دعوای پدر و مادر
سلام، لطفا کمکم کنید
من فرزند اول خوانواده هستم و 3 تا خواهر کوچیکتر دارم، مادرم فرهنگی هستن و پدرم فعلا بیکاره، رشتش حقوقه. مادر من دلسوز ترین کسیه که تاحالا دیدم هرکسی که مشکل داشته باشه راهنمایی میکنه باهاش حرف میزنه و ازتون میخوام بُعد احساسی ماجرارو ببینین، توی اینستاگرام مادرم مدتی با آقا پسری صحبت میکرده که مشکلات زیاد داشته و مادرم از سر دلسوزی و سادگی ایشون رو راهنمایی میکنه اما پدرم متوجه میشه و مادرم رو متهم میکنه ب خیانت، میگه اگه فامیل بوده باشه جی، اگه حرف دربیاد پشتمون چی، مادرم وقتی میفهمه اشتباه کرده دیگه ادامه نمیده و قبول میکنه اشتباه کرده
اما الان با گذشت یک ماه از این داستان بابام هنوزم هی قضیه رو وسط میکشه هی دعوا درست میکنه، پدرم از فروش مغازش پولی تو حساب داره که بنام مادرمه،
همش میگه اون میخواد پولارو از چنگم دراره میخوام چک سفید امضا بگیرم از مامانت و این داستانا، اما مامانم پول رو نگه داشته که خرج نشه که داشته باشیم مواقع ضروری، بابامم سرکار نمیره میگه بااین سنم بهم کار نمیدن مادرم خرج خونه رو میده، به بابام میگه برو سرکار بهش برمیخوره، حرفای همو نمیفهمن
من میدونم اصل این ماجرا هارو ولی هیچکس بهم گوش نمیکنه، از دعوا خسته شدم بخدا
آقا /خانوم بخدا مادرم هیچکاری اشتباهی انجام نداده، نه میتونم خودمو کنترل کنم نه اضطرابمو، خیلی شدید اضطراب دارم چطور میتونم مسائلشون رو واگذار کنم به خودشون وقتی اصلا درکی ندارن از روحیاتشون، شخصیتشون، انگار هیچ شناختی از هم ندارن. بابام نمیخواد اعتماد کنه
همش فحش و ناسزا و بد و بیراه
دلم برا جفتشون میسوزه نه قدر همو میدونن نه حرف همو گوش میدن نه بفکر ماعن
من بدرک، من سه تا خواهر کوچیک دارم، دخترن، هم پدر میخوان هم مادر نمیدونم تا کی باید نگران روابطشون باهم، نگران خونه، نگران غذاشون، نگران پول نگران کار نگران سلامتی، تا کی؟ اصلا مگه وظیفه من اینه؟ همه میخوان بگن نه ب تو مربوط نیست تو نباید نگران باشی این زندگی خودشونه اما عملا رو دوش کنه انگار، حواسم به همهچیشون باید باشه
نمیدونم الان عصبانیم، ناراحت، افسرده، ترسیده، مضطرب، اصلا نمیدونم دقیقا چه حسی دارم شاید همه اینا باهم
من خانوادمونو با همه بی پولی با همه بداخلاقیا دوست دارم، با تمام محدودیت هایی که دارم با اینکه فقط اجازه نفس کشیدن بهم میدن بازم دوست دارم
خانواده متشنج وضعیتی نداره که بتونه تصمیم گیری کنه درباره پیش مشاور رفتن
یه راهکاری بدین من بتونم خانوادمونو مثل قبل کنم، بدون دعوا بدون فحش و فحش کشی بدون بلند حرف زدن
دارم روانی میشم، حتی نمیتونم صدای بلند دعوای همسایه رو تحمل کنم، اضطرابم خیلی وحشتناکه روزبروز بدتر میشه
چکار کنم
سلام به شما دوست عزیز
نگرانی شما برا حفظ بنیان خانواده قابل درک هست اما دوست عزیز دقت داشته باشید که پدر و مادر شما دو فرد بالغ می باشند که می توانند برای ادامه مسیر زندگی خود تلاش کنند و در مورد آن تصمیم گیری داشته باشند .
بهتر است در مسائل آنها وارد نشوید و بدون هیچ دخالتی از کنار مشکلات انها بگذرید طرفداری و یا صحبت در مورد هریک از انها می تواند مشکلات را بیشتر کند .
بهتر است مسیر رشدی خودتان را طی کنید و اجازه بدهید این دو فرد برای زندگی خودشان تصمیم گیری کنند چون ادامه این مسیر در کنار آسیب ه خودشان از نظر روحی نیز برای فرزندانشان نیز آسیب زا می باشد و مادر و پدر شما نیاز است که در این مسیر به توافق برسند تا شرایط بهتری را تجربه کنند.
بهتر است به مادرتان بیان کنید که ایشان نیز مسئول مشکلات دیگران نمی باشد و بهتر است خودشان نیز در مسیر مشکلاتی که دارند به متخصص مراجعه کنند تا بتوان با بررسی شرایط هردوی ان در این مسیر کمک کرد که تجربه بهتری داشته باشند .
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و نگرانی شما با توجه به شرایطی که بخشی از آن را توصیف کردید کاملا قابل درک است.
واقعیت این است که هیچ کاری از دست شما برای بهبود اوضاع ساخته نیست و این واقعیت برای شما چه خوشایند باشد چه نا خوشاید چاره ای جز پذیرفتن آن ندارید که رفتار دیگران حتی اگر پدر و مادر شما باشند تحت اراده و اختیار شما نیست و شما نمی توانید آن ها را تغییر دهید و اگر چنین خواسته ای داشته باشید باید بدانید که عملا خواسته شما غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است.
پس بهتر است خودتان را بیش از این درگیر ماجراهای آن ها نکنید چرا که در این صورت فقط خودتان را فرسوده خواهید کرد و به مرور سلامت روان شما هم در معرض آسیب جدی قرار خواهد گرفت.
بهتر است حواستان باشد که هر کسی در زندگی فقط مسئولیت خودش را دارد و هر فردی قرار است انرژی و زمان محدود خودش را صرف خواسته ها و نیازهای خودش بکند و ما به این دنیا نیامده ایم که در خدمت نیازها و خواسته های دیگران باشیم و یا بخواهیم آن ها را نجات دهیم و در نقش ناجی ظاهر شویم.
کمک کردن خوب است تا زمانی که افراد خودشان بخواهند و ما هم قدرت و توان آن را داشته باشیم و پدر و مادر شما اگر هم نیازمند دریافت کمک باشند آن فرد شما نیستید بلکه باید از یک فرد متخصص کمک حرفه ای دریافت کنند.
اگر چه به سن و سال خودتان هیچ اشاره ای نداشتید ولی به نظر می رسد که در دوران نوجوانی باشید و باید بدانید که هر گونه تلاش و تمرکز شما بر این گونه مشکلاتی که ارتباطی به شما ندارد و به قول خودتان وظیفه شما هم نیست، نه تنها سودی برای کسی نخواهد داشت و بی فایده است چون عملا واقع بینانه نیست، بلکه به شدن برای شما آسیب زا است و شما خودتان مسئول سلامت خودتان هستید.
شما در نقش فرزند آن خانواده هستید نه ناجی و نه قاضی و نه وکیل مدافع و نه فعال اجتماعی و نه مددکار و نه روانشناس، پس بهتر است در نقش خودتان ظاهر شوید و نه فراتر.
هر فردی به اندازه خودش توانمندی دارد که اگر بخواهد تغییر کند و یا رفتار موثری انجام دهد برای آن اقدام کند و این نگاه شما به پدر و مادرتان که آن ها ناتوان هستند و نیاز به کمک شما دارند تصور شما است.
آن ها به اندازه خودشان فهم و درک دارند و به عنوان انسان های عاقل و بالغ باید بتوانند از پس مشکلاتشان برآیند و آن ها را حل و فصل کنند واگر هم فکر می کنید نمی توانند باز هم کاری از شما ساخته نخواهد بود و این رفتار شما مانند این است که سر قبری که در آن مرده ای نیست فاتحه بخوانی!
حالا اگر شما می خواهید با وجود این واقعیت ها همچنان به این مسیرتان ادامه دهید این دیگر انتخاب خودتان است شاید بخواهید برای یک امر غیر ممکن انرژی تان را به هدر بدهید.
این موضوع واقعیت ها یک چیز است این که شما از این جریانات احساس ناآرامی و عدم امنیت و یا به قول خودتان احساسات مختلفی هستید که دچار سردرگمی شده اید هم بحث دیگری است که در این زمینه می توانید از طریق دریافت جلسات مشاوره فردی به صورت حضوری و یا غیر حضوری از سوی یک روانشناس و یا مشاور راهنمایی های لازم را دریافت کنید تا بدانید چگونه از طریق توانمندسازی خودتان به سمت درست و مناسبی پیش بروید که برای خودتان بهتر باشد و بتوانید احساس کنترل و کفایت و در نتیجه کیفیت بیشتری را در زندگی تان با وجود تمام این داستان ها و مشکلات، تجربه کنید.
بنابراین با توجه به این موارد به شما توصیه می شود در اسرع وقت برای دریافت کمک حرفه ای از سوی یک فرد متخصص اقدام کنید تا هم از این سردرگمی تا حد زیادی رهایی پیدا کنید و هم بتوانید از طریق تعیین خواسته ها و انتظارات واقع بینانه در مسیر تحقق اهدافتان در زندگی اقدامات موثری انجام دهید.