جدایی و خیانت
سلام. خانمی هستم 30 ساله و همسرم 39 سال دارن 3 ساله ازدواج کردیم. همسرم بسیار سرد و بی اهمیت هستن نسبت به بنده. کلا هیچ کاری به من ندارن انگار من وجود ندارم. به غیر از 1 ماه اول ازدواج دیگه هیچ وقت ایشون تمایلی به سکس نداشتن یعنی اگر حتی بنده دو ماه هم برای سکس پیش قدم نباشم ایشون هرگز تمایلی به سکس ندارن. همیشه دنبال یه راهی می گرده که از من فرار کنه و هیچ وقت با من نباشه. تمام زندگیش دوستاش و خانواده اش هستن. حد اقل هفته ای دو شب با دوستاشون مهمونی مجردی میزارن و ساعت 4 صبح میاد خونه. همیشه به بنده سرکوفت میزنه که تو زشتی بدقیافه ای بد اخلاقی و توی یک سال اخیر هم میگه فقط به خاطر مهریه ات نگهت داشتم. از همون روز اول حتی یک بار نه کادویی ازش گرفتم نه تبریکی. حتی خرج ماهیانه امو بایدبه زور بگیرم. تا صحبت میکنم میگه هری راه باز جاده دراز. بسیار بی تربیت و بد دهن و هر چی میخواد میگه. هیچ احترامی به خانواده ام نمیزارن همیشه توی جمع منو خورد میکنه اگر یک هفته از من هیچ خبری نباشه حتی یک تماس هم با من نمیگیرن. من رو در هیچ مسئله ای از زندگیش دخیل نمیکنه. خرید خونه خرید ماشین مسافرت و هیچ چیزی دیگری. در صورتی که هر دوی ما تحصیلات بالا داریم و وضع مالی ایشون بسیار عالی است. دو راه برای خودم گذاشتم یکی طلاق و دیگری خیانت. احساس میکنم با طلاق نمیتونم تلافی اینو که بدبختم کرده بکنم و تصمیم به خیانت گرفتم. هنوز هیچ خیانتی نکردم اما شرایطش پیش بیاد حتما این کار رو می کنم. افسردگی گرفتم لطفا راهنمایی کنید
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساسات شما با توجه به مواردی که عنوان کردید کاملا قابل درک است.
اینطور که به نظر می رسد شما در واقع مانند دو هم خانه ای هستید که حتی رفتار محترمانه ای هم دریافت نمی کنید و رابطه همسران در زندگی مشترک اینگونه نباید باشد.
درباره اینکه چه شد که رفتار ایشان تغییر کرد، چه مدت قبل از ازدواج یکدیگر را می شناختید و آیا در آن زمان مور خاص نگران کننده ای ندیده بودید و اینکه آیا تا به حال برای بهبود این اوضاع تلاش و اقدام خاصی انجام داده اید یا خیر، هیچ گونه توضیحی نداده اید.
مسلما اینگونه رفتارهای توهین آمیز و تحقیر کننده برای هر کسی ناراحت کننده است و البته اشاره ا نکرده اید که شما متقابلا چگونه رفتاری در برابر رفتار ایشان انجام می دهید.
چون معمولا پیش فرض این است که وقتی کار به اینجا می رسد هر دو طرف رابطه سهم و نقشی در ایجاد چنین شرایطی داشته اند که با بررسی بیشتر می توان به آن پی برد.
اگرچه این یک واقعیت است و درست است که ما نمی توانیم کسی را تغییر دهیم اما می توانیم با تمرکز بر سهم و نقش خودمان اثر زیادی بر رابطه داشته بایم و به اندازه خودمان موثر واقع شویم.
احساس خشم و ناکامی و ناراحتی شما کاملا قابل درک است اما واقعا با خیانت کردن به نظر نمی رسد حال بهتری پیدا کنید و شاید در کوتاه مدت اندکی خشم شما را تسکین دهد اما در واقع مشکلی به دیگر مشکلات شما اضافه خواهد شد و ماجرا پییده تر می شود و متحمل اضطراب و بار و فشار روانی بیشتری خواهید شد.
به نظر می رسد بهتر باشد از شیوه موثرتری برای رسیدن به خواسته ها و نیازهایتان تلاش کنید.
به شما توصیه می شود برای اینکه بیش از این سلامت روان شما در چنین رابطه ای در معرض آسیب قرار نگیرد هرچه سریعتر به یک زوج درمانگر مراجعه نمایید.
در ابتدا می توانید به صورت فردی مراجعه کنید تا با انجام بررسی ها و ارزیابی ها بیشتر و دقیتر و دریافت اطلاعات لازم و سنجش پتانسیل های موجود در رابطه تان، احتمال بهبود آن تا حدی تخمین زده شود و بررسی شود که اصلا خودتان در حال حاضر چه می خواهید تا بتوان برای ادامه رابطه تصمیم مناسبی گرفت.
اما در حال حاضر با توجه به غلبه هیجان و احساسات بسیار منفی اتخاذ هر گونه تصمیمی بهتر است به زمانی موکول شود که تا حدی به ثبات نسبی در هیجانات و احساساتتان رسیده باشید.