2
حاظرجوابی
سلام.خیلی خوشحالم که همچین سایتی رو پیدا کردم.خیلی خوبه .. خسته نباشید .
من۱۹سالمه و پشت کنکورم.قبلا خیلی خجالتی بودم،طوریکه وقتی با یکی حرف میزدم حتی نمیتونستم نگاش کنم ولی امسال نمیدونم واقعا چرا اینهمه عوض شدم.خیلی حاظر جواب شدم متاسفانه خیلی زودم عصبی میشم بعد همونروزم کلی صرف ناراختی رفتارم و حرفی که به شخص مقابلم زدم میشه و عذاب وجدان میگیرم.اصلا ابن شخصیتی که تازه برام درست شده رو دوست ندارم.نمیتونم ساکت بشینم و هیچی نگم وقتی نگم انگار دارم خفه میشم .. من باید خودمو درست کنم ولی نمیدونم چطوری.میشه لطفا زاهنماییم کنید؟!
سلام به شما دوست عزیز
ممنون
قابل درک هست که این مسیر نمی تواند برای شما پیشرفت و بهبود روابط ایجاد کند چون اگر شما کنترل لازم را بر احساسات خود نداشته باشید و بدرستی آنها را نشناسی پاسخ به آنها می تواند تکانشی باشد بدون در نظر گرفتن آسیب ها و یا پاسخ درست به احساسات خودت .
بهتر است سعی کنید قبل از هر پاسخی یک نفس عمیق بکشی و سریع پاسخ ندهی گاهس سکوت کردن می تواند به شما کمک کند تا بدانی از چه چیزی ناراحت ، خوشحال ، عصبانی و…هستی و در این مورد می توانی در شرایط بهتری پاسخ بدهی .
به این معنا که هرچقد احساسات خودت را بهتر بشناسی می توانی در مسیر بهتری نیز به آنها پاسخ بدهی و این موضوع باعث می شود که دیگران به راحتی نتوانند بر شما تاثیر بگذارند .
شما در سن نوجوانی هستی و در این سن به دلیل تغییرات احساسی که دارید ممکن است با رفتارهای هیجانی شدید تری نسبت به دیگران واکنش نشان بدهید چون در این سن نوجوان خود را در مرکز توجه می داند و صحبت های دیگران را به خودش نسبت می دهد و بیشتر جنبه هیجانی را در نظر می گیرد تا شناخت احساسات و صحبت در مورد موضوع پیش آمده را ، شما با شناخت بهتر احساسات خودت و اینکه در نظر داشته باشی که شما نمی توانید رضایت همه را در مورد خودتان کسب کنید و شما فردی جدا از دیگران و با احساسات و نیازهای متفاوتی هستید که قابل احترام می باشد به اینگونه می توانید هم با خودتان در احترام برخورد کنید و هم دیگران .
بدون سرزنش کردن خودتان در این مسیر پیش بروید و با شناخت در این مسیر اقدام کنید چون سرزنش کردن خودتان تنها باعث می شود که احساسات ناخوشایند بیشتری را تجربه کنی و واکنش های هیجانی بیشتری داشته باشی .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و عدم رضایت شما با توجه به مطالبی که مطرح کردید کاملا قابل درک است.
ظاهرا شما بین دو سر طیف پرخاشگری و انفعال نوسان دارید به این ترتیب که گاهی منعلانه و به قول خودتان خجالتی رفتار می کنید و گاهی پرخاشگری می کند که انگار طبق گفته هایتان مدتی هست بیشتر پرخاشگر شده اید.
تعجبی هم ندارد چرا که همانطور که می دانید هر دوی این رفتارها آسیب رسان هستند و هم به خودمان هم رابطه هایمان با دیگرا صرمه می زند و جای درست در سط این طیف قرار دارد که ما به آن رفتار جراتمندانه و موضع قاطعانه می گوییم.
جراتمندانه رفتار کردن یک مهارت اکتسابی محسوب می شود که افراد آن را از طریق آموختن و تمرین کردن به دست می آورند به این ترتیب که مانند هر مهارت دیگری هرچه بیشتر آن را انجام دهید در انجام درست آن توانمندتر خواهید شد و به مرو جزو رفتاررهای عادتی خوب شما خواهد شد.
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که خشم با پرخاشگری یا به قول شما عصبانیت متفاوت است.
خشم یکی از احساساتی است که همه افراد تجربه می کنند و تحت کنترل مستقیم ما هم نیست و همه افراد در مواقعی خشمگین می شوند که هیچ ایرادی هم ندارد و در بسیاری از مواقع مانند تمام احساسات دسگر برای ما حامل پیامی هستند و به نوعی به ما هشدار می دهند که آنچه می خواستیم با آنچه اکنون داری و یا شاهد آن هستیم متفاوت است و علی رغم ناخوشایند بودن می تواند بسیار مهم و کمک کننده باشد به شرطی که یاد بگیریم با آن چه کنیم و چگونه با خشم خودمان روبرو شویم و باید بیاموزید چگونه آن را به بهترین شکل مدیریت کنید.
در حالی که پرخاشگری یک رفتار است و تحت اراده و کنترل مستقیم خود افراد قرار دارد و در واقع همان شیوه روبرویی افراد در برابر احساس خشمی است که از درون احساس می کنند و یک شیوه ناکارآمد و ناموثر و مخربی است که رابطه های ما را خراب می کند.
با این مقدمه، به نظر می رسد آنچه ما نیاز دارید آموختن مهار مدیریت موثر خشم و در کنار آن مهار رفتار جراتمندانه است تا بتوانید از این طریق خواسته های خودتان را به شیوه موثرتری برآورده کنید و در مسیر داشتن زندگی با کیفیت دلخواهتان اقدامات موثرتری انجام دهید.
اگر بخواهیم اشاره کوتاهی به رفتار جراتمندانه داشته باشیم درواقع نوعی تعیین حد و مرزهایمان با استفاده از گفتگو و صحبت کردن است.
به این ترتیب که در ابتدا از احساس خشم خودمان آگاهی یابیم و در آن لحظه اقداماتی انجام دهیم که کمی آرامتر شویم و برون ریزی و پرخاشگری نکنیم و به عنوان مثال آن محیط را ترک کنیم و دیگر تکنیک هایی که در این مهارت وجود دارد.
و بعد برای حل مسئاه یا مشکلی که داریم در شرایطی که آرام شده ایم، گفتگو کنیم و بتوانیم از طریق صحبت کردن افکار و ادراک و احساسات خودمان را با طرف مقابلمان در میان بگذاریم و خواسته و انتظارمان را از او مطرح کنیم و به یک توافقی برسیم.
با توجه به این موارد شما می توانید از طریق مراجعه به یک روانشناس یا مشاور و دریافت جلسات مشاوره راهنمایی های دقیقتر را دریافت گنید تا بتوانید در این مسیر گام های موثری بردارید.
همچنین می توانید خودتان با جستجوی این مهارت ها و مطالعه آنها با آنها بیشتر آشنا شوید و از طریق انجام توصیه ها و راهکارهای موجود آن را تمرین کنید تا خودتان را در این مسیر توانمند تر سازید.