سوالتو بپرس
X

خانوادگي

سلام.دختري هستم مجرد که در خانواده مذهبي به دنيا اومدم،خواهرم چندسال ازمن کوچکتره و دوساله ازدواج کرده و الان بارداره. شوهر خواهرم به مناسبت هاي مختلف به من پيامک تبريک ميفرستاد.اولين باري که پيام فرستاد به خانواده ام گفتم و اونها يه کم براشون تعجب داشت ،پدرم بدون عکس العمل شديد بهم گفت از خواهرم بخوام بدون هيچ حرفي شماره ام رو ازتوي گوشي شوهرش حذف کنه،ولي خواهرم اين کارو نکرده بود و به شوهرش گفته بود شماره خواهرم رو حذف کن.شوهرش هم گفته بود حذف کردم و بعد از اون بارها برام پيام تبريک فرستاد ولي من ديگه چيزي به خانواده ام و خواهرم نگفتم هيچوقت هم جواب پيامشو ندادم.توي جمعها و مهموني ها هميشه حجاب داشتم و چادر سر ميکردم، و مگه به ضرورت باهاش حرفي نزدم و نگاهي نکردم.اين دفعه که خونشلن رفتيم مثل هميشه چادر سرکرده بودم.وقتي رسيديم خونمون دوباره پيام داد امشب چقدر روسريت بهت ميومد و اينجوري از من تعريف کرد.خيلي تعجب کردم و برام غيرمنتظره بود.چيکار کنم؟

آبتين:

نمایش نظرها (13)

  • با سلام و احترام و خدمت شما
    لازم است یکی از اعضای خانواده را در جریان قرار دهید مثل مادر یا خواهر بزرگتر ،کسی که امین باشد تا در آینده اگر اتهامی به شما وارد شود بتوانید از خود دفاع کنید. دقت کنید با ایشان تنها نباشید به هر بهانه ای حتی در مجامع عمومی. و کما بیش بهتر است توسط یک واسطه امین به گوش ایشان برسانید که از چنین پیام هایی خوشتان نمی آید. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند امکان مشاوره تلفنی نیز وجود دارد88422495

      • با سلام و احترام خدمت شما.

        شما باید نظم الهی را بطلبید و این جمله ای که میگم را یک هفته مرتبا تکرار کنید ولی با ایمان واقعی و ایمان دارم که به زودی نتیجه خواهید گرفت .
        « من این وضعیت را به دست اراده الهی می سپارم تا خودش این وضعیت را سامان بخشد و نظم الهی حاکم شود.» و برای قطع شدن پیامک خدا را عمیقا سپاسگزاری کنید و دیگه هیچ اقدامی نکنید. واگر بخواهید افراد دیگر را دخالت کنید نه تنها کمکی نمی کنند بلکه این موضوع را گسترش میدهند و باعث قدرتمند شدن آن موضوع می شوند. بنابراین نگران نباش اراده الهی تمامی عوامل را در جهان هستی به بهترین شکل ممکن بکار میگیرد تا نظم الهی حاکم بشه . واحتمالا به کسی پیامک دادید که این وضعیت را بسوی خود جذب کردید.
        فقط کافی است به خداایمان بیارید.

  • به نام خدا
    خیلی ممنونم از سایت خوبتون خیلی خوشحالم كه همچین سایتی رو اتفاقی پیدا كردم!
    من 1.5ساله كه ازدواج كردم .من و خانمم همكلاسی بودیم تو دانشگاه و بعد از حدود 2سال آشنایی با همدیگه و بعد از رفتن من به سربازی ، به خواستگاری رفتیم و بالاخره جواب بله رو گرفتیم.
    من 2خواهر بزرگتر از خودم و یه برادر كوچیكتر دارم.
    زمانی كه عقد كردم كار درست حسابی نداشتم اما الان خداروشكر استخدام شدم و موقعیت اجتماعیم خیلی خوبه.
    خانم من هم تك دختر بوده وبسیار هم همدیگرو دوست داریم .
    اینرو هم بگم كه خانواده من اهواز هستند و ما الان ساكن ماهشهریم.
    بعد از ازدواج و گذشت مدت زمانی(البته تو عقد هم كم وبیش احساس میشد)كم كم متوجه شدم كه فرهنگ خانواده ما و خانمم یكم تفاوت داره و گاها بسیار زیاده.
    برای مثال اونا خیلی زیاد به این موضوع اهمیت میدن كه وقتی كسی رو میبینن خیلی تحویلش بگیرن و تو روش بخندن و تعارف كنن و...ولی برعكس خانواده من تو این مسایل خیلی سرد و خشك برخورد میكنن و این شده مسئله .
    توی این مدت خیییییلی اتفاقا افتاد(خداروشكر هیچوقت قهر ودعوا نبوده و فقط تنش هست)كه نمیدونم از كجاش بگم.خلاصش اینه كه از نظر خانمم و خونوادش ، خانواده من خیییییلی كارهارو باید میكردند كه نكردن و از طرفی اونا هم معتقدن كه خانم من خیلی جاها بد رفتار میكنه و كم میذاره!
    تا همین چند مدت پیش من خیلی سعی میكردم كه میانجگری كنم و مثلا به خانمم میگفتم نه این چیزی كه تو میگی ایجوری نیست و فلانی همیشه چقدر در نبودت تعریفت میكنه(الكی!!)و به خواهر و مادرمم همینجور اما بعد از یه مدت این موضوع حل كه نشدهیچ بدتر هم شد و انتظارها بیشتر وبیشتر.
    یه مثال ساده ش!
    كلا مادر من وقتی حرف میزنه خانمم ناراحت میشه!برای نمونه یه بار زنگ زده بود خونه گفته نكنه تو خیلی لاغر شدی ها و اگه كسی لاغر باشه نمیتونه بچه دار شه(خواهر من الان بارداره)!!خانم منم كفری بود كه مامانت فقط زنگ میزنه من رو عذاب بده و تیكه بندازه .حالا تو این فضا مامان من خیلی اصرار داره كه باید عروس زنگ بزنه و...وگاهی هم خودش زنگ میزنه.ولی كم پیش میاد كه بعدش خانم من سرحال باشه وبه چیزی فكر نكنه.
    دیگه كاربه جایی رسید كه تصمیم گرفت زنگ نزنه و از اون روز مامان من صد دفعه بهم گفته نه تو نباید بزاری خانوادت كم و زیاد شن و........
    یه موضوع دیگه اینكه خواهر بزرگه من 2سال از خانمم بزرگتره و یه كم حسادت تو رفتارشون میبینم .از شانس بد من اینا دوكوچه پایین تر از ما میشینن.تواین مورد مامان من هر وقت زنگ میزد فوری به خانمم میگف چی شد رفتی پیشه فلانی سر بزنی؟پس چرا؟و خانم من هم می گفت من وظیفه ندارم برم پیش خواهر تو و.....
    خانم من میگه من به كسی بی احترامی نمیكنم ولی ترجیح میدم در معرض این چیزا قرار نگیرم و یكم خودشو دور گرفته و مامان ایناهم اعتقادشون اینه كه این میخواد مارو از هم دور كنه وغیره.
    من كلا آدم آرومی هستم ولی بشدت حالت 0 و 100دارم و یه موضوع كه پیش میاد تحملم زیاده ولی اگه از حد بگذره بشششششدت عصبی میشم واین موضوع باعث شده مادرم و خواهرم گاهی از من برنجن.حتی خانمم.
    ولی بخدا خسته شدم از این رفتارا خاله زنكی.مثلا اگه خانواده من بیان ماهشهر وبعدش برن ،تو ظاهر هیچ چیزی وجود نداره ولی وقتی برن خودش میگه كه چه چیزایی بش انداختن و از این مسایل!
    تو آخرین مهمونی كه اومدن ماهیچ كم نذاشتیم .خانمم 3نمونه غذا درست كرد و هرچی كه لازم بود ولی اونا در حد یه دست درد نكنه معمولی فقط . تو این مورد منم ناراحت شدم.(مامانم آروم به من گفت دستون درد نكنه و3غذا زیاد بود!بعدش كه به خانمم گفتم بهش بر خورد گفت به خودم نمیگن من پرو نشم حتما... )
    حالا من سوالم اینه باید چه كرد؟آیا روشی كه خانمم در پیش گرفته درسته؟
    با خواهرم كه همسایست چه كنم؟
    بیشتر ناراحتی خودم از اینه كه حتی 1بار خانواده من از خانمم تعریف و تمجید نكردن(در حالی كه مثلا تمام تولدا و عید ها وروز مادرا واینا رو كادو خریده داده بهشون)...در حالی كه دایی ها ،دوستان،همسایه ها خانواده خودشون خیلی از هردوتامون راضی اند چون هیچ وقت به كسی بی احترامی نكردیم
    من خیلی خانوادمو دوست دارم اما خواهرام و یكم مادرم یه جورایی همش دنبال بهانه گیری هستن.
    راستی این رو هم بگم خانمم همیشه میگه اگه ما با هم اشنا نشده بودیم و ازدواج ما از روی سنت بود و خودشون یكیو برات انتخاب میكردن هیچوقت این مشكلات نبود و منو اینقدر سبك نمیكردن
    اخیرا هم تولد خانمم بود و مادرم کادوی تولدشو که یه لباس بود گذاشته بود تو یه کاغذ کادو که یکم بزرگ و پاره بود و خییییلی به خانمم برخورد و...
    در صورتی که وقتی من گفتمش گفت زنت همش دنبال بهانس و می خواد خراب کنه بین همه رو و...
    ولی بیچاره ایجور نیس بخدا
    خلاصه الان همه از دست هم شاکین اینا میگن زنت خییییلی داره موش می دونه و مته به خشخاش میذاره اونم میگه اینا احترام من رو نمیذارن و بزار واسه راحتی خودمون ارتباط من فعلا قط شه ولی تو برو خونتون
    آیا قط ارتباط خوبه؟الان با زنم صحبت کنم میگه تقصیر اوناهه با ائنا حرف بزنم میگن زنت بی ادبه
    تورو خدا راهنمایی كنید
    متشكر

    • دوست عزیز همین اختلاف بین شما دلیل جذب شدن شما و همسرتون هست ... گاهی باید واقعیت ها رو پذیرفت ... خانواده شما بعد از این همه سال نمیتونه روش خودشو تغییر بده
      و تلاش شما هم بی نتیجه است ... فقط باید دیدگاه و نگرش خودتون رو عوض کنید ... و این موضوع مربوط به خانم شما هم میشه ...
      بطور مثال از نکته های مهم ایجاد یک رابطه دوستانه و گرم بین خود و خانواده همسرمان این است که تا حد امکان نقاط ضعف خود را شناسایی و در جهت برطرف کردن آن ها تلاش کنیم. دختر خانمی که در خانواده پدری خودفردی عصبی، پرخاشگر یا زود رنج بوده مسلما وقتی پا به خانه بخت می گذارد، این اخلاق نادرست خود را یدک می کشد. پس نمی توان انتظار داشت وی بدون اینکه کنترلی بر روی رفتار و اخلاق خود داشته باشد از مادر شوهر خود دلبری کند. چنین فردی با کوچکترین ناراحتی و مسئله ای که برخلاف میل و خواسته خود باشد سریع از کوره در رفته که نتیجه آن چیزی جز جنگ و جدل بین او و طرف مقابلش نخواهد بود. پس اولین قدم آن است که واقع بینانه شخصیت خود را ارزیابی کرده و آن رفتاری را که می تواند برای زندگی مان آسیب زننده باشد شناسایی و در جهت کنترل آن اقدام کنیم

      برخی از نوعروسان وقتی وارد جمع خانواده شوهر می شوند از این که همسرشان با خواهر و مادر و پدرش گرم می گیرد و بگو و بخند می کند، ناراحت می شوند. شاید با خود این گونه احساس کند که من فردی غریبه برای این جمع محسوب می شوم یا اینکه دوست ندارم شوهرم بیش از اندازه با مادرشوهرم گرم بگیرید. بنابراین وقتی به خانه بر می گردیم، تازه آغاز یک دعوای حسابی بین زن و شوهر است؛ این که تو اصلا مرا تحویل نمی گیری، نمی بینی مرا و فقط به فکر شادی خودت و خانواده ات هستی. اما اگر نوعروسان بپذیرند همانطور که ما دوست داریم با خانواده خود راحت باشیم و بگو بخند کنیم، همسرمان هم چنین تمایلی دارد در آن صورت بسیاری از آن دلخوری ها مرتفع خواهد شد.

      متأسفانه با تمام تأکید هایی که روانشناسان حوزه خانواده در رابطه با منع دخالت خانواده شوهر و زن در زندگی تازه عروس و داماد دارند اما باز هم شاهد دخالت ها ی نابجای آن ها در زندگی زوج جوان هستیم و همین امر باعث دلخوری و گاهی تنش های عمیق در ارتباط زوجین می شود. اما برخی نوعروسان خواستار آنند که مهارت های برخورد با این نوع دخالت ها را یاد گرفته تا بدون اصطحکاک های ذهنی و روانی، رابطه صمیمانه بین عروس و خانواده همسرش پا برجا باشد. در چنین شرایطی با خویشتنداری و بدون تحکم و داد و بیداد به آن ها بگویید که در رابطه با گفته های آن ها فکر خواهید کرد. در ادامه دیگر نیازی نیست چیزی به آن ها بگویید. چنانچه موضوع به همین جا ختم نشد و باز هم شاهد اظهار نظرات نابجای آن ها شدید یادآوری کنید که در موقعیت مناسب با همسرتان مشورت کرده و تصمیم می گیرید. به یاد داشته باشید اغلب خانواده ها واقعا می خواهند در حق فرزندان خود دلسوزی کنند اما گاهی شیوه مناسبی برای این کار انتخاب نمی کنند، پس به آن ها به چشم توطئه گرهای خبیث نگاه نکنید.

      با تمام مراقبت هایی که در جهت دلبری کردن از خانواده همسر به وجود می آوریم، باز هم شرایطی پیش می آید که ما در آن شرایط دچار مشکل می شویم. در این شرایط اول بهتر است مسئله را به روشنی برای خود باز کنیم. به شکل کاملا منطقی ببینیم که مشکل اصلی من با آن ها در چیست. سپس به جای اینکه مشکل را فقط از زاویه دید خود ببینیم از نگاه مادرشوهر یا خواهرشوهر به آن بیندیشیم. هم اکنون موضوع را دوباره بررسی می کنیم. ببینیم مسئله چقدر برایمان مهم است. گاهی اوقات نیاز است از برخی مشکلات و ناراحتی های عبور کرد. چشم پوشی از خطاهای دیگران، آرامش روحی و ذهنی زیادی را برای ما به ارمغان می آورد. اما اگر مشکل را واقعا جدی تلقی می کنید بهتر است آن را با همسرتان در میان گذاشته و راه حل های مختلفی را برای برطرف کردن آن در نظر بگیرید.

      از مهم ترین رکن های رفتاری که لازم است هر دختر و پسر جوان به آن واقف باشد حفظ ادب و احترام نسبت به بزرگتر ها است. هرگز با الفاظ ناخوشایند و نازل و دور از شأن یک انسان باوقار با خانواده همسرتان صحبت نکنید. اگر مادر شوهرتان دوست دارد که گاهی او را برای خرید و آشپزی و نظافت همراهی اش کنید، حتما این کار را بکنید چرا که صمیمیت و مهر بین شما و او را دو چندان می کند. اما یادتان باشد این کار را به برنامه همیشگی و روزانه خود تبدیل نکنید چرا که به دنبال آن شاید شاهد انتظارات نامعقول باشید، البته شناخت ظرفیت ها به شما کمک می کند برنامه ریزی بهتری در این باره داشته باشید.

      شناخت حریم هر خانواده و احترام به آن یکی از نکات بسیار مهم برای داشتن یک زندگی توأم با آرامش است. خانواده همسر شما هم از این قاعده مستثنی نیستند، بنابراین در جدل های خانوادگی شرکت نکنید یا رفتار محتاطانه تری داشته باشید و از اظهار نظر کردن در برنامه های شخصی و خانوادگی آن ها بپرهیزید. در صورتی که بین شما و خانواده همسرتان اختلافی بوجود می آید قضاوت را برعهده همسرتان بگذارید، این کار حس اعتماد شما را به همسرتان نشان خواهد داد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      021-22354282

  • سلام.
    لطفا راهنماییم کنید.
    بنده 10ماه میشه که عقد کردم. البته ناگفته نماند ما 6 سال رابطه دوستی باهم داشتیم و طی این چند سال اختلافاتی پیش اومد اما چون همدیگه رو دوس داشتیم مایل به جدایی نبودیم. تا اینکه عقد کردیم. همسرم خیلی بهم وابسته بود طوری که تماموسایلش رو هم آورد منزل ما و با من تو اتاقم زندگی میکنیم. همسرم چند وقتی هست که دارن ازم فاصله میگیرن و به خانوادشون روز به روز نزدیکتر میشنو منو تو خونه تنها میذارن. طوری که 3 الی 4 ساعت بدون من بیرون از خونه سر میکنن یا میرن منزل پدریشون.
    یا اینکه با همکارا و دوستاشون اوقات فراغت رو میگذرونن. البته شاید بنده هم مقصر باشم و بهشون گیر میدم چون دوس دارم همیشه پیشم باشن. من دارم داغون میشم و اون اصلا باکش نیس و به تفریحاتش ادامه میده و تنها کسی که این وسط داره میسوزه من هستم.

    • در این مورد حتما " با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • باسلام.

    من چند وقته یه مشکل خیلی بزرگ تو خونه دارم.من از نظر روحی خیلی تحت فشارم چون سال سومی هست که میخوام کنکور بدم واقعا خیلی استرس دارم.

    از طرفی حس میکنم کسی درکم نمیکنه یعنی هرچی میگم سوء برداشت میشه همه فکر میکنن من میخوام لجبازی کنم یا اذیتشون کنم درصورتی که واقعا قصد من این نیست.من خانوادمو خیلی دوست دارم وواقعا بهشون وابسته ام. میدونم که اونا هم منو خیلی دوست دارن ولی ما تو خونه به طور متوسط هفته ای یه بار یا دوبار دعوا میکنیم و من وقتی دیگه اعصابم خیلی بهم میریزه تیکه میندازم و کنایه میزنم البته الان خیلی کمتر این کارو میکنم ولی به هرحال کنایه باعث ازار طرف مقابلم میشه. تو خونه خودمم کنایه میشنوم مثلا اینکه میگن توهیچی نمیشی. تو همش میخوای مادر اختیار تو باشیم یا تو تا میبینی ما میخوایم بریم بیرون دعوا راه میندازی.من واقعا دوست دارم خانوادم شاد باشن و برن گردش و تفریح.ولی نمیدونم چرا اونا برعکس فکر میکنن.خودمم گاهی میشینم فکر میکنم احساس میکنم یه حرفاییشون یا یه رفتاراییشون با اینکه میدونن من حساسم رو این حرف یا رفتار تکرار میکنن و باعث میشن من خیلی اذیت بشم و همینم باعث بحث و جدل و داد و فریاد میشه.گاهی فکر میکنم شاید از قصده واسه اینکه اعصابم خورد بشه و تمرکزم بهم بریزه و نتونم کارمو انجام بدم.ولی وقتی اروم میشم میفهمم که منو خیلی دوست دارن و هرکاری واسم میکنن.اما نمیدونم چجوری این دعواها رو از بین ببرم.گاهی وقتا فکر میکنم اگه بمیرم دیگه هیچ دعوایی تو خونه وجود نخواهد داشت ولی واقعا از خود کشی میترسم.از طرفی میدونم مامان و بابامم ناراحت میشن.

    بعضی وقتا به سرم میزنه برم یه شهر دور یه رشته ای بخونم فقط واسه اینکه شاید با دور بودن این مشکل حل شه.

    یه مشکلی هم که توخونه ی ماهست اینه که موقع دعوا هیچکس سعی نمیکنه بحث رو تموم کنه یا بقیه رو اروم کنه همه کشش میدن و بیشتر داد و فریاد میکنن.این اتیش معرکه رو بیشتر میکنه.من واقعا نمیدونم که همه ی تقصیر از منه یا نه ولی میخوام این مشکل حل بشه.لطفا کمکم کنید...

    • این توصیه هارو جدی بگیرید

      برای کاهش استرس و افزایش کارایی ذهن، در این چند روزه باید نسبت به روزهای گذشته برنامه غذایی متفاوت داشته باشید، اما نه آنقدر که این تفاوت به ضرر شما تمام شود...
      استرس, کنکور, کنترل
      چگونه میتوان استرس کنکور را کنترل کرد
      برای کاهش استرس و افزایش کارایی ذهن، در این چند روزه باید نسبت به روزهای گذشته برنامه غذایی متفاوت داشته باشید، اما نه آنقدر که این تفاوت به ضرر شما تمام شود. ترک کردن برنامه های همیشگی، نداشتن تفریح و استراحت و نخوردن غذای مناسب شاید به نظر شما تاثیر چندانی در نحوه آزمون کنکور نداشته باشد اما نظر متخصصین چیز دیگری است. آنها برای کاهش استرس و اضطراب در این روزهای آخر، توصیه های عملی فوق العاده ای دارند .
      ۱) توصیه شماره :۱ خوب بخوابید
      دکتر درستی، متخصص تغذیه، به داوطلبان کنکور توصیه می کندکه در شب های باقیمانده شام سبکی بخورند تا راحت تر بخوابند و در وعده های روزانه هم، غذاهای حاوی کربوهیدرات های پیچیده مثل نان، برنج و سیب زمینی بخورند چراکه این مواد در طول روز به تدریج آزاد شده و توانایی ذهنی را گسترش می دهند. دکتر درستی تاکید می کند: اضطراب و دلهره و کابوس کنکور آرامش و آسودگی را از داوطلبان گرفته و مانع از آن می شود که با خیالی راحت به پاسخگویی سوالات بپردازند. با توجه به اینکه در ایام امتحانات خواب و تغذیه داوطلبان براثر استرس دچار بی نظمی می شود، خانواده ها باید این استرس را از دوش جوانان بردارند تا آنها با آسودگی خیال خود را جهت امتحان آماده کنند .
      دکتر عشایری، متخصص اعصاب و روان هم می گوید : از آنجایی که در کنکور سرعت، دقت و صحت مطرح است، بنابراین داشتن خواب منظم و تغذیه مناسب برای داوطلبان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین چون مغز محل یادگیری و حافظه مکان پردازش است، خانواده ها باید به تغذیه مناسب، خواب کافی و تفریح سالم فرزندان خود توجه بیشتری داشته باشند. دکتر عشایری به کلیه داوطلبان توصیه می کند: از تمرین و مطالعه در شب های باقیمانده به کنکور پرهیز کنید، زیرا با بر هم زدن سیستم بدنی شما، استرس مضاعفی را به شبکه عصبی وارد می کند و این واکنش به صورت خستگی و احساس دلهره بیش از حد منجر به اختلال در حافظه و یادگیری می شود .
      ۲) توصیه شماره :۲ زیاد فکر و خیال نکنید
      این برای کمتر از هزارمین بار: داشتن کمی استرس برای داوطلب طبیعی است و می تواند خلاقیت را در داوطلب ایجاد کند و به زندگی او نظم دهد و موجب افزایش کارایی در زندگی او شود .
      دکتر عشایری در این باره می گوید: استرس مفید، عشق با فرزانگی برای یادگیری، پیمودن و روشنگری است و بنابراین داوطلبان باید با عشق و علاقه درس بخوانند، نه به خاطر ارزش های خاصی که جامعه برای آن قایل است . همین یک نکته برای رفع استرس کافی نیست؟
      از سوی دیگر، دکتر یوسف سمنانی، روان پزشک، اعتقاد دارد که اصولا امتحان بدون اضطراب و استرس غیرطبیعی است. دکتر سمنانی می گوید: وجود اندکی اضطراب میزان یادگیری و دقت برای پاسخگویی به سوالات را بیشتر می کند. اضطراب هنگامی نگران کننده است که در عملکرد فرد تاثیر منفی داشته باشد که البته مرز بین اضطراب طبیعی و غیرطبیعی باید شناسایی و درصدد رفع آن برآمد .
      دکتر سمنانی یادآور می شود: در برخی از افراد اضطراب به صورت علایم جسمی نظیر شکم درد و سردرد تظاهر می کند که گاهی به افت تحصیلی منجر می شود. برای رفع این اضطراب باید قبل از امتحان از روشهایی نظیر relaxitionاستفاده کرد. روش هایی که در آن، فرد کلیه عضلات را شل کرده و با کشیدن نفس عمیق به حالت آرامش می رسد .
      ۳) توصیه شماره :۳ معتاد نشوید !
      درباره این که داوطلبان نباید از داروهای خواب آور یا آرام بخش استفاده کنند، احتمالا نباید خیلی توضیح داد. متخصصان می گویند به جز استامینوفن ساده، آن هم در صورت سردرد، هیچ داروی دیگری نباید مصرف کرد. دکتر سید علی کشاورز، متخصص می گوید: اگر داوطلبان کنکور احساس استرس شدیدی دارند، می توانند ۱ تا ۲ لیوان "جوشانده لیمو عمانی"، "گل گاو زبان" و "سنبل الطیب" مصرف کنند .
      دکتر کشاورز تاکید می کند: داوطلبان کنکور در دو روز پایانی از وارد کردن فشار و استرس به خود خودداری و برنامه غذایی متعادلی را رعایت کنند. توجه به تغذیه مناسب و داشتن تحرک، موجب کاهش استرس و افزایش شادابی در داوطلبان کنکور می شود .
      ۴) توصیه شماره :۴ لبنیات بخورید، اگر می توانید
      برای کاهش استرس، به داوطلبان کنکور توصیه می شود از مصرف لبنیات غافل نشوند؛ به ویژه خوردن یک لیوان شیر ولرم قبل از خواب شبانه می تواند در برقراری آرامش نقش بسزایی داشته باشد. نکته اینجاست که خیلی از داوطلبان کنکور (وهمین طور غیر داوطلبان کنکور) به وعده غذایی صبحانه اهمیتی نمی دهند، در صورتی که نخوردن صبحانه، حتی می تواند باعث ایجاد عوارضی مثل افت قند خون، سستی و بی حالی، عصبانیت، بی حوصلگی، افسردگی و عدم انگیزه مطالعه و در نتیجه همه این ها، افزایش میزان استرس فرد شود .
      البته استفاده از لبنیات، نظر همه متخصصان نیست. چراکه اضطراب باعث به هم ریختن سیستم گوارشی می شود و به همین دلیل به افرادی که تجربه های ناخوشایندی با شیر داشته اند، توصیه می شود یک روز قبل از آزمون شیر نخورند .
      ۵) توصیه شماره :۵ مرور دروس هم حدی دارد !
      دکتر سید سعید صدر، روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با تاکید بر این که داوطلبان کنکور در روزهای پایانی از مرور مطالب خوانده شده خودداری کنند، می گوید: داوطلبان با تست زنی دانسته های خود را محک بزنند. دکتر صدر با اشاره به این که داوطلبان کنکور با فعالیت بدنی به خود آرامش بدهند، تاکید می کند: داوطلبان در روزهای پایانی نیم ساعت از وقت خود را به ورزش هایی همچون پیاده روی، نرمش و یا شنا اختصاص دهند و در این روزها هیچ وعده غذایی را از برنامه خود حذف نکنند .
      ۶) توصیه شماره :۶ تنظیم ساعت بیولوژیک
      حالات بدنی برحسب عادت در ساعات مختلف متفاوت است. کسی که عادت دارد بعدازظهرها دو ساعت بخوابد، اگر یک روز برای خوابیدن فرصت پیدا نکند، احساس خمودگی و کسالت می کند. کسی که عادت دارد در ساعات معینی مطالعه کند، در صورتی که بخواهد به اجبار این ساعات را تغییر دهد، نتیجه کمتری از مطالعه اش خواهد گرفت. به همین ترتیب ما به تجربه در ساعات متفاوت، عادات مختلفی پیدا کرده و بدن خود را با این شرایط تطبیق می دهیم .
      دکتر درستی می گوید: داوطلبان در روز کنکور حتماً باید سر ساعت معینی از خواب بیدار شوند تا بتوانند مسیر محل سکونت- محل آزمون را طی کنند و سر جلسه حاضر شوند. اگر در روزهای پایانی تا ساعات دیروقت شب برای درس خواندن بیدار بمانند، صبح دیر بلند شوند، هر موقع که خواستند صبحانه بخورند و خلاصه برنامه ثابت و یکنواختی منطبق با شرایط روز کنکور نداشته باشند، روز کنکور دچار مشکل می شوند .
      ۷) توصیه شماره :۷ شادابی تان را حفظ کنید
      آرامش با شادابی ارتباط مستقیم دارد. آن قدر حجم کار خود را زیاد نکنید و آن قدر به خود سخت نگیرید که هرچه به کنکور نزدیک تر شوید، خستگی و بی حوصلگی شما را فراگیرد. باید آن قدر سرحال و شاداب باشید که وقتی به روز کنکور می رسید با روحیه ای آماده سر جلسه آماده شوید. برای سرحالی و شادابی، رعایت چند نکته لازم است : اول نظم که درباره آن صحبت شد. دوم ورزش و نرمش که حتماً باید هر روز انجام شود. هر قدر که برایتان امکان پذیر است، بخصوص اول صبح، حرکات ورزشی انجام دهید. این توصیه را برای روزکنکور هم فراموش نکنید. سوم تغذیه مناسب است که درباره آن همین کنارها مفصل صحبت شده .
      ۸) توصیه شماره :۸ این بند را بدهید پدر و مادرها بخوانند
      کنکور تمام زندگی نیست و در صورت عدم موفقیت در کنکور، وقت برای جبران آن وجود دارد. پس لطف کنید و فضای خانه را آرام نگهدارید و از مقایسه توانایی های فرزندان خود با دیگران پرهیز کنید. خانواده ها باید به همان اندازه که به درس خواندن فرزندانشان اهمیت می دهند باید برای فراهم کردن محیطی آرام و بدون تنش هم تلاش کنند. نه؟
      کیفیت درس خواندن مهمتر از کمیت آن است و یک ساعت درس خواندن بدون اضطراب می تواند معادل ۱۰ ساعت درس خواندن با اضطراب مفید باشد. قبول دارید؟
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

  • باسلام من آرزو ۳۵ساله کارشناس ارشد مدیریت هستم وبعداز شکست از زندگی اولم بعداز ده سال مجددا به اصرار خانواده ازدواج کردم با یه آقایی که یازده سال ازمن بزرگتره الان حدودا دوماه است که از زندگی من میگذرد اما یه ترسی دارم چون من هرچقدر بی شیله وپیله هستم وحرفایم را بی منظور میزنم دیه حالت بچگانه اما شوهرم خیلی حساس وزود رنج ومثل ارتشی ها مقرراتی کار به جایی رسیده که میترسم حرف بزنم که مبادا ایرادی بگیره هنوز این زندگی روشروع نکرده خسته شدم لطفا راهنمایی کنید😞😞😞😞

    • تفاوت های رفتاری همدیگرو بشناسید و بر همون اساس رفتار کنید ..
      ولی قبلش حتما با ایشون در وقتی مناسب صحبت کنید ... و گرنه اگر اخلاقش به این صورت باشه نمیتونید به تغییرش امیدوار باشید و باید خودتونو بر این اساس تغییر بدید