سلام. یکی از دوستانم که همسر اقوام نزدیکمان میشد چهار سال پیش شوهرش میمیرد . امسال من و همسرم دنبال خانه برای خرید میگشتیم که متوجه شدیم این خانم قصد فروش دارد چند بار صحبت کردیم همسرم با اون صحبت کرد ولی جور نشد گفت صبر کنید هر موقع خواستم بفروشم خبر میدم. شوهر من ابزار فروشی دارد این خانم چند باری به مغازه اورفته و شوهر کارش را راه انداخته چه وسایل ابزار و چه عوض کرد ماشینش کمکش کرده. همه رو از اول من درجریان بودم تا وقتی که شوهرم گفت که پدر اون خانم زنگ زده که شما که میخواهین برید سفر مشهد دخترم بچه هاش (سه تا بچه داره)با برادش با شما هم سرویس بشن .من مخالفت کردم ولی شوهرم گفت به خاطر بچه هاش که از وقتی شوهرش مرده نتونستن جایی برن بزار با ما بیان برادش همراشه مشکلی پیش نمیاد.توی سفر خانم از لحاظ حجاب جلوی شوهر من هیچ رعایتی نمیکرد.سفرمون خوب یا بد گذشت. بعد از اون هم هر وقت کاری داشت به شوهرم میگفت اونم براش انجام میداد. چون پدرش از کار افتاده بود برادش هم سرباز.تا اینکه چند روز پیش اون خانم به من زنگ زده گفت که از قبل سفر شوهرت با من دوست شده بوده سفر مشهد با اسرار شوهر تو بوده و با حرف های عاشقانه منو وابسته خودش کرده الان که من عاشقش شدم زده زیر همه چیز میگه من خانوادم دوست دارم. اون خانم به من زنگ زد گفت راضی بشین منم بیام تو خانواده شما. از شوهرم پرسیدم ماجرا تعریف کردم .شوهرم گفت که از بعد مشهد اون خانم خودش مرتب زنگ میزد و من از هر ده تا زنگ یکی جواب میدادم یا اس میداده همه اس ها را نگه داشته بود و نشونم داد. توی همه اونا نوشته بود اون خانم که تو سفر مشهد من عاشقت شدم تکیه گاه من باش پشت و پناه ندارم . من که اومدم تو زندگیت زنت خودش میره کنار و…. و دست بردار هم نیست مرتب به شوهرم زنگ میزنه که عقدم کن یا صیغه ام کن شوهرم از تو اس ها که خوندم مرتب پیشنهادش رد میکرده. این کل قضیه ای بودکه اتفاق افتاده یا شوهرم توضیح داده . من الان تو این دو روز که متوجه شدم . داغون شدم از طرفی وقتی شوهرم توضیح میده حرفشو قبول میکنم به محض اینکه دور میشه از من میگم نکنه زنه راست بگه و شوهرم داره بازیم میده نکنه نقشه باشه اخه چرا زنه باید زنگ بزنه به من خودشو لو بده . چرا شوهر من که انقدر منو دوست داشت باید با اون حرف بزنه یواشکی حالا چه حرف عاشقانه چه دعوا . نمیدونم چه کار کنم چیزی هست که نمیتونم به کسی تعریف کنم تا راهنمایم کنه ابروی شوهرم میره. تنهایی دارم دیوانه میشم. شوهرم میگه قبلا این خانم با دو نفر دیگه هم این کار کرده ولی فکر میکردیم چون بیوه هست پشت سرش مردم حرف دراوردن . نمیدونم کی راست میگه کی دروغ . نمیخوام زندگی 10سالمو که کلش سختی بوده را راحت از دست بدم . میخوام برم به برادرش بگم شوهرم نمیزاره میگه برادش میکشدش . ما خودمون بی محلش کنیم دست از سرمون بر میداره . میترسم حرف شوهرم گوش بدم دوباره با یه بازی جدید شوهرم گول بزنه کمکم کنید