دخالت مادر شوهرم
با عرض سلام و خسته نباشید .من یکسال ک عقد کردم و از ۲ هفته بعد از عقدم مادر همسرم سر موضوعات پیش پا افتاده بحث راه می انداختند مثلا من در مهمانی ک ایشون داشتند من داشتم ظرف میشستم و همسرم گفتند شمابرو دیگ خیلی ظرف شستی ایشون ب همسرم گفته بودن چرا ب خانومت میگی برو مرد بده زن زلیل باشه بعدشم با من بحث کردن ک کلا کارهای منو نکن …و توی خونشون چندیدن بار دعا جادو پیدا شد و ب من تهمت زدند ک کارتو بوده …خیلی وقتا باهم خوب هستیم ولی یهو سر مسائل الکی با من و همسرم دعوا میکنند ک از اول عقدمون شاید ۷ ۸ بار این مسایل پیش اومده اخرین بحثی ک شد باهم خانه مادر بزرگشون بودیم و من همین طور رفتم توی اتاق دراز کشیدم تنهایی و ب همسرم گلایه کرده بودن زنت پر باد میکنه و من گفتم اشکال نداره زنگ میزنم میگم سو تفاهم شده و معذرت خواهیی میکنم و زنگ زدم کلی دعوا راه انداختند و برای بار چندم کلی ب من بی احترامی کردند ک تو از اول قدمت واسه من نحس بوده تو اومدی من مریض شدم…تو حسودی میکنی ب من …از اخرم ب منگفتند ک من اصلا نمیخام تو رو ببینم تا اخر عمرم ..و خانواده من این بحث هارو متوجه شدن و گفتند باشه دیگ قطع رابطه کن….(از اول بخاطر چیزای پیش پا افتاده دعوا راه می انداختند و با کلی بی احترامی ب خودم و خانوادم)همسرم از اخر گفتن مامانمو دعا کردن(هر چند من اصلا ب این جیزا اعتقادی ندارم)و باید صبر کنیم تا خودش خوب بشه….بنظر شما با این افراد ک دنبال بهانه ای برای قطع رابطه و بحث با من هستند چ کاری باید انجام بدم ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این شرایط برای شما و همسرتان با فشار روحی زیادی همراه می باشد اما در این مسیر در احترام به خانواده ها نیاز است که شما دو نفر از وارد شدن به اینگونه بحث ها خوداری کنید و سعی کنید که زندگی مشترکتان را از زندگی خانوادگی جدا کنید تا بتوانید مسیر رشدی زندگی مشترکتان را طی کنید .
در این مسیر بهتر است در احترام به خانواده ها از توجه و تمرکز بر دیدگاهای آنها خوداری کنید و مسیر خودتان را طی کنید و دقت کنید که همسر شما مسئول رفتارهای خانواده خود نیست پس ایشان را سرزنش نکیند .
بهتر است با همسرتان به زوج درمانگر مراجعه کنید تا به کمک متخصص به شماها کمک شود تا بتوانید در کنار هم این مسیر رشدی را طی کنید و زندگی مشترکتان را از آسیب های این بحث ها جدا کنید.