم خوشبختت کنم اگه مورد خوبی برای ازدواج داشتی حتما قبول کن و منو فراموش کن چون نمیخام بدبخت بشی ولی من واقعا دوسش دارم و این سرد شدن رفتارش باهام خیلی روم اثر گذاشته و کاملا افسرده شدم دوس دارم کمکش کنم تا از این وضعیت و ناامیدی بیاد بیرون به نظرتون چی کار کنم درضمن از علاقش به خودم کاملا مطمعنم
دوست عزیز به هر حال بپذیرید چنین روابطی ممکنه در وسط راه رنگ ببازن … اتفاقا” تفکرات ایشون درسته چون برای ازدواج داشتن کار مناسب و درآمد خوب لازمه و شما نباید این واقعیت رو فقط به صرف اینکه دوستش دارید نادیده بگیرید … بهتره رابطه همین جا کات بشه … شاید سخت باشه ولی تکلیف هر دوی شما روشن خواهد شد و اگر کات کردید کامل و قاطع باشه وگرنه باید روزهای سختی رو بدون نتیجه با افسردگی طی کنید
سلام دوست عزیز
شما تا زمان امادگی ازدواج دو سال باید در رابطه دوستی بمانید بخاطر داشته باشید که دو سال رابطه دوستی زمان زیادی است. انچه در مشاوره ازدواج مطرح میشود ۶ ماه رابطه جهت شناخت کافیست و ممکن است رابطه شما در بهترین حالت خود بعلت طولانی بودن این زمان با مشکلاتی همراه شود.اما برای رهایی از این تردید و بلاتکلیفی بهتر است تصمیمتان را به اطلاع او برسانید
در رابطه با مطرح کردن این پیشنهاد بهتر است رو در رو در زمان مناسب و مکان مناسب مطرح شود البته با قاطعیت.
انچه برای اغلب خانم ها مهم است اعتماد به نفس و قاطعیت مرد میباشد.
سرافراز باشید
خیلی ممنون بابت پاسختون
با عرض پوزش ( زمان مناسب و مکان مناسب مطرح شود البته با قاطعیت.) یعنی چی ؟
یعنی وقتی که اون تنها باشه و کسی اطرافش نباشه؟