1
خیانت
با سلام
من یکماهی هست از رفتار های عجیب همسر برادرم پی بردم ایشون دارن به برادرم خیانت میکنند، البته یک مسیج از یک نفر که همیشه باهاش در تماسه این یکماهه اخیر دیدم با محتوی اینکه خانومم خطابش کرده بود.از طرفی برادرم با همسرشون با عشق فراوان ازدواج کردن 4 سال در رابطه بودن بعدش ازدواح کردن. از همه اینا سخت تر اینه که بچه ای دارند که سه ساله هستش.
حالا من نمیدونم راه درست چیه> چکار کنم؟ باکی حرف بزنم؟ باخودش صحبت کنم؟ با برادرم حرف بزنم؟ واقعا بر سر دوراهی هستم از طرفی نمیتونم چشم ببندم رو خیانت همسر برادرم چون برادرم واقعا اهمیت میده به همسرش. همه جوره سعی میکنه دلسوز باشه وهمراه . چه کنم؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و نگرانی و حتی خشم شما در این موردی که مطرح کردید کاملا قابل درک است.
اما بهتر است چندین نکته را در این راستا مورد توجه قرار دهید تا بتوانید بهترین تصمیم را در این زمینه بگیرید و در پیش از انجام هر اقدامی سوالات زیر را از خودتان بپرسید.
نخست این که از خودتان بپرسید اقعا این مسئله یا مشکل مربوط به چه فرد یا افرادی است؟
دوم این که واقعا شما چه کنترل یا اراده ای بر حل این مشکل دارید و آیا رفتارهای دیگران و زندگی رابطه هایشان تحت کنترل و اراده شما قرار دارد؟
سوم این که واقعا چه فرد یا افرادی در صورت وجود مشکل، مسئول رسیدگی و حل آن هستند؟
و در آخر تا چه اندازه بر اساس دیدن یک واژه می توان چنین احتمالی را مطرح کرد که بعد از بازگو کردن دیگر معنای دیگری ی یابد و شاید تهمت باشد و آیا این موردی که مطرح کردید واقعا برای قضاوت درباره کسی کافی به نظر می رسد و اگر غیر از این باشد و این فقط افکار نگرانی در ذهن شما باشد، آن گاه چه اتفاقاتی رخ خواهد داد و پیامدهای مطرح کرن این موضوع از سمت شما چه خواهد بود و آیا قابل جبران است؟
پرسش دیگری که وجود دارد این است ک بهتر است از خودتان بپرسید نقش شما در این میان چیست؟ قاضی؟ وکیل؟ جاسوس ؟ ناجی؟ و یا فط یک خواهر؟
این پرسش از این نظر مهم است که افراد با توجه به نقشی که دارند باید رفتارهای خودشان را تنظیم کنند
با توجه به این سوالات بهتر است برای خودتان مشخص کنید که واقعا بهترین راه چیست و اگر به این نتیجه رسیدید که این موضوع واقعا نه مربوط به شما می شود، نه تحت اراده و کنترل شما است، نه می تواند با اطمینان درباره چنین موضوع مهمی با این اطلاعات ناقص که می تواند صرفا یک سوء برداشت و نتیجه افکار نگرانی باشد، صحبت کرد و این که اساسا این مسئله به دو نفر دیگر مربوط می شود که دخالت به حریم آن ها جایز نیست، آن وقت بهتر است واقعا به موضوعات مربوط به خودتان بپردازید.
چرا که هر کسی نسبت به رفتارهای خودش مسئول است و هر کسی درون رابطه سهم و نقشی دارد و واقعا شما از داستان دقیق زندگی کسی خبر ندارید و نمی توانید درباره این گونه موارد قضاوت درست و دقیقی داشته باشید و افراد عاقل و بالغی که با یکدیگر ازدواج کرده اند خودشان هم می توانند از پس مسائلشان برآیند و بهتر است دخالتی از بیرون صورت نگیرد چرا که حتی اگر این موضوع واقعیت هم داشته باشد (اگرچه ظاهرا فقط در حد حدس و گمان است) ممکن است اوضاع را دشوارتر و پیچیده تر کند و شما مسئولیت آن ها را هم بر عهده ندارید بلکه خودشان در برابر زندگی خودشان مسئول هستند، همان طور که شما هم فقط در برابر زندگی خودتان مسئولیت دارید و به نظر می رسد بهتر است در این زمینه هم بیش از این تجسس نکنید.
اگر هم با وجود دانستن این موارد همچنان نمی توانید از مشغولیت ذهنی در این زمینه رها شوید بهتر است هرچه سریع تر به یک روانشناس یا مشاور مراجعه نمایید تا بدانید چگونه در مسیر زندگی خودتان و نیازها و خواسته های مربوط به خودتان و با در نظر داشتن حوزه اختیارات و دایره کنترل خودتان و تعیین اهداف و خواسته های واقع بینانه و دست یافتنی، در مسیر تحقق آن ها اقدامات موثری انجامدهید و بتوانید افکار منفی و احساسات ناخوشایند خودتان را به شیوه موثرتری مدیریت کنید به گونه ای که مانع مسیر درست شما نشوند.