حد و حدود رابطه
سلام. من ۱۶ سال دارم و یک سال و نیمه با یه پسر ک خیلی بهش اعتماد دارم دوست هستم و او ۱۹ سال دارد. چند روزیه ک فهمیدم علاوه بر من با ۴ تا دختر دیگر هم حرف میزنه. از نظر خودش اصلااا کار اشتباهی نیست و میگه که اونا حد رو رعایت میکنن و میگه ک مشکلی پیش نمیاد من بهش اعتماد دارم ولی از دخترا ب شدت متنفرم و بهشون اعتماد ندارم هر وقتم اینو میگم یا از اون دخترا بد میگم کلی نصیحت میکنه و از اونا طرفداری میکنه و حاظر نیست گ با دخترا مخصوصاااا یکیشون دیگ حرف نزنه و فهمیدم ک عین خواهرش خیلیی بهش نزدیکه و از این قضیه رنج میبرم و حتی چند روزه کارم فقط فر کردن و گریس ولی نتونستم با این قضیه کنار بیام. خودش میگه ک حرفش درسته و کارش اشتباه نیست و اینکه من نمیخوام باهاشون حرف بزنه محدود کردنشه. الان دقیقا داره کار درست رو میکنه یا حرفا و انتظارات من درسته؟! (سه ساله میشناستشون ولی مجازین)
رابطه با دوست پسر
دوست عزیز نباید از چنین روابطی در این سن انتظار معجزه داشته باشید .
ایشون فقط برای خوش گذرونی با شما در ارتباطه .
و این شما هستید که انتخاب کنید .که بازیچه دستش باشید .
یا اینکه فردی مستقل و با وقار باشید .
سلام…وقت بخیر
من یک خواهر ۱۹ساله دارم که اخیرا متوجه شدم که با پسری توی فضای مجازی دوست شده اولش که ازش میپرسیدم با کی صحبت میکنی هول میشدو میگفت دوستم تا اینکه یه شب خودش بهم گفت که ی چیزی بهت میگم به کسی نگو ومنم بهش اطمینان دادم که به کسی چیزی نمیگم گفت که دوماهه باپسری ۲۰ ساله دوست شده که دانشجو و تو رشته مهندسی مکانیک دانشگاه اراک درس میخونه مامانش معلم و باباش حسابداره و ی خواهر ۱۵ ساله داره واینکه قضیه مون جدیه …گفتم یعنی چی….گفت منظورم ازدواجه …گفتم آخه اینجوری ک نمیشه سر دوماه …این همه پیش رفته باشین که رسیده باشین ب ازدواج…متاسفانه فهمیدم که عکسم برای هم دیگه فرستادن…و باهم صحبت میکنن…وآقا پسر ازش خواسته که به من بگه …که رابطه اشون جدیه…ولی من تا اون جایی که خواهرم برام گفت میدونم که از نظر خانوادگی ،فرهنگی،اجتماعی و…خیلی مسائل دیگه اصلا ب صلاحش نیست که باهم در ارتبتط باشن اما خواهرم نمیخواد قبول بکنه …میگم باید رابطه تون رو تموم کنین میگه نمیتونم…میگم چرا میگه دلم تنگ میشه … واقعا من از شرایط خانواده براش گفتم …از اختلافا گفتم…خیلی باهاش صحبت کردم ولی هنوز باهم در ارتباطن من خانواده کاملا سنتی دارم که این روابط رو نمیپسندند ازش خواستم رابطه رو تموم کنه ولی خوب هنوز داره ادامه میده…اینم بگم که اون پسر ازش خواسته که با من صحبت کنه ولی من قبول نکردم…گفتم ازش بخواد که با مادرش صحبت کنه اونم گفته ماملنم نصیحت میکنه…و ی سری حرفایی که من وقتی بهش فکر میکنم فقط میبینم که خیلی قاطی احساسات شدن …دیگه کم آوردم…نمیدونم چیکارکنم …به خواهرم میگم با خواهر بزرگترم صحبت کنم اون راهنمایی بکنه …ولی قبول نمیکنه…همش میترسه من به کسی چیزی بگم…
از شما میخوام راهنماییم بکنید تا بتونم این رابطه رو ب آخر برسونم….اینم بگم مدام میگه من نمیتونم رابطه مو تموم کنم چرا نمیشه رابطه مو کم کنم ولی بدون بروز احساسات در ارتباط باشیم…واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم…تو رو خدا راهنماییم بکنید….من خانواده در جریان نیستن و دوست ندارم زندگی که در یه کمی تنش روحی داره رو بدتر کنم ازتون ممنون میشم اگه راهنماییم بکنید