سلام وقت بخیر من ۳ماه عروسی کردم تو یک ساختمان با ماردشوهرم زندگی میکنیم اما خیلی دخالت میکنن وقتی جایی دوست نداریم بریم باهاشون هرچی از دهنشون در میاد واسه منو شوهرم اس میدن مادرشوهرم انقد از من پیش شوهرم میگه وقتی اسایی ک میده رو میخونم واقعا من جای اون شرمنده میشم شوهرمم که بهش میگه اس نده زندگیمو میریزی بهم میگه تو زن ذلیلی میدم از این بدترشم میدم وقتی تصمیم میگیریم که از پیششون بریم شاید مشکلات کمتر بشه میمونن با پدرشوهرم گریه و دادو بیداد راه میندازن خودشونو میزنن ب مریضی که شوهدم دلش بسوزه و نره اماخستم کردن هیچ داهی ندارم لطفا کمکم کنید