خانواده همسر
سلام
من 28سالمه و همسرم 32سالشه، شیش ساله که ازدواج کردیم و دو تا دختر دوقلو داریم که چهار ماهشونه، من از خانواده م دورم، مشکل من رفتارهای پدرشوهرم هست، ایشون بشدت تحکم میکنن و تو همه مسائل اظهار نظر میکنن و انتظار دارن که حرف حرف ایشون باشه و همیشه یه سری استدلال میارن و به اجبار میخوان ما رو متقاعد کنن، همسرم تک فرزند هستن عملا استقلال عمل نداره و خودش هم از این موضوع ناراضی هست، ما زندگی خیلی خوب و آرامی رو کنار هم داریم و من به شدت از همسرم راضی هستم، ما اول ازدواجمون تقریبا به مدت یک سال از چهارشنبه تا جمعه خونه ی پدرشوهرم که تقریبا صد کیلومتر با ما فاصله دارن میرفتیم و به کرات هم پیش میومد که اول هفته پدر شوهرم خونه ما میومدن و چند شب خونه ما میخوابیدن و دوباره آخر هفته ما باید اونجا میرفتیم و حتما چند شب اونجا میموندیم، خب این شده بود مشکل من و من اوایل بروز نمیدادم اما کم کم به همسرم گفتم و ایشون هم پذیرفتن که رفت آمدها کمتر شه اما پدرشوهرم به شدت مخالف بودن و مدااااام به ما میگفتن بمونید اما من دیگه حاضر نبودم به اون روزهای سخت برگردم، لازم میدونم بگم من و همسرم به شدت سبک زندگی متفاوت از پدر و مادر شوهرم داریم، اونها مدام درگیر برنامه های قرآنی و مذهبی و اخبار هستن و دیگه هیچ شبکه ای رو نمیبینن و کلا به شدت آرومن و ما اونجا ساعتها به اجبار باید برنامه های دلخواه اونا رو نگاه کنیم و یا در سکوت به در و دیوار نگاه کنیم چون هیچ حرف مشترکی نداریم، البته این برنامه وقتی اونها تو خونه ی ما میان هم همینه و ما عملا اسیر انتخاب های اونهاییم، سبک متفاوت زندگی باعث شد من در کنارشون اصلا خودم نباشم و به جبر و سختی بگذرونم، من هیچ تفریحی در محل سکوت پدر شوهرم ندارم و اونجا اصلا بیرون هم نمیتونیم بریم، الان رفت و آمد بهتر شده اما کماکان وقتی میان خونه ما شب میمونن و صبح زود بیدار میشن شبکه خبر رو روشن میکنن و اجازه استراحت به من نمیدن، من از این سبک شب ماندن چه خونه ی پدر شوهرم چه اونها خونه ی ما بشدت خسته شدم، نه دوست دارم شب اونجا بخوابم و نه دوست دارم اونها خونه ما بخوابن، همسرم نمیتونم رک و راحت با پدر و مادرشون در این مورد صحبت کنه و اونها مدام معترضن که چرا ما چند شب اونجا نمیمونیم، حتی تو دوران بارداریم پدر شوهرم توی جمع سر ما داد زدن و گفتن که باید اینجا بمونید و زجر بکشید چون من میگم.! چندین بار توسط ایشون توی جمع به ما توهین و بی احترامی شده که من کاملا سکوت کردم و همین تو دلم ریختن ها باعث شده انرژی منفی بگیرم ازشون و اصلا از زندگیم در کنار اونها راضی نباشم
الان هم که بچه هامون به دنیا اومدن و ما پرستار تمام وقت گرفتیم اعتراض دارن که چرا یه نامحرم تو خونه اوردین ، این در حالی که من اون پرستار و خانواده ش روکاملا میشناسم و با حساسیت انتخابش کردم و الان پدرشوهرم دنبال اینن که همسرم رو مجبور کنن که پرستار رو بیرون کنیم با وجود احتیاج زیادی که بهش داریم و خودشون بیان کمک!
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک می باشد که مدیریت و کنترل زندگی مشترک شما توسط فردی خارج از زندگی مشترکتان برای هردوی شما با فشار روحی زیادی همراه می باشد در این مسیر بهتر است سعی کنید زندگی مشترکتان را از زندگی خانوادگی جدا کنید در کنار اینکه برای خانواده ها احترام قائل هستید نیاز است که مسیر رشدی خودتان را طی کنید .
در این مسیر نیاز است که شما و همسرتان در احترام دیدگاه و نظرات خودتان را بیان کنید و همچنین در این مسیر بیان کنید که این شرایط برای شما قابل پذیرش تر می باشد تا زمانی که فرزندانتان به سطحی از رشد برسند .
سعی کنید از تمرکز بر صحبت های آنها خوداری کنید و سعی کنید مسیر رشدی خودتان را در پیش داشته باشید .
در این مسیر نیاز است که همسرتان در کنار احترامی که برای خانواده خود قائل هستند بتوانند مدیریت زندگی مشترک را بر عهده بگیرند چون سکوت ایشان می تواند به این معنا باشد که ایشان نیز صحبت های آنها را قبول دارند و نمی توانند مسئولیت زندگی مشترک را بر عهده بگیرند .
دقت داشته باشید که داشتن استقلال فرزندان به معنای بی احترامی به والدین نمی باشد و نیاز است که والدین بدانند که فرزندان آنها افرادی متفاوت و جدا از آنها می باشند که زندگی مستقل خود را دارند .
سعی کنید برای زندگی مشترک خود برنامه ریزی داشته باشید تا زمانی که با شما برای رفتن و امدن تماس گرفته می شود همیشه بیکار نباشید که انها فکر کنند شما کاری برای انجام دادن ندارید شما با داشتن برنامه و مدیرت زمان برای رفت و امد می توانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
در کنار اینکه دقت کنید این افراد با تمام تفاوت های اخلاقی که با شما دارند خانواده همسرتان محسوب می شوند و جز دارایی های ایشان محسوب می شوند و بهتر است از توهین به آنها چه به صورت مستقیم و یا جه در بیان ناراحتی و احساساتتان به همسرتان خوداری کنید تا بتوانید با صحبت باهم به نتیجه گیری بهتری برسید .