20
خیانت
سلام .
چندین ماه است که متوجه شدم خیلی از حرفهایی که همسرم قبل از ازدواج به من میزده دروغ بوده . ایشون با چندین دختر ارتباط دارن و به همشون وعده ازدواج دادن .
هر چی بهشون تذکر میدم هیج فایده ای نداره . طوری رفتار میکنه که انگار من راه دیگه ای جز سوختن و ساختن ندارم .
تا جایی که میدونم این ارتباطات از طریق اس ام اس و چت است.
حسابی سر در گم هستم و هر روز آرزوی مرگ میکنم .
سعی میکنه همه چیز رو عادی جلوه بده و منو شاد کنه و قول داده همشون رو تموم کنه . اگر کوچکترین موردی از من ببینه حسابی ناراحت میشه ولی خودش اصلا رعایت نمیکنه
نمیدونم باید چه کار کنم . تو رو خدا یک راهی جلو پام بزارین
همسرم سالها به من خیانت کرده ان هم از نوع زنای محسنه ادامه زندگی برام خیلی مشکل شده ازش متنفرم جدایی ممکن نیست چون کسی از این موضوع خبر نداره نمی تونم با آبروی بچه هام بازی ک
خب متاسفانه آقایون تنوع طلب هستند و در این شکی نیست … دوست عزیز در زندگی اتفاقاتی میفته که باید بدون هیچ کم و کاستی واقعیت رو بپذیرید و با تمام سختی فراموش کنید … چون راهی برای اون نیست …. پس گاهی گفتن عبارت ” بی خیال” میتونه شمارو آروم کنه چون برای حفظ حریم خانواده و بچه ها باید تحمل کنید …
برای کم کردن این ناراحتی از نوشتن کمک بگیرید تا افکار پراکنده شمارو به بند نگارش بکشونه
ممنون از راهنماییتون آخه تو زندگی خیلی گذشت کرده بودم از لحاظ روانی هم مشکل داره بسیار شکاک عصبی و…است ولی به جایی رسیدم که: چه فکر می کردم چی شد؟ فکر می کردم وقتی پا به سن بذاره کلی ازم تشکر می کنه چون بچه هایم در این دوره زمانه بسیار مودب و دانشجودر سطح عالی هستند وخودم ده سال از اون کوچکتر وارشدم واز لحاظ زیبایی هم …ولی اون تا کارشناسی ادامه داده.
یه مدت بهش توجه نکن ولی به خودت خیلی برس آرایش کن با دوستات بگرد خوب لباس بپوش خونت تمیز نگه دار غذای خوب درست کن اصلا بهش توهین نکن ولی نسبت بهش سرد باش مثلا به گوشیش ور می ره اصلا برات مهم نباشه کاری به کارش نداشته باش صبر کن تا اعتراض کنه وقتی تو بهونه ای دستش ندی ولی اونو ناراحت کنی خودش نستقیم به موضوع اشاره میکنه اونوقت بگو اگه به کارش ادامه بده تو ازدست میده
تشکر عزیزم که برام وقت گذاشتی از وقتی که لو رفته بسیار شرمنده است وفکر نکنم دیگه تکرار کنه موضوع مدیریت بحران به وجود آمده است که اون دلمو شکست من به هیچ کس نگفتم واونم تا می تونست عذابم داد با نفهیدن حالم وانتظار روال عادی زندگی را داشت که نمی شد.
سلام من شونزده سالمه و اتفاقی خوردم به این پرسش وقتی خوندمش راستش احساستون رو درک نکردم چون تجربش نکردم ولی حتما ازار دهنده بوده که شما اینجا مطرح کردید و داره زندگیتونو میپاشونه که ارزوی مرگ کنید پس منم تا جایی که بتونم سعی میکنم کمکتون کنم
به نظر بنده حقیر اثری که محبت میذاره به دل ادما با هیچ چیز قابل مقایسه نیست پس سعی کن با محبت بری جلو. من پاسخ های بالا رو خوندم فک کنم همش پاک کردن صورت مسعله بود حتی جواب مشاور محترم(ایشون صاحب ظر هستند و من با کمال خاکساری این حرف رو میزنم)
به شوهرت محبت کن و برو دستشو بگیر حرفتو با مظلومیت بهش بزن و بهش بگو (من همسرتم و قاعدتا باید برات مهم تر از اونهایی باشم که باهاشون چت میکنی پس شوهر عزیزم اگه من برات مهمم بخاطر من اینکارو نکن )اخرش هم یه بوسه باعث میشه این قولش محکم تر بشه و سعی کن از کلمات محبت امیز استفاده کنی و شیک باشی و …
التماس دعا ،من اله توفیق
من دقیقا این کارها را کردم ولی نشد
سلام خانمی من ۳۱ سالمه هشت ساله ازدواج کردم به تازگی مادرشدم امیدوارم که هرچه زودتر مشکلتون حل بشه البته به امیدخداچون این مردهاازهیچ چیزی نمیترسن حتی خدا …..خیلی براتون متاسفم که به این مرحله از زندگی رسیدین خیلی مشکله من توزندگیم خیلی خیانتا دیدم ولی توبه گرگ مرگه…..هرکاری بکنی بازم نه خودتومیتونی گول بزنی ونه دلتو …..با یه بزرگترمشورت بکن کسی که بی طرف باشه جدازندگی کردن ازاین جورادماخیلی بهتره فقط به خاطر خودتون میگم چون هرروز بدتراز روزقبل میشن وچون پرده احترام وحیا دریده شده دیگه اصلا نمیشه مقابلشون وایستادخدایی نکرده فرداروزی،اگه خواستی اعتراضی بکنی حداقل دست روت بلندنکنه یادلتوبیشترازاین نشکنه غرورتوله نکنه تااینجابسشونه ….بازنمیدونم چی بگم خدابه فریادزنهای پاک ونجیب این دوره زمونه برسه فقط خودش میتونه ….توکل به خدابکنین من فداتشم
مرسی هانا جان ممنون از راهنماییت قربونت عزیزم.
تهدید ب طلاقش کن ( البته اگر مهریت زیاده )*
سلام من ۲۵ سالمه، من و شوهرم از قبل همدیگرو خیلی دوست داشتیم و به سختی به هم رسیدیم الانم یه بچه داریم،ولی زمانی که من حامله شدم گوشی همسرم دستم بود یهو پیامهایی دیدم که با یه دختر رابطه داشت،حس کردم دیگه همه چی واسم تموم شده،وقتی دید که فهمیدم باهام گریه کرد و التماسم میکرد که ببخشمش و ترکش نکنم و فقط دوروزه که با این خانم ارتباط داره اونم فقط تلفنی و خلاصه بعد از کلی حرف و… موندم و ادامه دادم ولی بعد از چند ماه دوباره یه پیام دیدم رو گوشیش و باز همون حرفا اومد وسط که گول خوردنو نمیدونم چرا یهو اینجوری شده و… و قسم خورد که اگه یه بار دیگه تکرار شد تنهام بزار و برو،منم ناچار موندم آخه دوسش دارم اونم منو خیلی دوست داره ولی نمیدونم چرا این کارو کرد،الان خیلی وقته گذشته ولی کاری ازش ندیدم ولی وقتی میره بیرون یا گوشیش دستشه بهش شک میکنم دیگه بهش اعتماد ندارم خیلی دارم عذاب میکشم نمیدونم چکار کنم وقتی هم اینجوریم میفهمه و مشکل درست میشه تو زندگیمون میگه بهم اعتماد کن هیچ وقت دیگه اتفاق نمی افته ولی من نمیتونم اعتماد کنم، لطفا راهنماییم کنید
خب شما که ایشون رو بخشیدید پس نشون میده بهش اعتماد کردید … به همین خاطر بهتره بیشتر از این ادامه ندید و با با صحبت کردن با همسرتون و نزدیک کردن ورابط زناشویتون میتونید اعتماد از دست رفته رو بدست بیارید و البته همه این وابستگی به رفتار شوهر شماست که بتونه از تکرار دوباره جلوگیری کنه
خیلی ممنون از راهنمایی تون مشاوره عزیز
کسی که اینجوری رفتارمیکنه بایدیه عمل اساسی انجام داد!اول ودوم بارتحمل وصبربعدش ترک کردن وی!اگردرست نشد!اجرادرآوردن مهرودرآخرطلاق وخلاص!دوستداشتن وعاشق بودن این نیست که شماروداشته باشه باکس دیگه هم باشه!درست نیست!
با سلام.من ۲۴سالمه و۴سال که ازدواج کردم ویک سال هست که عروسی کردیم.منو همسرم عاشق هم بودیم وهمه چیز عالی بود تا وقتی عروسی کردیم.بعد از عروسی شوهرم چون کارش ازاد بود شبا خیلی دیر میومد خونه گاهی اوقات ۲نصف شب.من همیشه اعتراض میکردم ولی گوش نمیداد بعد از یه مدت فهمیدم که معتاده ازش خواستم بزاره کنار گفت بهم وقت بده.شوهرم خیلی رفیق بازه وهمیشه به من دروغ میگفت.دو هفته پیشم اونو تو خونه با یک زن دیدم.دیگه ازش بدم میاد.من اومدم خونه ی بابام که طلاق بگیرم ولی خودش خواسته یه مدت صبر کنم.اصلا نمیدونم چه کار کنم.من نمیتونم با ادمی که این کارو باهام کرده دیگه زندگی کنم.کمکم کنید
درسته شرایط سختی رو میگذرونید ولی برای شما فرقی نمیکنه پس بهش فرصتی دوباره بدید و در این مورد حتما” از افراد معتمدی که در خانواده حضور دارند استفاده کنید … تا روند مهلت دادن شما و ترک کردن ایشون رو گواهی کنن … به هرحال اگر زندگیش رو دوست داشته باشه تلاش خواهد کرد و خودش رو از این وضع رها میکنه …در این مورد حضور مشاوری متعهد و مجرب در کنار هر دوی شما میتونه روند بازسازی این زندگی رو تسهیل کنه
خیلی ممنون از راهنماییتون.
واسه من دیگه همه چیز تموم شده . یک عمر مراقب بودم که کارهای خوب انجام بدم فقط از خدا خواستم یک نفر را تو زندگی ام بزاره که نماز بخونه و به من وفادار بمونه . قبل ازدواج مثل یک فرشته بود حالا تک تک حرف هاش دروغ از آب دراومده . به همه میگه مجرده حالم را به هم میزنه. از خدا متنفرم فقط به خودکشی فکر میکنم
سلام ستاره جان با تمام وجودم درکت می کنم به خاطر چه کسی میخای خودت رو بکشی تا راحت تر به کارای کثیفش ادامه بده گذر زمان دردهایت را التیام می بخشد مطمین باش اگه یه شماره بتونی بذاری باهات تماس می گیرم “زخم خورده”هیچ مشاوری هم نمی تونه راه کاری بهت بگه که خودش تجربه نداشته.
چطوری شماره بزارم؟ شما آی دی تون را بزارین