با سلام تورو خدا جوابمو زود بدید دارم دیونه میشم شبا حتی با قرص خواب هم نمیتونم بخابم من ادم پاک و صافی هستم با اینکه تحصیل کرده ام اما اطرافیانم تشویقم میکردن دختر باید ازدواج سنتی داشته باشه برای همین به پسر عموی بابام همین که اومدن جواب مثبت دادم همه تائید شون میکردن قبلا با خونواده اش وصلت هم کرده بودیم خیلی تعریف شوهرم میکردن کارمند بود منم فکر میکردم خوشبخت میشم جواب مثبت دادم دوران نامزدی کلا دوماه بیش تر طول نکشید مادرش به طرز عجیبی اصرار داشت پسرش باید زود ازدواج کنه همین که ازدواج کردیم از روز دوم رفتار های عجیب شوهرم شروع شد هر دفعه یه بهانه می گفت تو رو شبیه جن دیدم ازت میترسم کنارم نیا و فلان کلا پتو شو جدا میکرد فقط وقتی نیاز جنسی داشت می یومداز همون اولم فهمیدم که این اقا رفیق باز هست شبا تا ساعت سه و چهار تو یه کافه ها با رفیق هاش می نشست تا اینکه بعد شیش ماه پیامک دیدم مبنی بر خیانت اش اصلا باورم نمیشد خیلی نقش ادم های با حیا رو بازی میکرد خیلی تحقیق کردم فهمیدم دختره عشق سابقش بوده چون روابط ازادی داشته خونواده اش نزاشتن باهاش ازدواج کنه کار به دعوا کشید منم فهمیدم حامله هستم از بس ناراحت شدم و شوهرم باهام کتک کاری کرد بچم سقط شد بعد شیش ماه به اصرار پدربزرگم دوباره باهاش اشتی کردم دوباره بعد یک سال متوجه شدم با همون خانم هست دوباره باهاش دعوا کردم دوباره صبر کردم بعد چند وقت دیدم بهتر شده بهم گفتن بچه بیاری خوب میشه بچه اورد ام یه پسر دوباره امسال فهمیدم داره بهم خیانت میکنه اینم بگم گوشیش کلی رمز داره گاهی که خوابش عمیق میشه از طریق اثر انگشتش وارد گوشیش شدم اخه دوباره باهام بدرفتار شده بود و پرخاشگری میکرد بهم می‌گفت باهام حرف نزن کنارم نیا فهمیدم دوباره دنبال همون دختره اما اون ازدواج کرده داره طلاق میگیره اینم داشت با یکی از دوستای دختره حرف میزد و ازش آمار می‌گرفت فهمیدم عشق سابقش داره به شوهرش خیانت میکنه با یه مرد دیگه اس شوهرم می خاست کاری کنه از دوست پسرش جدا شه برای همین با یه دختر دیگه قرار گذاشتن واسه این دوست پسر عشقش پاپوش درست کنن کاری کنن که دختره با پسره دوست شه و اون عشق سابقش دلسرد بشه ازش از شوهرش هم که داشت جدا میشد دیگه راه فشنگ برای شوهرم باز میشد ناگفته نماند دختره به خاطر پول شوهرم ول کرد اخه شوهرم کار شو از دست داد و الان نزدیک یک ساله بیکاره دوباره امروز که گوشی شوهرم نگاه کردم دیدم با یه دختر دیگه ام چت میکنه حرف میزنه از عشق سابقش می‌گفت این دختره هم دلداریش میداد با هم حرف های عاشقانه می‌زد ن شوهرم بهش می‌گفت کاش یه همدم مثل تو داشتم عکس تو بر ام بفرست مو ها تو برام رنگ کن و فلان واقعا شکستم از درون من شیش اله با بی پو لیش ساختم تو خونه ی مادر شوهرم زندگی کردم همه ی طلا ها مو دادم بهش بخدا از محبت چیزی کم نذاشتم به جز نفس و عشقم چیزی صداش نکردم ارزو بود یه دفعه بهم پیام بده یه دفعه برام کلیپ عاشقانه بفرسته عقده ای شدم از بس باهام بد اخلاق نمیدونم چکار کنم تو خونواده ی ما طلاق گرفتن هم سخته میترسم لج کنه طلاق ام نده یا بچه امو ازم بگیره هیچ پول و پشتوانه ای ام ندارم دارم دیونه میشم همش فکر میکنم مگه من چی کم داشتم قیافه خونواده یا مگه بیسواد بودم الان کلا اینجوری شبا تا صبح با رفیق هاش هست بد اخلاق گاهی ام حمله میکنه بهم تورو خدا بگید چیکار کنم به خاطر بچه ام بازم صبر کنم یا طلاق بگیرم