سلام.م.خسته نباشید.من چند روز قبل به طور اتفاقی زن داداشمو دیدم توی خیابون با یه پسر که نمیشناختمش.به محض دیدن سلام کردم بهش و وقتی برگشت رنگش پریده بود و هول شده بود و جواب سلام داد و بعدش هیچی نگفتم و خداحافظی کردم.این قضیه رو به داداشم نگفتم ببینم خودش چیزی میگه یا به روش میاره یا نه.یکبار بعد از اون قضیه دیدمش ولی رفتارش عادی بود مثل قبل و هیچی از اون روز و اون قضیه نگفت و به روی خودش نیورده.منم از اون روز فکرم خراب شده بدجور و همش افکار بد میاد توی ذهنم چون خیلی وقته ازدواج کرده با داداشم و مثل چشمام بهش اعتماد داریم و دختر خیلی خوبیه ولی اینکه با یه مرد تنها بیرون از خونه بود چون بدون همسرش هیچ وقت بیرون نمیره تنها اونم با مرد دیگه که منم اصلا ندیده بودمش تا حالا و نمیشناختمش.باهاشم رودروایسی دارم نمیتونم رودررو بپرسم ازش.موندم چیکار کنم.به داداشمم بگم میترسم زندگیشون از هم بپاشه.دارم دیوونه میشم کمکم کنید کار درست رو انجام بدم.ممنونم