من الان 2ساله از زنم جدا شدم بخاطر خیانتش بهم ولی چون خیلی دوسش داشتم و خیلی خاطرات خوب باهشون داشتم 3.5سال زندگی همش تو خاطترم هستن و فراموش نمیشن خیلی دوسشون داشتم همو نی بودم که میخواستم و خیلی هم باهم راه میومندن زندگیمون خیلی عالی بود ولی مشکل داشتن قبل از ازدواج با من یه رابطه ی طولانی با پسر همایشون یواشکی داشتن که عجیب علاقه داشتن به اون پسر همسایشون که البته اون پسره هم بهش گفته بود من باهات ازدواج نمیکنم ولی تا زمانی میخوای بیا پیشم وبرو زن من عاشقش بود و رابطش ادامه میداد با وجود ازدواج با من تا عاقبت بخاطر همین قضیه به طلاق منجرشد ولی من خیلی دوسش داشتم ونمی تونم فراموشش کنم چه کنم همش و همه جا بیاد خوبی هاش میوفتم البته شده جزوه خاطرات خوبم زندگیم که نمیخوام فراموشش کنم ولی اذیتم میکنه به نظرتون چه کنم