دعوا با خواهر و مادر و خونواده
سلام.من با خواهرم مشکل داشتم همیشه و الانم دارم.من بچه سوم هستم و خواهرم بچه اول.چند سال پیشم یه پست گذاشته بودم ولی بلد نیستم به اون پست دسترسی داشته باشم متاسفانه،ممنون میشم کمکم کنید(با همین پروفایل بود).الانم بعد چند سال گشتم و سایتتون رو پیدا کردم و خوشحال شدم.
امشبم باز بحثم شد با خونوادم.حرفاشون خیلی غیر منطقیه و معمولا مسخرم میکنن با اینکه میدونن به جای خوبی کشیده نمیشه.کلا همه تو خونه با خواهرم مشکل دارن چون وقتی بحث میشه ساکت نمیمونه و همینجور جواب میده تا به جاهای بدی کشیده بشه.اون بیشتر از 35 سالشه و من 24 سالمه.بابامون باهامون زندگی نمیکنه.
امشب مادرم در اومده به من میگه من مریض نمیشم و قویم گوش شیطون کر ولی شما ها(یعنی ما 4 تا بچه ای که داره) همش سرفه میکنید و….میگمش تو شوهر داری چرا خودتو با ما مقایسه میکنی.هنوز 1 دقیقه نگذشته رفته حرفمو به صورت مسخره ای برا خواهرم تعریف میکنه بهش میگه امین میگه من شوهر دارم من که 10 سال بیشتره با شوهرم رابطه ندارم.خواهرمم گفت:هه هه امین هنوز ازدواج نکرده و برا خودش راحت میگیره میخوابه و راحته وقتی ازدواج کرد یه روز نرفت سر کار انقدر زنش باهاش دعوا میکنه و میزنه تو سرش تا بفهمه دنیا دست کیه.گفتمش فعلا که شما 24 ساله باهام دعوا میکنید و یه روز خوش ندیدم که توی این خونه دعوایی نباشه.بعد ابجیم در اومده میگه: فلانی 70 ساله خونوادشو خوشبخت کرده ولی زنش هر روز میزنه تو سرش مگه بهتر از اون سراغ داری؟میگمش خب طلاق بگیره به من چه مربوطه که فلانی با زنش دعوا کرده؟میگه:مگه الکیه طلاق بگیره؟ میگمش:تا حالا که هر روز میگفتی حق طلاق با مرداست حالا میگی مگه الکیه؟اخرش کدوم سرتو بگیرم من؟
بخدا همچین ادم نفهمی که خودش جواب خودشو میده رو من چی بگم بهش؟خودش میگه یه روز نری سر کار زنت میزنه تو سرت.بعد میگه فلانی 70 سال بچه ها و زنشو خوشبخت کرده و هر روز با زنش مشکل داشته و زنش زده تو سرش.خب خودت فهمیدی چی گفتی که باهاش دعوا هم راه انداختی؟
خلاصه بعد که بحثو کشوندن به زمین زمان و جوابشون رو دادم و گفتمش اخرش کدوم سرت رو بگیرم؟بعدش مادرم که طبق معمول کور کورانه طرفداری خواهرمو میکنه در اومده میگه تو که نه زن داری نه چیزی حالا چتونه هی میزنید تو سر و کله همدیگه؟گفتمش: من به تو یه حرفی زدم تو رفتی به این گفتی؟به این چه مربوطه که من تا یه جمله بهت میگم میری بهش میگی؟
انواع راه ها رو امتحان کردم.بعضی روزا سر جمع باهاشون 10 کلمه هم از ظهر که از خواب بیدار میشم تا شب حرف نزدم که دعوایی پیش نیاد.از این لحاظ که دعوایی پیش نیاد خوبه این روش چون ادم اخمو تر بنظر میاد و با کسیم حرف نمیزنه ولی با هیچ کس حرف نزنی از طرفی افسردگی میگیری و من توی نت هم دوستای زیادی ندارم که به درد و دلم گوش کنن با اینکه خشکل و قد بلند و خوش صدام.وقتیم که دو کلمه باهاشون حرف میزنی اینطور میشه که خدمتتون عرض کردم.تکلیف من چیه تو این زندگی کوفتی؟از 14 یا 15 سالگی تا الان وضعیتم همینه.
تازه ابجیم در اومده اخر سر به مادرم میگه تو انقدر میگی من هیچم نیست تا خودت خودت رو چشم بزنی و بلایی سرت بیاد.منم بهش گفتم تو اسلام همچین چیزی نداریم که کسی خودش خودش رو چشم بزنه ظاهرا تو دین جدیدی ساختی،یه مزخرف از مردم شنیدی هی میای تکرارش میکنی هر روز.گفت: اره من مسلمون نیستم فقط تو مسلمونی.
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل درک می باشد که می خواهید استقلال و مورد احترام واقع شوید اما دقت کنید که ادامه دادن اینگونه بحث ها که هریک از شما نظرات شخصی خود را دارد و نمی تواند دیگری را قانع کند دور باطل می باشد و تنها باعث برهم خوردن روابط و ادامه دار شدن بحث می شود .
بهتر است هردوی شما متوجه شوید دو فرد متفاوت از یکدیگر می باشید که افکار و احساسات متفاوتی را تجربه می کند و در هنگام بحث و یا بیان نظر و… بیان کنید این نظر من است هرچند می تواند نظر شما نیز به گونه ای دیگری به این موضوع نکاه کند اما اگر نظر خودتان را قبول دارید بیان کنید طبق چه دلایلی نظر خودتان برایتان مورد پذیرش می باشد اما بهتر است از توهین و یا مقصر جلوه دادن یکدیگر و قضاوت و… خوداری کنید .
بهتر است برای زندگی روزانه خود برنامه ریزی داشته باشید نداشتن برنامه باعث می شود که شما تایم بیشتری را وارد اینگونه بحث ها شوید اما داشتن برنامه هم ارتباط شما را با دنیای بیرون بیشتر می کند و هم باعث می شود که شما با دیدگاهای مختلفی روبرو شوید تا بتوانید در زندگی مسیر بهتری را رو به رشد طی کنید .
با سلام خدمت شما دوست عزیز
روابط سالم و موثر با اطرافیان و به خصوص اعضای خانواده مسئله بسیار مهمی است و اگر این روابط مخرب باشند همانطور که شما قسمتی از آن را توضیح دادید، می تواند بسیار تنش زا و اضطراب آور و ناراحت کننده باشد.
بنابراین احساس دلخور و ناکامی شما کاملا قابل درک است.
اما آیا ما می توانیم رفتار اطرافیانمان را به شکل دلخواهمان درآوریم و آن را تغییر دهیم؟
در عمل گاهی به گونه ای رفتار می کنیم که انگار این توانایی را داریم و بعد از خوردن به در بسته و پی بردن به ناتوانی و شکستمان در این زمینه، دوباره احساس ناکامی را با شدت بیشتری تجربه می کنیم.
به هر حال خوشبختانه یا متاسفانه ما فقط می توانیم رفتار خودمان را تغییر دهیم و مسلما هر کسی از این اختیار و اراده در جهت خواسته ها و نیازهای خودش استفاده می کند.
با وجود تمام دلخوری ها و اختلافات بین فردی، ما معمولا از این نکته غافل می شویم که هرکسی ادراک مربوط به خودش را دارد که ممکن است کاملا با ما متفاوت باشد.
به تفاوت اشاره کردیم و نه الزاما درست و غلط چرا که هر کسی قطعا دیدگاه و ادراک خودش را بهترین و کاملترین و درستترین دیدگاه عالم می داند!
چون اگر ما به این نتیجه می رسیدیم که دیدگاهمان نادرست است، الان از آن دفاع نمی کردیم و با بحث و کنایه و این صحبتها هم کسی متقاعد نخواهد شد که دیدگاهش نادرست است.
گذشته از اینها، واقعا گاهی الزاما درست و غلط مشخصی فدر این زمینه وجود ندارد و همانطور که گفته شد، صرفا بحث تفاوت های بین فردی و تفاوت در ادراک افراد مطرح است.
با توجه به موارد عنوان شده، یعنی عدم توانایی برای تغییر رفتار دیگران و متفاوت بودن ادراک افراد، چگونه می توان به صورت مسالمت آمیز در کنار یکدیگر زیست و روابط موثر با افراد برقرار کرد؟
این سوالی است که در مهارت بین فردی موثر و حل اختلافات و تعارضات بین فردی به آن پرداخته می شود.
همانطور که اشاره شد، همه اینها یک مهارت است که مانند هر مهارت دیگری نیازمند آموزش و تمرین است.
برخی از افراد این شانس را داشته اند که با دیدن روابط موثر در اعضای خانواده و اطرافیانشان آن را بیاموزند، برخی دیگر ممکن است این فرصت به خودی خود برایشان پیش نیامده باشد و بهتر است به محض آگاه شدن از این ماجرا، برای دریافت آموزش و تمرین آن در زندگی شان اقدام کنند چرا که اینگونه مهارتها که آز آنها به عنوان مهارتهای زندگی یاد می شود، همواره مورد نیاز هر فردی است.
شما امروز در محیط خانواده به آن اشاره کردید، در حالی که ممکن است در محل کار با رییس یا دیگر همکاران، در روابط بین دوستان، در روابط با همسر و خانواده همسر و … تا آخر عمر با این دست مشکلات و چالش ها روبرو باشیم.
رفتارهایی که شما در اطرافیانتان به آنها اشاره کردید همگی از نوع مخرب و توام با سرزنش، تحقیر، توهین و قضاوت بود و اینگونه رفتارها برای هر کسی آزاردهنده است.
هر گونه پرخاشگری آشکار و یا منفعالانه هر دو به روابط آسیب جدی وارد می کند و باعث جدایی افراد از یکدیگر می شود.
این در حالی است که رفتارهای موثر در موقعیت های خاص، باعث ایجاد نزدیکی و صمیمیت بیشتر در بین افراد شده و احتمال همراهی افراد در شرایط خاص را افزایش می دهد.
بنابراین بهتر است در ابتدا خودتان با این موارد آشنا شوید تا علاوه بر اینکه سعی کنید در دام اینگونه مکالمات آزاردهنده نیفتید بلکه با تشخیص به موقع بهترین و مناسبترین رفتار را برگزینده و انجام دهید.
برای این کار می توانید از یک متخصص مشاوره حضوری دریافت نمایید تا هم مشکلات شما مورد بررسی دقیقتری قرار گیرد و هم راهنمایی های مفید و کاربردی و لازم را در این زمینه دریافت کنید.
سلام.من امروز دعوا کردم وخیلی از کنترل خارج شدم وهیچ تسلطی روی رفتارم نداشتم واین خیلی خیلی بده من همیشه وقتی عصبانی بشم کنترل خودمو از دست میدم وکاری میکنم ک نباید میکردم اصلا دوست ندارم اینجوری باشم نبودم ولی الان حدودا یه ساله ک اینجور شدم قبلا همه جوانب رو در نظر میگرفتم وموقعیتم رو درک میکردم ومتوجه رفتارام بودم ولی الان همه چی از کنترلم خارج شده خسته شدم از این وضعیت یه جورایی غیر قابل تحمل شدم از اسیب ب خودم واطرافینم خسته شدم احساس میکنم اختیار همه چیز از دستم در رفته ونمیتونم خودمو تغییر بدم وهمون آدم قبلی بشم دیگ نمیدونم چیکار باید بکنم من خودمو گم کردم گاهی از خودم عصبانی وناراحت میشم وکلی خودمو تنبیه میکنم ولی بی فایدس من نمی تونم روی رفتارم تسلط پیدا کنم.از خودم خسته شدم.