3
تصمیم درست
با سلام
من همسر بسیار سرد مزاجی دارم ک هیچ چیزی تحریکش نمیکنه و من واقعن نمیدونم باید چیکار کنم در مقابلش
روابط ما خییییلی کمه، شاید ۱۰ بار در سال
۴ ساله ازدواج کردیم و این همه سردی در رابطه، واقعن قابل قبول نیس
با هیچکسم نمیتونم این مشکل رو در میون بذارم،
ایشون ب من علاقه داره و هیچوقت از من ایراد نگرفته، برای همین نمیفهمم مشکل چیه، خودشم نمیدونه
آیا با این شرایط، بچهدار شدن درسته یا عواقب بدی داره؟
چون ما ۳۰ سال رو رد کردیم و ممکنه دیگه بچهدار نشیم.
سلام به شما دوست عزیز
در این مسیر بهتر است در کنار احترام و احساسی که بهم دارید به موضوع رابطه جنسی به عنوان یک نیاز که برای زندگی مشترک اهمیت دارد توجه کنید در این مسیر شرایط جسمی و روحی می تواند در سرد مزاجی همسر شما نقش داشته باشد و یا اینکه بیان می کنید ایشان تحریک نمی شوند می تواند یک مشکل جسمی و یا روحی باشد که در این مورد نمی توانیم نظری را بیان کنیم و بهتر است در کنار احترامی که برای ایشان قائل هستید در مورد این موضوع با ایشان صحبت کنید و در اول برای بررسی یک سری شرایط جسمی به متخصص ارولوژیست مراجعه داشته باشند در صورتی که در این مورد مشکلی وجود نداشت بهتر است که شرایط رابطه جنسی شما تحت نظر یک متخصص سکس تراپی مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
ممنون از پاسختون
ولی بیشتر این مدنظرمه ک آیا با وجود این شرایط، و اینکه اگه حل نشه این قضیه، آیا درسته ک بچهدار شیم؟ چ عواقبی در پی خواهد داشت؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی و تردید شما در خصوص تصمیم گیری درباره این موضوعی که مطرح کردید و همچنین درباره دغدغه فرزند اوری که ظاهرا اکنون دغدغه اصلی شما است کاملا قابل درک است.
توجه داشته باشید که با فرزند آوری یک عضو جدیدی به خانواده اضافه می شود که درابتدا یک موجود کاملا وابسته و ناتوان است و برای رسیدگی به او نیاز است که تا جای ممکن در ابتدا دغدغه ها و مسائل بین فردی خودتان را با همسرتان حل و یا شیوه مناسبی برای مدیریت آن یافته باشید.
پدر و مادر شدن یک نقش جدید واست که بر نقش های شما اضافه می شود و باید بتوانید شرایط مناسب را برای آن در ابتدا به دست آورید و آمادگی لازم و کافی را برای پذیرش این نقش کا دارای مسئولیت های بسیار زیاد مربوط به خودش است را بپذیرید و موثر عمل کنید.
بنابراین هر گونه دغدغه و مشکل حل نشده ای در آن زمان می تواند بسیار برای شما پر رنگ تر جلوه کند و نیاز به حضور عاطفی و رابطه صمیمی در شما بیشتر از هر زمان دیگری حس می شود و اگر نتوانید آن را به درستی دریافت کنید و بخشی از نیازهای اساسی شما حل نشده باقی بماند ممکن است تبعات بسیار آسیب زا و جبران ناپذیری داشته باشد و حتی زمینه ساز افسردگی پس از زایمان در شما بشود.
گذشته از این، با توجه به گفته هایتان ایشان ممکن است از نظر خلقی دچار مسئله باشند و این موضوع حتما نیازمند بررسی و ارزیابی بیشتر و دقیق تری است تا در صورت نیاز مداخلات لازم را دریافت کنند و شما حتما نیازمند دریافت زوج درمانی هستید تا احتمالات و فرضیه های مختلف در زمینه مشکلاتتان بررسی شود.
پس به نظر می رسد بهتر باشد در ابتدا در زندگی دو نفره خودتان به یک ثبات و احساس امنیتی برسید و مسائل حل نشده بین خودتان را درست کنید و بعد به سراغ مرحله بعدی که به مراتب دشوارتر و چالش آفرین تر است بروید و ترس از دیر شدن برای فرزند آوری دلیل مناسب و کافی برای فرزند آوری نیست بلکه باید به مرحله ای رسیده باشید که احساس کنید می توانید اکنون فضای مناسبی را برای پرورش و رشد یک فرزند را فراهم کنید و پذیرای یک عضو جدید باشید و در غیر این صورت مشکلات و مسائلتان مدام پیچیده تر و حل کردن آن ها به مراتب دشوار تر خواهد شد.
به شما توصیه می شود حتما مراجعه به درمانگر را در دستور کار خود و اولویت قرار دهید که اگر موضوع فرزند آوری هم برایتان مهم است این مرجله به عنوان پیش نیاز و هدف کوتاه مدت بهتر است مطرح شود که در ابتدا خودتان را برای نقش جدید از طریق حل یا مدیریت مشکلات موجود و رسیدگی به آن ها آماده کرده باشید و خودتان را در این مسیر مسئول و متعهد بدانید.