سلام وقت بخیر. من دختری ۲۶ ساله هستم فوق لیسانس فیزیک دارم. دوماه پیش تصمیم به ادامه تحصیل تو رشته مورد علاقم گرفتم و بصورت جدی و مصمم روزی ده ساعت شروع به خوندن کردم. خواستگاری سنتی اومد که من بدلیل درس خوندن نمیخواستم بپذیرم ولی از جانب خانواده و اطرافیان تحت فشار پذیرفتم و مراحل اشنایی رو پیش بردم، بعد از یک هفته بدلیل یکسری اختلافات مذهبی جواب منفی دادم که چون اقاپسر خیلی مصمم بودن با واسطه گری خواهر و معرف و با صحبت کردن با من مساله رو حل کرد و رابطه رو از سر گرفتیم، بعد از سه هفته اومدن خواستگاری، و دو روز بعد خواهرشون منو دعوت کرد خونشون و همه اعضا حضور داشتند غیر از مادر! وقتی برگشتم خونه از اقا خبری نشد و معرف پیغام فرستاد که برات ارزو خوشبختی کردند گویا مادر و خواهر ظاهر رو نپسندیدن. از نظر ظاهر چهره خیلی زیبایی دارم ولی از لحاظ قد ریزمیزه ام قدم ۱۵۸ هست. من از اونروز تا الان با وجودیکه هنوز جواب مثبت نداده بودم و دودلی داشتم ولی به شدت ناراحتم اعتماد بنفسم صفر شده و هیچ تمایلی به درس خوندن ندارم دیگه. کل زندگیم به هم ریخته حوصله انجام هیچ کاری ندارم و فکر میکنم یک ایراد خیلی بزرگ دارم دلشکسته و ناامید شدم ، از اونجا که خانواده ها تحقیقات کرده بودن و تصمیم داشتیم وقتی تصمیم قاطعانه گرفتم نامزد کنیم ،کل ذهن من درگیر همچین هیجاناتی شده و نمیتونم خودمو جمع کنم. به شدت از اون اقاپسر رنجیده ام و مدام فکرم مشغوله. چطور میتونم از این مرحله عبور کنم و جبران اون زمانایی که نتونستم درس رو بخونم بشه؟ممنونم