خودکشی
سلام و درود . دختری ۲۰ ساله هستم
مدتیه که دارم به خودکشی فکر میکنم
هیچ انگیزه و دلیلی برای زندگی رو ادامه دادن نمیبینم
از جانب همه اطرافیانم محبت دریافت میکنم
سطح رفاه نسبتا خوبی دارم و همیشه با احترام و عشق با من برخورد میشع
منتها نمیدونم . حس میکنم جسارت زندگی کردن ندارم
هیچی وجود نداره که بخوامش و تا حالا هم فقط بخاطر کسایی که دوستم دارن زندگی کردم . خصوصا پدر و مادرم که میدونم نبود من داغونشون میکنه .
نمیدونم چیکار کنم . هیچی خوشحالم نمیکنه .
دائم احساس سرخوردگی و ناراحتی دارم ولی تظاهر میکنم که خوبم
آرزو میکنم کاش هرگز به دنیا نیومده بودم
خسته ام از این مساله که هیچ چیز نمیخوام توی زندگیم
از اینکه دائم بین دوراهی خودکشی و زندگی کردن بخاطر مامان بابامم.
خیلی اوقات تنها میشم . به سرم میزنه که برم پشت بوم و خلاص کنم خودمو
ولی نمیتونم هم خودخواه باشم.
نمیدونم دردم چیه . فقط هیچ دلیلی نمیبینم برای ادامه دادن بجز اینکه خانوادم آسیب میبینن بعد من .:)
سلام به شما نگار جان
ببین عزیزم علایمی که بیان می کنید از نداشتن انگیزه ، احساس سرخوردگی ، افکار خودکشی و… همه نشان از افسردگی دارد افسردگی با علایم شناختی ، هیجانی ، فیزیولوژیک و رفنتاری در افراد می تواند خود را نمایش بدهد و به مرور باعث می شود که فرد از مسیر اصلی که دارد خارج شود و شرایط روحی و عملکرد او بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرد .
علایم اصلی افسردگی می تواند شامل موارد زیر باشد :
کندی در انجام کارها یکی از ویژگیهای رفتاری برجستهی افراد افسرده است. افراد افسرده در گفتوگو با دیگران جملههای کوتاه و منفی به کار میبرند. از نظر فعالیت جسمانی سست و غیرفعالند. دوست دارند ساعتها در رختخواب بمانند و همیشه خود را بدون انرژی و خسته میدانند. انجام کوچکترین کاری انرژی بالایی از آنها میگیرد و در بیشتر واکنشهای جسمانی کند و کمتحرک هستند و بیشتر گوشه گیری می کنند و روابط آنها محدود تر می شود .
حساس پوچی، بیفایدگی و بیارزشی میکنند. آنها اعتماد به نفس پایین دارند و تواناییهایشان را دست کم میگیرند. افراد افسرده بر این باورند که نمیتوانند از وضعیتی که در آن هستند بیرون بیایند و هیچ کس نمیتواند به آنها برای بهبود کمک کند همان چیزی که شما ان را با احساس سرخوردگی بیان می کنید.
افراد افسرده دچار هیجانات منفی هستند و دیگران آنها را افرادی ناامید، دلسرد، پریشان، ناراحت و اندوهگین مینامند. کسانی که دچار اختلال افسردگی هستند حساسند و زود به گریه میافتند. گریههای آنها طولانی و دورههای آن نزدیک به هم است. کم پیش میآید که هیجانهای مثبت و شادمانی در افراد افسرده پدید آید. آنها بیانگیزه و کمحوصله هستند. حتی به انجام سرگرمیها و کارهایی که تا پیش از افسردگی برایشان لذتبخش و شادیآور بوده تمایلی ندارند و شادشان نمیکند. آنها به گوشهگیری علاقهمند هستند و تمایلات جنسی آنان نیز به شدت کاهش مییابد.
برخی از افراد دچار کاهش وزن و برخی دچار افزایش وزن میشوند این به دلیل تغییرات در اشتها می باشد که می تواند به صورت پرخوری و یا کم خوری خود را نشان بدهد . آنها نسب به دوران پیش از افسردگی کمتر یا بیشتر غذا میخورند. آنهایی که دچار پرخوری هستند حتی در هنگامی که گرسنه نیستند هم دست از خوردن نمیکشند یعنی پرخوری عصبی دارند و در بیشتر مواقع خود فرد با دقت کردن به این رفتارش متوجه این سبک غذا خوردنش می باشد . و کسانی که میلی به غذا خوردن ندارند بیشتر غذاها را بیمزه میدانند و احساس بیاشتهایی میکنند. این تغییر در عادت غذایی میتواند زندگی فرد را به خطر بیاندازد. یکی دیگر از نشانههای جسمانی افسردگی، یبوست است. افراد افسرده ممکن است چند روز پشت سر هم به دستشویی نروند که بیشتر بخاطر ترشح هرمون ها در زمان افسردگی و سبک غذا خوردن ان این مشکل رخ می دهد .
بیخوابی و اختلال خواب یکی دیگر از شکایتهای اصلی کسانی است که دچار افسردگی هستند و گاهی نیز حتی فرد تنها به دلیل مشکلات خواب ممکن است مراجعه کند . آنها به سختی میتوانند بخوابند و خوابشان کوتاه است به گونهای که بارها در طول شب از خواب میپرند. پیاپی کابوس میبینند و پس از بیدار شدن از خواب، باز هم احساس خستگی و ناتوانی میکنند. همین باعث میشود که افراد افسرده ساعتهای طولانی از روز و شب را به خوابیدن بگذرانند.
با توجه به اینکه شما یک خانم هستند ممکن است با این مشکل نیز روبرو شوید در خانمها افسردگی میتواند سیکل عادت ماهانه را نامنظم کند و حتی برای یک یا چند ماه عادت ماهانه را تجربه نکنند.
در این مسیر طی کردن یک دوره درمانی می تواند کمک کند تا شما شرایط روحی بهتری را تجربه کنید و بتوانید از داشته های خود برای مسیر موفقیت و احساس رضایت استفاده کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳