سلام وقتتون بخیر
قبلا واستون از رابطه مجازی که داشتم گفته بودم و اینکه یه خاستگار دارم
راستش بعد از اون صحبتا دوست پسر مجازیم قرار شد که به اصفهان بیاد و بلیط گرفته بود و خونه اجاره کرده بود اینجا،تا اینکه شبش به من پیام داد و گفت کرونا گرفتم و نمیتونم بیام
و همه قرار رو کنسل کرد،قبلش من با خاستگارم دو سه جلسه قرار اشنایی گذاشتم و دیدم که اون اقا واقعا مرد معقولیه و رفتار محترمانه ای داشت و درکل ایراد خاصی تو رفتارش ندیدم هم اینکه از من و همصحبتی باهام خوشش اومده بود.و اهداف خوبی واسه زندگی مشترک داشت.
همون موقع من با دوست پسرم رابطه داشتم و قصد داشتم رابطه رو یجور تموم کنم،هر چند هنوزم به این اقا که خاستگارم هست هیچ حس و علاقه خاصی ندارم و فقط بنظرم مرد خوبیه
حدود سه هفته پیش دیدم هرچقدر که من به دوست پسرم پیام دادم دیدم اصلا جوابم رو نمیده و حتی سین نمیکنه،خیلی تو اون مدت سوال پیش اومد واسم و حال روحیم واقعا بد بود طوری که تمام شبانه روز این سوال تو ذهنم بود که چراااا و فقط همین،که چرا بی دلیل ترک شدم و دنبال ایراد تو خودم میگشتم،همچنان هم حالم اصلا خوب نیست و واقعا شرایط روحی خیلی بدی دارم میگذرونم
حینی که تو این شرایط بد بودم با خاستگارم هم توی واتس اپ هرازگاهی پیام میدادیم در حد سلام و احوال پرسی که شروع کننده پیام و بحث اکثر وقتا اون بود
تا این چند روز خیلی با خودم کلنجار میرفتم که به دوست پسرم پیام بدم و ازش بپرسم اما اینکارو نکردم
اما یه دختر رو میشناختم و شک داشتم که با اون رابطه داشته باشه امشب رفتم بهش پیام دادم
و وقتی اون دختر جوابم رو نداد مطمئن شدم دیگه
همون موقع دیدم از تلگرام دوست پسرم واسم پیام فرستاده بود،یه پیام طولانی بود،نوشته بود من حینی که با تو بودم با دختر دیگه هم در ارتباط بودم و به اون بیشتر حس داشتم،و خب چون رابطه ما از راه دور بوده خواستم تمومش کنم و میدونستم فایده ای نداره،پس اونشب که بلیط رو گرفتم پشیمون شدم و لغو کردم و به خودم گفتم من ادمی نیستم با دونفر باشم،
و گفت من به اون دختر بیشتر از تو حس دارم و اینا
و بهم بگو چیکار کنم تا تو اروم بشی و اروم بگیری که من درجواب گفتم کاری از دست تو بر نمیاد و فقط رفتنت ارومم میکنه
.
.
.
.
.میدونید چیزی که الان حال منو خیلی بد کرده و قلبم رو این ۳ هفته به درد میاره اینه که من بازی داده شدم،تمام وجود و احساسم رو واسه یه ادم خرج کردم و به کسی واسه اولین با تمام قلبم رو دادم و اعتماد کردم و این بلا سرم اومده ،که بهم خیانت شده و ترک شدم
من دختری هستم که درکل پیشنهاد های خیلی زیادی بهم داده شده پیشنهاد های خیلی خیلی خوب از ادم های مورد قبولی و اینکه حالا پس زده شدم و خیانت شده بهم داره دیوونم میکنه و اون دختر که حالا باهاش هست اصلا ادمی نیست که بگم ظاهرا بهتر از من هست،من رفتار خیلی خوبی با اون پسر داشتم و بهترین خودم بودم،و این اتفاق افتاد،
الان اینقدر ذهنم اشفته هست که حتی نمیدونم چی میگم
فقط میدونم حالم اصلا خوب نیست و نمیدونم چجور اروم بشم
از اون طرف پیشنهاد ازدواجی که با همه شرایط خوبش حال بد من داره خرابش میکنه
کمکم کنید لطفا بگید چجور اروم بشم،چجور کنار بیام
با خاستگارم چیکار کنم
دارم دیوونه میشم فقط