خیانت
۲۸سالمه یکسالی میشه ک با ی دختر آشنا شدم،۳ ماه پیش با وجود شرایط بد مالی ک داشتم نامزد کردیم،واقعا تنها دختری هست ک اومد تو زندگیم فوق العاده عاشقشم و قبلا هم با هیچ دختری ارتباط نداشتم برای خودم حد حدودی داشتم و دارم،تمام زندگیمو بهش گفتم گذشتمو،وضعیت مالیم،اخلاقم،خانوادم،همه چی همه چیز
انصافا با این شرایطی ک داشتم واقعا درکم کرده و پای من مونده،تمام اکانت های گوشیم دست اونم هست،متاسفانه چند وقت پیش ی اسمس تو گوشیش دیدم ک قبل از من با ی پسری بوده اسمس های عاشقانه و تایم دیداری،نمیدونستم چکار کنم!بش گفتم گفت خط قرمز خودمو داشتم،ی چیزی بوده تموم شده،اصلا هم بش فکر نمیکنم،تو شدی تمام زندگیم،تو این دوران نامزدی چندباری با هم خلوت کردیم و س…ک…س متعارفی داشتیم،ولی اون نسبت ب من خیلی سرده من خیلی بهش توجه دارم ولی حس میکنم اون بمن بی توجهه،خیلی بهش گفتم ک نسبت ب من سرد نباش،اگر چیزی هست همین الان بگو با هم درستش کنیم تا دیر نشده ولی هربار گفته این سردی من نسبت ب تو در اوایل نامزدی طبیعی،خواب خوراک ندارم،شدیدن افسرده شدم،قصد خودکشی دارم،واقعا هم عشق واقعمیه نمیتونم ازش دل بکنم،سه روز در هفته هم در محل کارم ازش دورم واقعا بهش مشکوکم،شاید با خودکشی من اون راهشو پیدا کنه
تورو خدا کمکم کنید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که نیاز است شما خودتان برای مشکلات روحی و قصد خودکشی به روانشناس مراجعه حضوری داشته باشید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید ممکن است این موارد خطای شناختی شما باشد و با بررسی دقیق در این مورد بتوانیم به شما بهتر کمک کنیم .
بهتر است برای اینکه هردویتان بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید مشاوره پیش از ازدواج را دریافت کنید تا به هردوی شما در این مسیر کمک شود.
بهتر است سعی کنید در مشکلات راحل های حل مسئله بیشتری را تجربه کنید و از رفتارهای هیجانی خوداری کنید تا بتوانید نتایج بهتری کسب کنید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
باسلام واحترام بنده ۳۰سالمه چهارساله که ازدواج کردم ولی متاسفانه شوهرم اصلاهیچ توجهی به من نمیکنه.ووقتی که ازسرکارمیاد حتی تواتاق نمیادکه بهم سلام کنه.زود میره بیرون ودیگه نمیاد تاساعت دوازده شب سرشو میزاره میخوابه.طی این مدت خیلی تلاش کردم خیلی بهش محبت کردم باسیاست باش رفتارکردم ولی متاسفانه نتیجه نگرفتم.البته این سه ساله که بایک خانمی آشنا شده خانمه مطلقه است وهمش سرش بااون گرمه.پیامهاشو توی وات ساپ چک کردم حتی باهم میخوابن.ازلحاظ روحی وجسمی داغون شدم.توروخدابهم بگیدچکارکنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ روابط عاطفی و جنسی شما چگونه می باشد؟
۳٫دیدگاه شما در مورد رابطه همسرتان با این خانم چگونه می باشد؟
۴٫ در مورد این ارتباط با همسرتان صحبت کرده اید واکنش ایشان چگونه می باشد؟
سلام من یک خانم ۳۸ ساله هستم و شوهرم مرد ۳۹ ساله ۱۴ سال هست که ازدواج کردیم و یک بجه ۶ ساله هم داریم.هر دو پزشک هستیم در طول این ۱۴ سال تمام خرجای خونه با من بوده چون من تخصصمو زودتر گرفتم و او ۵ سال آزمون تخصص میداد.یک بار در طول زندگی ب روش نیاوردم ک همه چی از پول منه.چون پول من پول تو تبود .هیج وقت بد باهم حرف نزدیم.تا ایتکه بعد از دوره تخصص کلینیک زد ک من باهاش موافق نبودم چون ۲ میلیارد هزینه باید میکردیم اونم در یک شهر کوچیک و کم استقبال.و ب این دلیل هر روز داره شکست میخوره چون زیر بدهی رفته بوده و من خبر نداشتم بدون مشورت ماشینی ک ۱۶۰میلیون من داده بودم ۲۰ میلیون او رو فروخت و برای بار اول بهش گفتم ک با بدبختی پول این ماشین دراومده بود با بچه کوچیک کلی کار کردم و و در جواب گفت ک منو هیچ وقت دوست نداشته و تداره و میخواد بره عشق رو جای دیگه جستجو کنه.قبلا دیر وقت میومد خونه و بی حوصله بود هرچی میومدم باهاش حرف بزنم حرف نمیزد الان ۳ ماهه از خونه رفته هرچی بچم التماسش میکنه فایده نداره همه خاهر برادرا هم اومدن برا صحبت فقط گفته زندگی شخصیه خودمه و ب کسی مربوط نیست تو مشاوره ها هم حرف نمیزنه میگه من خودم همشو بلدم امید واهی ندین فقط درمورد حضانت بچع حرف بزنید.بچم ضربه روحی خورده…نظر شما چیه…احتمال میدیم کسی زیر پاش نشسته چون یک ادم دیگه ای شده ب نظر شما چیکار کنم