سلام و خسته نباشید
من دختر ۲۷ساله تحصیل کرده و شاغل هستم.تو یه شهرستان کوچیک از آذربایجان زندگی میکنم که خانواده مادر و پدرم سرشناس هستند.
۴۴سال قبل با فاصله ۲ ۳ ماه دو آقا خواستگار اومدن.یکیش رو بدلیل مسائل مالی و مسائل خانوادگی که سطح پایین تر از ما بودن و اینکه خواهرش رو تو شهر بدنام میشناسی رد کردن.اما این آقا هی چند ماه یکی دوباره بر می گشت و به من پی ان زنگ میزد.دروغ چرا منم خوشم میومد از اون آقا و از نظر کاری و تاحدودی مالی قابل قبول بود و بسیار تلاشگر.من بعداز چندین سال الان حدود ۷ ماه هست بدون اطلاع خانواده باهم دوست بودیم.من هر کاری کردم نتونستم خانوادم رو راضی کنم.و از اونا نیستم که از خانواده رو برگردوندن و مسیر خودن رو برم.مجبور شدم که پسر رو رد کنم. (با این آقا یه بار رابطه داشتم که توبه کردم و دیگه اجازه ندادم پیش بره و دو سه بار در حد بوس و بغل واینکه دخترم)
وقتی که بهش گفتم خانوادم راضی نیستن تهدیدم کرد که تو ۴سال منو گرفتی آبرومند بردی با من هرکاری کردی الان نه میگی.فک نکن می زارم راحت زندگی کنی منتظرم ازدواج کنی بیام همه چی رو به شوهرتم بگم ببینیم با همچین آدمی قبول میکنه ادامه بده؟…
خلاصه از آینده‌ام میترسم آبرو ریزی کنه.چیکار باید بکنم؟؟