خیانت
سلام پسری هستم ۲۸ ساله چند وقت پیش متوجه شدم مادرم با یک فردا از فامیل در ارتباط است و به هم دیگه پیام های بدی رد و بدل میکنن و این رو هم بگم پدر من یکسال هست فوت کرده بعد از این که من متوجه موضوع شدم با مادرم صحبت کردم اما آن دائم انکار میکرد تا اینکه من رفتم و با تهدید در خانه آن طرف و آن طرف فرار کرد البته میدونم اشتباه کردم ولی در حالت عصبانیت چیزی نفهمیدم حالا از لحاظ روحی خیلی تحت فشار هستم من در یک روستای کوچیک زندگی میکنم تنها با مادرم و میترسم این موضوع باعث آبرو ریزی ما بشه چون من چهار برادر بزرگتر از خودم دارم آنها از موضوع خبر ندارن آن طرف مقابل هم خانشون با ما توی یک کوچه هست و من رنگش زدم و تهدید کردم ولی حالا خیلی تحت فشار هستم و از لحاظ روحی داغون حتی خواستم خودکشی کنم اما کنترل کردم خودمو حالا از شما کمک فوری میخواستم کمکم کنید که چطور میتونم با این قضیه کنار بیام
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل احترام هست اما در اینجا اینکه بیان کنید خیانتی رخ داده است کلمه اشتباهی می باشد چون مادر شما همسری ندارند که به ایشان بخواهند با رابطه خود خیانت کنند پس اینگونه ارتباط ها خیانت محسوب نمی شود .
در این مسیر دقت کنید که مادر شما نیز مانند هر انسان دیگری احساسات و نیازهایی دارند که باید به آنها توجه شود و اینکه شما به مادرتان بیان کنید بعد از فوت پدر دیگر هیچ احساس و نیازی نداشته باش غیر ممکن می باشد پس بهتر است از سرزنش کردن ایشان خوداری کنید و سعی کنید که از سمت ایشان نیز به این شرایط توجه کنید.
اینکه در محیط های کوچک اینگونه روابط می تواند با مشکلات بیشتری همراه شود بله یک امر طبیعی می باشد اما بهتر است در اول از هرگونه تصمیم گیری هیجانی خوداری کنید یعنی حتی اگر شرایط را آسیب زا می بینید در احترام با خود مادرتان صحبت کنید و دلایل خود را بیان کنید صحبت های ایشان را نیز بشنوید و بعد تصمیم گیری داشته باشید .
اینکه شما خودکشی کنید یک تصمیم هیجانی هست و هیچ کمکی به شما و یا خانوادیتان نمی کند در این مسیر نیاز است که از راحل هایی استفاده کنید که بیشترین سود و کمترین آسیب را به دنبال داشته باشد .