با سلام دختری سیزده ساله دارم که حدود یکساله به گفته ی خودش عاشق بابای دوستش شده ومرتب خیال پردازی میکنه رابطه ی بین خودش ودوستش هم سر این مورد به پایان رسیده ازروزی که با دوستش قطع رابطه کرده به شدت اذیته وگریه میکنه هرچقدر سعی میکنم براش تو ضیح بدم وه عشق وعلاقه ی بیجا به آدم لطمه میزنه وباعث میشه همه نسبت بهت بدبین بشن ودوستای خوبت رو ازدست بدی اصلا به حرفم گوش نمیده همش دنبال اینه که هرحرکت پدر دوستش رو ربط بده به علاقه ی خودش .خسته شدم بسکه باهاش کلنجار رفتم مرتب تو ذهنش رویا پردازی میکنه شبم که میخوابه همین رویاها رو بصورت خواب میبینه.واصلا هم نمیتونه اینجور مسایلش رومخفی کنه جوری رفتار میکنه که همه متوجه میشن