5
حسادت
سلام
چرا افراد غریبه یعنی افرادی که در محیط کار فقط در حد سلام همدیگرو میشناسیم به ما حسادت می کنن؟!
سلام به شما دوست عزیز
این سوال بسیار کلی می باشد و نیاز است توضیح بدهید که مشا چه رفتاری را حسادت معنا می کنید ؟ و اینکه چند سال دارید ؟
همچنین این موضوع اهمیت دارد که حسادت دیگران به شما چه تاثیری بر شما می تواند داشته باشد در صورتی که حسادت به خود فرد بیشتر آسیب وارد می کند و روان فرد را درگیر می کند؟
به صورت کلی افرادی وارد بحث حسادت می شوند که کمبودهایی را در خودشان احساس می کنند و ویژگی های مثبت خود را نمی بیند و سعی می کنند تنها با تحریب و یا صحبت در مورد فرد دیگری به آنچه که دوست دارند داشته باشند توجه کنند .
این افراد عموما از اعتماد به نفس پایینی برخودار می باشند و بهتر است شما از هرگونه واکنش به آنها خوداری کنید چون نمی توانید رضایت همه افراد را داشته باشید در کنار اینکه این حسادت مشکل آنها می باشد و نه شما و اگر این افراد با حسادتشان برای شما مشکلی ایجاد می کنند بهتر است در زمان مناسبی بدون توهین و یا تحقیر کردن در احترام این موضوع را بیان کنید و یا در صورت ایجاد مشکلات شدید در محیط کار با رییس خود صحبت کنید البته در صورتی که آسیبی برای شما ایجاد شود و خود فرد نیز حاضر نباشد که دست از رفتارهای خود بردارد .
مرسی از پاسخ شما
تازه چند ماهه وارد شرکتی شدم که زیاد هم با کسی مراوده ندارم. و بیشتر به کار خودم مشغولم اما افراد از همون اول که من تازه وارد اومدم نگاه خوبی بهم نداشتن. من چند سال از افراد اونجا بزرگترم. وقتی دیدم دوست ندارن با من حرف بزنن به کار خودم مشغول می شم. اما نمی دونم چرا هی جلوی من ادا درمیارن. من ۲۷ سالمه، اونا ۲۴ تا ۲۵ ان. انگار می خوان جلب توجه کنن. بعد من سعی کردم باهاشون رفتار خوبی داشته باشم. اما همین که میام حرف بزنم می زارن می رن. می گم خوب اگه از من خوشتون نمیاد دیگه چرا دوروبرم میاین. منم سعی می کردم خودم رو بیشتر بهشون بشناسونم گفتم شاید سوتفاهمی دارن نسبت به من. ولی گوش نمی دن میرن. یعنی نه باهام دوست می شن نه می رن پی کارو بار خودشون. حالا نمی دونم حسادته یا دوست دارن اذیتم کنن
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دوست عزیز مسئله خودتان را به صورت خیلی مبهمی مطرح کرده اید و اطلاعات دقیقی درباره خودتان، این که چند سال دارید، چه مدت است شروع به کار کرده اید و پاسخ این سوال چگونه می تواند به شما کمک کند و کیفیت زندگی شما را چگونه قرار است بهتر کند، عنوان نکرده اید و توضیح کافی در این زمینه نداده اید.
به طور کلی اگر انگیزه رفتار را در هر فردی تلاش برای تحقق خواسته ها و به سمت برآورده شدن نیازها بدانیم، هر کسی در این راستا بر اساس ادراک و افکار و باورهای خودش پیش می رود.
افراد برای موفقیت در کارها گاهی برای ملاک و معیار ارزیابی، خودشان را در حوزه هایی مانند تحصیلات، شغل، میزان درآمد، روابط بین فردی و میزان توجهی که افراد دریافت می کنند و حتی ظاهر و اندام و سلامت خودشان را ممکن است با دیگران مقایسه کنند.
این مقایسه اگر به صورتی باشد که ما افرادی را الگوی خودمان قرار دهیم و باعث رشد و حرکت ما بشود و انگیزه حرکت ما را برآورده کند و به نوعی تصویر روشن تری از کمیت و کیفیت آن چه می خواهیم و ایده آل و دلخواهمان است برای ما فراهم کند، می تواند کارکرد مثبت و خوبی داشته باشد و زمینه پیشرفت و رشد ما را فراهم کند و شاید احساسی مانند غبطه خوردن باشد.
اما در خلال همین مقایسه ممکن است افراد به دلیل این که به هر حال می دانند طی کردن مسیری که افراد را به این سطوح رسانده ممکن است دشوار باشد، در مواقعی که با سطح نسبتا مطلوبی در حوزه های مورد نظرشان درباره دستاوردها و موفقیت های افراد در آن زمینه ها روبرو می شوند، درگیر خود سرزنش گری و قضاوت گرانه منفی درباره خودشان بشوند و سطح اضطرابشان بالا برود و به این ترتیب نه تنها برای رشد و پیشرفت و تلاش بیشتر برای رسیدن به آن کیفیت مورد نظر و مطلوب انگیزه مند نمی شوند، بلکه بر عکس سعی می کنند با استفاده از انواع روش ها در صدد تخریب و تحقیر آن فرد برآیند چون دیدن او در آن جایگاهی که آن ها معمولا بر اساس تحریف شناختی و به ناحق، حق خودشان می دانند و خودشان را شایسته تر و لایق تر می دانند، آن ها را ناراحت و غمگین و مضطرب می کند و احساس ناکامی و خشم زیادی در اثر این مقایسه نا درست تجربه می کنند که می خواهند هرچه سریع تر خودشان را با انجام رفتارهای تخریبی تخلیه کنند تا احساس ناخوشایند و فشار کمتری را تجربه کنند.
البته این شیوه مقابله با این موضوع بسیار نا کارآمد است و اول از همه خود این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد چرا که این گونه احساسات آن ها ممکن است در لحظه و در کوتاه مدت آرام شود و از بین برود اما در بلند مدت مسئله آن ها همچنان به قوت خودش باقی است.
با توجه به این توضیحات و بر اساس این تبیین همه افراد ممکن است در طول زندگی خودشان در مواقعی احساس حسادت یا غبطه خوردن را تجربه کنند اما مهم شیوه مقابله آن ها با این احساس خودشان است که از آن آگاهی پیدا کنند و رفتار مخربی برای روبرو شدن با این احساس خودشان انتخاب نکنند و یا اصلا رفتار مخربی انجام ندهند و یا به شیوه درستی از این احساس در مسیر رشد خودشان استفاده کنند که در مورد اول به آن اشاره شد.
این گونه رفتارها می توانند از یک غیبت و بدگویی گرفته و تا اعمال جدی تر زیر آب زنی و رفتار پرخاشگرانه یا پرخاشگری منفعل و کار شکنی و تلاش بی پایان برای ضربه زدن به آن افراد باشد تا جایی که ممکن است از هیچ تلاشی در این زمینه فرو گذار نکنند.
با توجه به این مطالبی که عنوان شد بسته به نوع خطری که شما و جایگاه شغلی شما را در محیط کار تهدید می کند و احتمال آسیبی که دارد باید به صورت موردی به آن پرداخت تا شیوه های حل یا مدیریت مساله به شیوه موثر مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد تا بتوان در این راستا اقدامات موثری انجام داد.
البته با آگاهی و در نظر داشتن این واقعیت که ما نمی توانیم رفتار آن ها را تغییر دهیم و یا اصلاحشان کنیم چون رفتار آن ها تحت اراده و اختیار ما قرار ندارد بلکه فقط می توانیم رفتار خودمان را کنترل کنیم و مناسب ترین و بهترین رفتار را در این مواقع از خودمان بروز دهیم تا به این ترتیب به بهترین شکل توانسته باشیم از خودمان مراقبت کنیم و کمتر اسیب پذیر و در معرض آسیب قرار داشته باشیم.
رسی از پاسخ شما
تازه چند ماهه وارد شرکتی شدم که زیاد هم با کسی مراوده ندارم. و بیشتر به کار خودم مشغولم اما افراد از همون اول که من تازه وارد اومدم نگاه خوبی بهم نداشتن. من چند سال از افراد اونجا بزرگترم. وقتی دیدم دوست ندارن با من حرف بزنن به کار خودم مشغول می شم. اما نمی دونم چرا هی جلوی من ادا درمیارن. من ۲۷ سالمه، اونا ۲۴ تا ۲۵ ان. انگار می خوان جلب توجه کنن. بعد من سعی کردم باهاشون رفتار خوبی داشته باشم. اما همین که میام حرف بزنم می زارن می رن. می گم خوب اگه از من خوشتون نمیاد دیگه چرا دوروبرم میاین. منم سعی می کردم خودم رو بیشتر بهشون بشناسونم گفتم شاید سوتفاهمی دارن نسبت به من. ولی گوش نمی دن میرن. یعنی نه باهام دوست می شن نه می رن پی کارو بار خودشون. حالا نمی دونم حسادته یا دوست دارن اذیتم کنن
با سلام مجدد خدمت شما
دوست عزیز اصولا وقتی فرد جدیدی وارد جمعی می شود این موضوع کاملا طبیعی به نظر می رسد که در ابتدا خیلی مورد پذیرش و اعتماد آن جمع نباشد به خصوص در محل کار در شرایطی که افراد احساس امنیت نمی کنند که ممکن است به خاطر شیوه مدیریت ضعیف و یا دیگر داستان هایی باشد که در گذشته رخ داده اند و شما از آن ها بی اطلاع هستید.
به نظر می رسد بهترین راه این باشد که فعلا قضاوت خاصی انجام ندهید و کار خودتان را انجام دهید و طبق اصول رفتاری خودتان عمل کرده و پیش بروید و برای رابطه گرفتن خیلی عجله نکنید و کمی به خودتان و آن ا فرصت بدهید تا با شما آشنا شوند و بیشتر بشناسند تا بتوانند به وسیله اعتمادی که به دست می آورند کم کم بستر و زمینه برای رابطه سازی فراهم شود.
و با این روند شما هم شناخت بهتر و بیشتری از آن ها پیدا خواهید کرد که می توانید با استفاده از آن مرزها و حدود رابطه خودتان را با آن ها به بهترین شکل تنظیم کنید.
اگر هم فکر می کنید در این زمینه نیازمند راهنمایی های دقیق تری هستید بهتر است جلسات مشاوره دریافت کنید تا در صورت لزوم مهارت ها و توانمندی های خودتان را در این زمینه افزایش دهید تا بتوانید عملکرد بهتری در این زمینه داشته باشید و در مسیر تحقق نیازها و خواسته هایتان اقدامات موثری انجام دهید.