سلام دخترى١٨ساله هستم كه از بچگى با كمبود محبت شديدى از سوى خانواده روبرو بودم و تا الان هم همچنان با اين چالش روبرو هستم چندوقت پيش با خانواده بحثم شد و پدرم من رو شديداً كتك زد و تحقير كرد و الفاظ بد و ركيك رو بهم نسبت داد از اون روز هر روز و هرشب احساس وحشت و ترس و نا امنى سراغم مياد و نميتونم از شدت ترس حتى توى چشم خانوادم نگاه كنم خودمو دوست ندارم بطورى كه روى زندگيم تاثير گذاشته و بطور ناگهانى با مرور خاطرات بد كتك خوردنم حالم بد ميشه و فقط دوست دارم از خونه دور باشم و خانوادم رو نبينم بايد چكاركنم كه حس شادى و آرامش بهم برگرده؟