با سلام من پنجً ساله ازدواج كردم با توجه به اينكه قبل از ازدواج يك سال با هم دوست بوديم تقريبا ازش شناخت داشتم تا اينكه يك سال بعد از ازدواج متوجه شدم با كسي تلفني صحبت ميكنه و حرفش اين بود به اون طرف كه ببين ما امروز چند دقيقه تو خيابون همو ديديم ادامه بديم بيشتر وابسته ميشيم و اين حرفا
من ازش جواب خواستم و چند وقت بينمون مشكل وجود داشت با توجه به اين شرايط و اينكه باورم نميشد گفتم خب اشتباه كرده مهم اينه كه درس گرفته باشه اين ماجرا گذشت تا پارسال عيد كه من به شدت بهش مشكوك شده بودم پرينت خطشو گرفتم و ديدم ارتباط داره با كسي برگشت گفت يه دوستي ساده بوده و اشتباه كردم جوري شد من ديوونه شده بودم تا مدتها و من فكر كردم از اين دوستياي اينترنتيه چون ساده بوده حماقت كرده و رابطه عاشقانه نبوده تا اينكه يك بار ديگه من شك كردم كه نتونستم ثابت كنم اما قبل از سيزده بدر امسال بدجور مچشو گرفتم و فهميدم رابطه عاشقانه داشته و به جز مورد اول بقيشو مطمينم كه يه نفر هستش البته تو اين بازه هي بهم زدن و دوباره برگشتن به هم حالا دليل بخشيدنش تو دفعات قبل اين بوده كه نميتونه زندگي درستي پيش خانوادش بكنه و همش ميگفت جبران ميكنم و اگه منو از خودت بروني خودمو ميكشم و احتمالش زياده اين كارو بكنه حالا اين دفعه اخري تصميم بر جدا شدن گرفتم بدون اينكه ابروشو ببرم ولي همش در حال التماس كردنه و يه فرصت ديگه ميخواد منم شرط گذاشتم تمام مهريه شو بره ببخشه و تا وقتي من صلاح ندونم از هيچ وسيله ارتباطي استفاده نكنه اما ته دلم واقعا نميتونم با اين موضوع كنار بيام انگار دارم ترحم ميكنم بلايي سر خودش نياره ضمنا تو تمام اين سالها به شدت دروغ گفته بهم خواهش ميكنم راهنمايي كنيد ضمنا مشاوره هم ميرم اما نظر شما مهمه برام