سلام. من ۳ماهه عقد کردم.شوهرم و برادرم اختلاف عقاید دارن. که البته از این موضوع شوهرم بیخبره و من میدونم. برادرم دوست نداره با شوهرم رفت و آمد کنه.من هم تا حدودی این رفت و آمدها رو کنترل کردم.اما چون هنوز عقدم و خونه بابام زندگی میکنم و برادرم هم مجرده بعضی اوقات شوهرم که خونه ما میاد داداشم ناراحت میشه و هربار دعوا میشه تو خونمون.و این ماجرا من رو واقعا خسته کرده. علاوه برای مشکل.مشکلات دیگه هم عذابم داره میده.مشکلات مالی از یک طرف. طرز تفکر خودم هم داره اذیتم میکنه.هر رفتاری که با شوهرم میکنم و هر حرفی که میزنم مجدد میام بارها و بارها به حرفهام فکر میکنم. و همش میگم کارهام ایراد داره. ما ۵تاخواهر برادریم. که همه از من بزرگترن. دوتا خواهر های اولیم ازدواج کردن و یه برادر و یک خواهر بزرگترم مجرد توخونه ان‌.تو خانواده همش درمورد یکی از خواهرهای متاهلم حرفه که اون شوهرش رو پررو کرده. و همش من رو مقایسه میکنن و میگن که تو شوهرت رو پررو نکن. و هر حرفی که من میزنم با شوهرم و مشکلی به وجود میاد همه تو خانواده میگن داری شبیه خواهرت میشی داری شوهرت رو پررو میکنی.و من مدام درگیرم که چیکار کنم که شوهرم پر رو نشه. و وقتی مطابق میل خانواده ام پیش میرم شوهرم ازم ناراحت میشه. من موندم این وسط واقعا دیگه خسته شدم. خسته شدم همش درگیر اینم که الان این حرف رو زدم خوب بود یا بد. الان خانواده ام بفهمن دعوام نکنن. الان اینجوری کردم شوهرم ناراحت نشه. الان نکنه با این کارم دارم شوهرم رو پررو میکنم. نکنه با این کارم فکر کنه من هیچی بلد نیستم. نکنه با این کارم کاری کنم از چشمش بیفتم. و هزارتا نکنه های دیگه. مغزم داره منفجر میشه. احساس میکنم همه دارن بهم فشار میارن. میدونم خانواده ام دارن درست میگن.اما نمیتونم به فکر اونها جلو برم. و این هم داره اذیتم میکنه. حس میکنم توانایی زندگی ندارم. حس میکنم بلد نیستم زندگیم رو اداره کنم. نمیدونم چیکار کنم همه از دستم راضی باشن. تو زندگیم مشکلی بوجود نیاد. فقط میدونم خسته شدم. از دست همه خسته شدم. دوست دارم برم جایی که نه خانواده ام باشن نه شوهرم.هیچکس نباشه.فقط خودم باشم با یکسری آدم هایی که مهم نباشه چجور جلوشون رفتار میکنم و خود واقعی ام باشم. راحت حرف بزنم. راحت بخندم. راحت غذا بخورم. میدونم ایراد از منه. میدونم مشکل دارم من. اما نمیدونم چیکار کنم. نمیدونم چجوری مریضیم خوب بشه. اصلا نمیدونم چیکار باید بکنم