1
خسته شدم
سلام من 15سالمه و مشکلات زیادی دارم الکلی بودن داییم و بدهکار بودنش و اینکه هفت ماه پیش کسی که دوسش داشتم منو پس زد واقعا دیگه خسته شدم دلم میخواد بمیرم تا الانم اگه خودکشی نکردم فقط به خاطر خواهرم بوده
سلام من 15سالمه و مشکلات زیادی دارم الکلی بودن داییم و بدهکار بودنش و اینکه هفت ماه پیش کسی که دوسش داشتم منو پس زد واقعا دیگه خسته شدم دلم میخواد بمیرم تا الانم اگه خودکشی نکردم فقط به خاطر خواهرم بوده
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و ناکامی شما با توجه به شکست عاطفی که داشتید کاملا قابل درک است.
اما ارتباط بین الکلی و بدهکاری و به طور کلی مشکلات دایی شما با شما کمی مبهم و نامشخص به نظر می رسد.
چرا که هر کسی خودش مسئول مشکلات و مسائل مربوط به خوش و یا رفتارها و پیامدهای طبیعی رفتارش است.
و هر کسی بر اساس خواسته و نیاز و ادراک خودش عمل می کند که ما اگر بخواهیم بر رفتار دیگران تمرکز داشته باشیم، حتی اگر آن افراد برای ما مهم و عزیز باشند، به بیراهه رفته ایم و انرژی و زمان خودمان را صرف امری غیرقابل کنترل کرده ایم و مدام احساس ناکامی ناشی از نرسیدن را تجربه خواهیم کرد و در نتیجه گرفتار افسردگی خواهیم شد.
پس بهتر است تمرکزتان را بر مسائل مربوط به خودتان قرار دهید چون شما هم نمی توانید ناجی کسی باشید و فقط باید به خودتان پاسخگو باشید و در مسیر رسیدن به خواسته های واقع بینانه و نیازها و اهداف خودتان تلاش کنید.
مسلما تجربه یک رابطه ای که برای ما دوست داشتنی و خوشایند بوده و بعد از دست دادن آن می تواند برای هر فردی خیلی دردناک و ناراحت کنند باشد.
اما این هم بخشی از واقعیت است که گاهی بر خلاف میل ما پیش می رود.
هر کسی حق انتخاب تصمیم گیری دارد و به هر دلیلی ممکن است ما کسی را انتخاب کنیم که انتخاب او نباشیم.
از آنجا که این هم باز تحت کنترل ما نیست فقط می توانیم آن را به عنوان یک واقعیت ناراحت کنند و اصطلاحا سیلی واقعیت
(کتابی با همین نام از انتشارات سایه سخن ترجمه و به چاپ رسیده است که خواندن آن به شما توصیه می شود البته اگر علاقه مند به مطالعه باشید و می تواند به شما کمک کند) بپذیریم و درد و رنج ناشی از آن را حس کنیم و اجازه دهیم که این دوران طی شوند و کمی فرصت به خودمان بدهیم که این زخم التیام پیدا کند.
خیلی از نظریه پردازان حوزه روانشناسی تجربه ناشی از شکست عاطفی را با تجربه ناشی از سوگ عزیزان و غم فقدان آنها یکی دانسته اند.
وقتی فردی از میان ما می رود مسلما هیچ راهی نداریم جز اینکه آن را بپذیریم و با غم آن کنار بیاییم.
معمولا افراد مراحلی مانند خشم، انکار و غم را تجربه می کنند که راه گریزی از اینگونه احساسات و هیجانات وجود ندارد و فقط باید طی شود.
با توجه به اینکه خیلی کم درباره مشکلاتتان توضیح دادید و ظاهرا دغدغه های زیادی در ذهنتان دارید و با توجه به خلق پایینی که اکنون تجربه می کنید و افکار خودکشی که در سرتان دارید، به شما توصیه می شود حتما از طریق مراجعه به یک روانشناس مشاوره و کمک حرفه ای در این زمینه دریافت نمایید تا در جهت بهبود حال خودتان اقدام موثری انجام داده باشید.